بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

١١- کتاب جهاد

١١- کتاب جهاد

١٠٨٠- عَنْ أَبي هُريرة رضي الله عنهُ قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «مَنْ ماتَ ولمْ يَغْز ولمْ يُحدِّثْ نَفْسهُ بهِ ماتَ على شُعْبةٍ مِنْ نفاق» رواهُ مسلمٌ.

١٠٨٠- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «کسی که جهاد نکند و نیت جهاد نداشته باشد، و بمیرد؛ بر شاخه ای از نفاق مرده است». مسلم روایت کرده است.

١٠٨١- وعن أنس رضي اللّهُ عنهُ أَنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «جاهدوا المشْركين بأموالكُمْ وأنفسكم وألسنتكمْ» رواهُ أحمد والنسائيُّ وصحّحهُ الحاكمُ.

١٠٨١- انس رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «بوسیله اموالتان، و جانتان و زبانتان؛ با مشرکان جهاد کنید». احمد و نسایی روایت کرده، حاکم صحیح دانسته است.

١٠٨٢- وعن عائشة رضي الله عنها قالت: قلتُ: يا رسولَ اللّهِ على النِّساءِ جهادٌ؟ قالَ: «نَعَمْ جهادٌ لا قتال فيه: الحجُّ والعُمْرة» رواه ابنُ ماجهْ وأصْلهُ في البخاريِّ.

١٠٨٢- از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفتم: ای رسول خدا ! آیا بر زنان جهاد است؟ فرمود: «آری، جهادی، که در آن جنگ و کشتار نیست، آن حج و عمره است» ابن ماجه روایت کرده، و اصل آن در بخاری است.

١٠٨٣- وعَنْ عبد الله بن عمر رضي الله عنهما قال: جاءَ رجلٌ إلى النّبي صلى الله عليه وآله وسلم يستأذنُهُ في الجهاد فَقَال: «أَحي والداكَ؟» قالَ: نَعَمْ قال: «فَفيهما فَجَاهد». مُتّفقٌ عليه. ولأحمدَ وأبي داودَ من حديث أَبي سعيد نحوُهُ وزاد: «ارْجعْ فاستأذنهما فإن أَذنا لك وإلا فبرَّهُما».

١٠٨٣- عبدالله بن عمر رضی الله عنهما می‌گوید: مردی نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم آمد، و از ایشان اجازه می‌خواست که به جهاد برود، فرمود: «آیا پدر و مادرت زنده هستند؟» گفت: آری. فرمود: «در خدمت به آن دو تلاش (وجهاد) کن». متفق علیه.

احمد وابوداود از ابوسعید بمانند این روایت کرده‌اند و افزوده‌اند: «برگرد و از آن دو اجازه بگیر؛ اگر اجازه دادند (به جهاد برو) و اگرنه؛ به آن دو نیکی کن».

١٠٨٤- وعنْ جرير الْبَجَليِّ رضي الله عنهُ قالَ: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «أَنا بريءٌ منْ كلِّ مُسلم يُقيمُ بينَ المشركين» رَوَاهُ الثلاثةُ وإسنادهُ صحيحٌ ورجّحَ البخاري إرسالهُ.

١٠٨٤- جریر بن عبدالله بجلی رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «من از هر مسلمانی که (بدون عذر) بین مشرکان زندگی کند؛ بیزارم» «ثلاثه» روایت کرده‌اند، و بخاری مرسل بودنش را ترجیح داده است.

١٠٨٥- وعن ابنِ عبّاسٍ رضي الله عنهما قال: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفتح ولكنْ جهادٌ ونيَّةٌ» مُتّفقٌ عليه.

١٠٨٥- از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «بعد از فتح (مکه) هجرتی نیست؛ لیکن جهاد، و نیت است». متفق علیه.

١٠٨٦- وعَنْ أبي مُوسى الأشْعريِّ رضي الله عنهُ قال: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «مَنْ قَاتل لتكون كلمة الله هي العُليَا فَهُو في سبيل الله» متّفقٌ عليه.

١٠٨٦- از ابوموسی اشعری رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «کسی که جهاد کند؛ تا کلمه خدا بلند باشد، پس او در راه خدا (جهاد کرده) است» متفق علیه.

١٠٨٧- وعن عبد الله بن السّعْديِّ رضي اللّهُ عَنْهُ قال: قالَ رسُولُ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «لا تنقطعُ الهجرَةُ ما قوتلَ العَدوُّ». رواهُ النسائيُّ وصححه ابن حِبّان.

١٠٨٧- از عبدالله بن سعدی رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «تا زمانی که با دشمنان جنگ می‌شود، هجرت قطع (و تمام) نمی‌شود» نسایی روایت کرده و ابن حبان صحیح دانسته است.

١٠٨٨- وعن نافع رضي الله عنهُ قالَ: أَغار رسُول اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم على بني المُصْطَلق وهُمْ غارّون فَقَتلَ مقاتلتهمْ وسَبى ذراريهم. حَدّثني بذلك عبد الله بنُ عُمَرَ. مُتّفقٌ عليه وفيه: «وأَصاب يومئذٍ جويْرية».

١٠٨٨- نافع می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم بر بنی مصطلق که غافل بودند؛ شبیه خون زد، و جنگجویانشان را کشت، و زن وفرزندانشان را اسیر کرد. عبدالله بن عمر این را برای من گفت. متفق علیه، ودر آن آمده: و در آن روز جویریه اسیر شد.

١٠٨٩- وعنْ سُليمانَ بنِ بريدةَ عَنْ أَبيه رضي الله عنْهُما قال: كانَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا أَمَّرَ أَميراً على جيش أوْ سرية أَوْصَاه في خاصَّتِه بتقوى الله وبمن مَعَهُ من المسلمين خيراً ثمَّ قالَ: «اغْزوا باسم الله في سبيل الله قاتلوا من كفر بالله اغزُوا ولا تَغُلُّوا ولا تَغْدُوا ولا تُمَثِّلوا ولا تقتلوا وليداً وإذا لقيت عدوّكَ من المشركين فأَدْعُهُمْ إلى ثلاث خصال فأَيّتُهُنَّ أجابوكَ إليْها فَاقْبلْ مِنْهُمْ وكُفَّ عَنْهُم: ادْعُهُمْ إلى الإسلام فإن أَجابوك فاقبلْ منهم ثمَّ ادْعُهُمْ إلى التّحَوُّل مِنْ دَارِهِمْ إلى دار المُهاجرينَ فإنْ أَبوا فأَخبرهُمْ أَنّهُم يكونون كأَعرابِ المُسلمينَ ولا يكُونُ لهُمْ في الغنيمة والفيءِ شيءٌ إلا أنْ يجاهدوا معَ المسلمين فإن هُمْ أَبوا فاسْأَلهُمُ الجزيةَ فإن هُمْ أَجابوك فاقبل منهم فإن هُمْ أَبوْا فاستعن بالله وقاتلْهم وإذا حاصرْت أَهْلَ حصن فأَرادوكَ أَنْ تجْعلَ لَهُمْ ذمّةَ الله وذمّةَ نبيِّه فلا تفْعَلْ ولكن اجْعلْ لهُمْ ذمّتك فإنكمْ إن تُخْفِروا ذمَّتكمْ أَهْوَنُ منْ أنْ تُخْفِروا ذمّة اللّهِ وإن أَرادوكَ أَنْ تنزلهمْ على حُكْم الله فلاتفْعَلْ بل على حُكمِكَ فإنّك لا تَدري أَتصيبُ فيهم حُكْمَ الله أَمْ لا؟» أَخرجْهُ مُسلمٌ.

١٠٨٩- سلیمان بن بریده از پدرش روایت می‌کند: پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم هرگاه امیری بر سپاه یا سریه ای تعیین می‌کرد؛ او را به طور اختصاصی به رعایت تقوای خدا سفارش می‌کرد و همراهان او را نیز به تقوا سفارش می‌کرد، سپس می‌فرمود: «بنام خدا، در راه خدا جهاد کنید، با کسی که به خدا کفر ورزید جهاد کنید، پیمان شکنی و خیانت نکنید، مثله نکنید، بچه ای نکشید، هرگاه با دشمنی مشرک روبه رو شدی آنان را بپذیرش یکی از سه چیز دعوت کن، پس اگر اجابت کردند؛ از آنان قبول کن و دست از قتالشان بردار، آنان را به اسلام دعوت کن پس اگر پذیرفتند، از آنان قبول کن، سپس آنان را دعوت کن تا از دیار وسرزمین خود هجرت کنند و به دیار مهاجران بیایند، اگر نپذیرفتند به آنان خبر بده که همانند صحرانشینان مسلمان هستند، هیچ حقی در اموال غنیمت ندارند؛ مگر زمانی که در جنگ با مسلمانان شرکت داشته باشند، اگر سرباز زدند؛ از آنان جزیه طلب کن، پس اگر اجابت کردند؛ قبول کن، اگر نپذیرفتند؛ از خداوند علیه شان کمک بگیر، و با آنان جهاد کن، هرگاه دژی محاصره کردی؛ اگر از تو خواستند آنان را در پناه و ذمه‌ی خدا و رسول قرار دهی، قبول نکن؛ فقط آنان در پناه وذمه‌ی خودت بپذیر، چرا که اگر عهد (ذمه) خودتان را بشکنند، گناهش کمتر از آن است که پیمان خدا را بشکنند، و هرگاه از تو خواستند که بر حکم خدا از دژ فرود آیند، قبول نکن، اما بر حکم خودت؛ بپذیر، چرا که تو نمی‌دانی به درستی حکم خدا را در میانشان اجرا می‌کنی یا خیر». مسلم روایت کرده است.

١٠٩٠- وعَنْ كعب بن مالك رضي الله عَنْهُ: أنَّ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم كانَ إذا أرَادَ غَزْوةً وَرَّى بغَيْرها. متفقٌ عليه.

١٠٩٠- کعب بن مالک رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم هرگاه اراده جنگی داشت؛ توریه می‌کرد و چنان وا نمود می‌کرد که هدفی دیگر دارد. متفق علیه.

١٠٩١- وعَنْ مَعْقِلٍ أَنَّ النُّعْمان بنَ مُقَرِّن رضي الله عنهُ قالَ: شهدتُ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا لمْ يُقاتلْ أَوّلَ النّهار أَخّر القِتال حتى تزولَ الشّمْسُ وتهبَّ الرِّياحُ وينْزلَ النّصْرُ. رواهُ أَحْمَدُ والثّلاثةُ وصحّحهُ الحاكم وأَصْلُهُ في البخاري.

١٠٩١- معقل می‌گوید: که نعمان بن مقرن رضی الله عنه گفت: با رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در جنگ‌ها شرکت داشتم، هرگاه اول روز جنگ را آغاز نمی‌کرد؛ صبر می‌کرد تا خورشید زوال کند، و نسیم وزیدن گیرد و نصرت و یاری خداوند متعال نازل شود. احمد و«ثلاثه» روایت کرده‌اند و حاکم صحیح دانسته است و اصل آن در بخاری است.

١٠٩٢- وعن الصَّعْبِ بن جَثَّامةَ رضي الله عَنْهُ قال: سُئِلَ رسول اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عن اهل الدار من المشركين يُبَيّتُون، فيُصيبُون منْ نسائهمْ وذراريهمْ؟ فقالَ: «هُمْ منهُمْ». مُتّفقٌ عليه.

١٠٩٢- از صعب بن جثامه رضی الله عنه روایت است که گفت: از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم درباره‌ی مشرکین که بر آنان شبیخون زده می‌شود، وزنان و کودکان شان کشته می‌شوند، سؤال کردند، فرمود: «آن‌ها نیز از مشرکان هستند» متفق علیه.

١٠٩٣- وعَنْ عائشة رضي الله عنها أَنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ لِرجُلٍ تَبِعَهُ يَوْمَ بَدْر: «ارْجعُ فَلَنْ أَسْتعينَ بمُشْركٍ» رَوَاهُ مُسْلمٌ.

١٠٩٣- از عایشه رضی الله عنها روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به مرد مشرکی که در جنگ بدر به دنبال ایشان (برای شرکت در جنگ) رفت، فرمود: «برگرد، هرگز از مشرک کمک نخواهم گرفت». مسلم روایت کرده است.

١٠٩٤- وعَنِ ابن عُمَرَ رضي الله عنهُما أَنَّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم رَأَى امْرَأَةً مَقْتُولةً في بَعْض مغازيهِ فَأَنكَرَ قَتْلَ النِّساءِ والصِّبْيان. متفقٌ عليه.

١٠٩٤- ابن عمر رضی الله عنهما می‌گوید: در یکی از جنگ‌ها پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم زنی را دید که کشته شده است، پس کشتن زنان و بچه‌ها را منع فرمود. متفق علیه.

١٠٩٥- وعن سمرة رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «اقْتُلُوا شيوخ المشركِينَ واسْتَبْقُوا شرْخَهُم» رواهُ أبو داودَ وصحّحهُ الترمذيُّ.

١٠٩٥- سمره رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «پیرمردان مشرک را بکشید و بچه‌هایشان را نگه دارید» ابوداود روایت کرده و ترمذی صحیح دانسته است.

١٠٩٦- وعنْ عليّ رضي الله عنه: أنّهُمْ تبارزوا يَوْمَ بدْر. رَواهُ البخاريُّ وأخرجه أبو داودَ مُطوَّلاً.

١٠٩٦- از علی رضی الله عنه روایت است که: آنان در جنگ بدر با کفار؛ تن به تن مبارزه کردند. بخاری روایت نموده، و ابوداود بصورت طولانی روایت کرده است.

١٠٩٧- وعن أَبي أَيُّوبَ رضي الله عنْهُ قال: إنّما نزلت هذه الآية فينا معشرَ الأنصار يعني قوله تعالى: ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ [البقرة: ١٩٥] قالهُ رَدًّا على من أَنكر على منْ حمل على صفِّ الرُّوم حتّى دخَلَ فيهمْ. رواه الثلاثةُ وصحّحهُ الترمذي وابن حبان والحاكم.

١٠٩٧- ابو ایوب رضی الله عنه می‌گوید: این آیه: ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ [البقرة: ١٩٥] «خود را با دست خویش به هلاکت نیندازید»، درباره‌ی ما انصار نازل شد، ابو ایوب این سخن را در رد کسی گفت که حمله و نفوذ یکی از مجاهدان به صفوف رومیان را ناپسند دانست. «ثلاثه» روایت کرده‌اند و ترمذی و ابن حبان صحیح دانسته‌اند.

١٠٩٨- وعن ابن عُمَرَ رضيَ اللّهُ عنْهُما قالَ: حَرَّق رسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم نخلَ بني النّضير وَقَطّعَ. متّفقٌ عليه.

١٠٩٨- ابن عمر رضی الله عنهما رسول خدا صلی الله علیه و سلم نخل‌های بنی نضیر را سوزاند و قطع کرد. متفق علیه.

١٠٩٩- وَعَنْ عُبادةَ بن الصَّامت رضي الله عَنْهُ قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا تَغُلُّوا فإن الغُلُولَ نارٌ وعارٌ على أَصحابه في الدنيا والآخرة». رواهُ أَحمدُ والنّسائيُّ وصحّحهُ ابن حبّان.

١٠٩٩- عبادة بن صامت رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خیانت نکنید که خیانت آتش (جهنم)است و برای خیانتکاران در دنیا و آخرت ننگ است» احمد و نسایی روایت کرده ابن حبان صحیح دانسته است.

١١٠٠- وَعَنْ عَوْف بن مالك رضي الله عَنْهُ: أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قضى بالسّلب للقاتل. رواهُ أَبو داود وأَصْلُهُ عند مُسْلم.

١١٠٠- عوف بن مالک رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم دستور داد که سلب (وسایل و ساز برگ جنگی) از آن قاتل است. ابوداود روایت کرده و اصل آن درصحیح مسلم است.

١١٠١- وعن عبد الرحمن بن عَوْفٍ رضي الله عنهُ في قصة قَتْل أَبي جَهْلٍ قال: فابتدراهُ بسيفيْهِما حتى قَتَلاهُ ثمَّ انصرفا إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فأخبراهُ فقال: «أَيُّكُما قَتَلَهُ؟ هَلْ مَسَحْتما سَيفيْكُما؟» قالا: لا قال: فَنَظَرَ فيهما فقال: «كلاكما قَتَلهُ» فقَضى صلى الله عليه وآله وسلم بسَلَبِه لمعاذ بنِ عمرو بن الجموح. متفقٌ عليه.

١١٠١- عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه در داستان قتل ابوجهل می‌گوید: آن دو نوجوان [٤٥] با شمشیرهایشان به وی حمله کردند و او را کشتند، سپس نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برگشتند، و ایشان را در جریان گذاشتند، پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «کدام یک از شما او را کشته است؟ آیا شمشیرهایتان را پاک کرده اید؟» گفتند: خیر. پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به شمشیرهایشان نگاه کرد وفرمود: «هر دوی شما او را کشته اید» آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم ساز و برگ جنگی‌اش را به معاذ بن عمر بن جموح داد. [٤٦] متفق علیه.

١١٠٢- وعن مكحول رضي الله عنه أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم نصَبَ المنجنيق على أَهْل الطائف. أَخرجهُ أَبو داود في المراسيل ورجاله ثقاتٌ ووصله العُقيليُّ بإسنادٍ ضعيف عَنْ علي.

١١٠٢- مکحول می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم (در جنگ) بر اهالی طایف، منجنیق نصب کرد. ابوداود در مراسیل روایت کرده، و رجال آن ثقه‌اند، عقیلی با اسناد ضعیف، بصورت متصل از علی روایت کرده است.

١١٠٣- وعن أنس رضي الله عنهُ أَنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم دخل مَكّةَ وعلى رَأسِهِ المغْفَرُ فلمّا نزعهُ جاءَهُ رجلٌ فقالَ: ابنُ خَطَلٍ مُتعلِّقٌ بأَستار الكعْبة فقالَ: «اقتلوهُ» متّفقٌ عليه.

١١٠٣- از انس رضی الله عنه روایت است پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم در حالی وارد مکه شد که کلاه خود بر سر داشت، همین که آن را از سر برداشت، مردی به نزد ایشان آمد و گفت: ابن خطل[٤٧] به پرده‌ی کعبه آویزان است، فرمود: «او را بکشید». متفق علیه.

١١٠٤- وعنْ سعيد بن جبير رضي الله عنهُ أنَّ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قَتَلَ يومَ بدْر ثَلاثة صَبْراً. أَخرجه أَبو داود في المراسيل ورجالُهُ ثقاتٌ.

١١٠٤- از سعید بن جیبررضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جنگ بدر سه نفر را (دست) بسته کشت. ابوداود در مراسیل روایت کرده و رجال آن ثقه‌اند.

١١٠٥- وعنْ عِمْرَان بن حصين رضي الله عَنْهما: أَنَّ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فدى رجُلين منَ المُسلمين برجلٍ من المشْركين. أَخْرَجهُ الترمذي وصححه وأَصْلُهُ عند مسلمٍ.

١١٠٥- از عمران بن حصین رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم (در مبادله اسیران) یک اسیر مشرک را در برابر دو مسلمان آزاد نمود. ترمذی روایت کرده و صحیح دانسته است و اصل آن نزد مسلم است.

١١٠٦- وعن صخْر بن العَيْلَةِ رضي الله عنه أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «إنَّ القَوْمَ إذا أَسْلموا أَحرزُوا دماءَهم وأَموالهمْ» أَخرجهُ أَبو داودَ ورجالهُ مُوثّقون.

١١٠٦- صخر بن عیله رضی الله عنه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «همانا مشرکان هرگاه مسلمان شوند؛ خون ومالشان را در امان قرارداده اند» ابوداود روایت کرده و رجال آن ثقه است.

١١٠٧- وعَنْ جُبير بن مُطْعِم رضي الله عَنْهُ أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال في أُسارى بَدْر: «لوْ كان المطعمُ بن عديّ حَيّاً ثمَّ كلمني في هؤُلاءِ النّتنى لترَكْتُهُمْ لهُ» رواهُ البخاريُّ.

١١٠٧- از جبیر بن مطعم رضی الله عنه روایت است که: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم درباره‌ی اسیران بدر فرمود: «اگر مطعم بن عدی زنده می‌بود، و درباره‌ی این افراد پلید سفارش می‌کرد آن‌ها را به خاطر او رها می‌کردم» بخاری روایت کرده است.

١١٠٨- وعنْ أَبي سعيد الخدري رضي الله عنهُ قال: أَصَبْنا سبايا يَوْم أَوْطاس لهُنَّ أَزواجٌ؛ فَتَحرَّجوا فأَنزل الله تعالى: ﴿۞وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ [النساء:٢٤] أَخرجَهُ مُسلمٌ.

١١٠٨- ابو سعید خدری رضی الله عنه می‌گوید: در جنگ اوطاس زنان اسیری به دست ما افتاد که شوهر داشتند، لذا اصحاب با حرج و مشکل روبرو شدند، آنگاه خداوند آیه نازل فرمود: ﴿۞وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ [النساء: ٢٤] و زنان شوهر دار بر شما حرام است؛ به جز آنانی که (به عنوان کنیز) در ملکیت می‌گیرید. مسلم روایت کرده است.

١١٠٩- وعنْ ابنِ عُمَرَ رضي اللّهُ عَنْهما قال: بعثَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم سريّةً وأَنا فيهم قِبَلَ نجْد فغَنمُوا إبلاً كثيرةً فكانت سُهْمانُهُم اثني عشر بعيراً ونُفِّلوا بعيراً بعيراً. متفقٌ علیه.

١١٠٩- ابن عمررضی الله عنهما می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم سریه ای به سوی نجد اعزام کرد که من نیز در میانشان بودم، آنگاه شتران فراونی به غنیمت گرفتند، پس سهم هر فرد ١٢ شتر شد، و به هرکدام یک شتر اضافه نیزدادند. متفق علیه.

١١١٠- وعنْهُ رضي الله عنهُ قال: قَسَمَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم يوْمَ خَيْبر للفَرَس سهمين وللراجِلِ سهماً. مُتّفقٌ عليه واللفظ للبخاريِّ ولأبي داود: أَسْهَمَ لرجلٍ ولفرسه ثلاثةَ أَسْهُمٍ: سهْمَيْنِ لفَرسِهِ وسهماً لهُ.

١١١٠- و از او (ابن عمر) رضی الله عنهما روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در جنگ خیبر به هر اسب سواری دو سهم، وبه پیاده یک سهم دادند. متفق علیه و این لفظ بخاری است. در روایت ابوداوود: برای هر رزمنده و اسبش سه سهم؛ دادند، دوسهم برای اسبش ویک سهم برای خودش.

١١١١- وعنْ معَنِ بن يزيد رضي الله عنْهُ قالَ: سمعتُ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يقولُ: «لا نَفَلَ إلا بعدَ الخُمُس» رواهُ أحمد وأَبو داود وصحّحهُ الطحاويُّ.

١١١١- معن بن یزید رضی الله عنه می‌گوید: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم می‌فرماید: «اضافه از سهم (مال غنیمت) داده نمی‌شود؛ مگر بعد از جدا کردن خمس آن» احمد و ابوداود روایت کرده‌اند، و طحاوی صحیح دانسته است.

١١١٢- وعنْ حبيب بن مسْلَمَةَ رضي اللّهُ عنهُ قال: شَهدْتُ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم نَفّل الرُّبع في البدأَة والثلثَ في الرَّجْعةِ. رواهُ أَبو داودَ وصحّحهُ ابنُ الجارُودِ وابنُ حِبّان والحاكمُ.

١١١٢- جبیب بن مسلم رضی الله عنه می‌گوید: با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بودم، درابتدای تقسیم غنایم (بعد از خمس) یک چهارم و در هنگام باز گشت؛ یک سوم را تقسیم کرد. ابوداود روایت کرده و ابن حبان و حاکم صحیح دانسته‌اند.

١١١٣- وعنْ ابن عُمَرَ رضي الله عنهما قال: كانَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ينفِّلُ بعض منْ يبعث من سرايا لأنفُسهم خاصَّة سوى قسمةِ عامّة الجيش. مُتّفقٌ عليه.

١١١٣- ابن عمررضی الله عنهما می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم برخی سریه‌های را که می‌فرستاد؛ علاوه بر سهم عمومی سپاه، به برخی از آنان سهم اضافه ویژه می‌داد. متفق علیه.

١١١٤- وعَنْهُ رضي الله عنهُ قالَ: كُنّا نصيب في مغازينا العسلَ والعِنَبَ فنأكُلُهُ ولا نرْفعهُ. رواهُ البخاريُّ ولأبي داودَ: «فَلَمْ يُؤخذْ منهمُ الخمس». وصحّحهُ ابنُ حبّان.

١١١٤- و از او (ابن عمر) روایت است که گفت: در جنگ‌هایی که شرکت می‌کردیم، عسل، و انگور بدست می‌آوریم؛ پس آن‌ها را می‌خوریم، و برای بردن بر نمی‌داشتیم. بخاری روایت کرده است. ابوداود روایت کرده: و از آن‌ها خمس (یک پنجم) گرفته نمی‌شد. ابن حبان صحیح دانسته است.

١١١٥- وعنْ عبد الله بن أبي أوفى رضي الله عنهما قالَ: أَصبْنا طعاماً يوْمَ خَيْبَرَ فكان الرجلُ يجيءُ فيأخُذُ منهُ مقدارَ ما يكفيه ثمَّ ينصرفُ. أَخرجهُ أَبو داودَ وصحّحه ابنُ الجارود والحاكم.

١١١٥- عبدالله بن ابی اوفی رضی الله عنه می‌گوید: در جنگ خیبر طعام (مواد خوراکی) بدست آوردیم، وهر یک از مسلمانان می‌آمد و به اندازه‌ی نیاز بر می‌داشت؛ آنگاه می‌رفت. ابوداود روایت کرده، وابن جارود و حاکم صحیح دانسته‌اند.

١١١٦- وعنْ رُوَيْفع بن ثابت رضي الله عنهُ قال: قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «من كانَ يُؤمنُ بالله واليوْم الآخر فلا يَرْكبْ دابةً من فيء المسلمين حتى إذا أَعْجَفَها رَدَّها فيه ولا يلبس ثوْباً من فَيء المسلمينَ حتى إذا أَخْلَقَهُ رَدَّهُ فيه» أَخرجهُ أَبو داودَ والدارميُّ ورجالهُ لا بأس بهمْ.

١١١٦- از رویفع بن ثابت رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، پس هرگز مرکبی (اسب یا شتری) از اموال غنیمت مسلمانان را سوار نشود، تا هنگامی که ضعیف و لاغر شود. آنگاه دوباره به بیت المال بر گرداند و نه لباسی از اموال غنیمت مسلمانان بپوشد که پس از کهنه کردنش؛ آن را به بیت المال بر گرداند». ابوداود و دارمی روایت کرده‌اند، و رجال آن ایرادی ندارد.

١١١٧- وعَنْ أَبي عُبيدة بن الجراح رضي الله عنهُ قالَ: سمعتُ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقولُ: «يجيرُ على المسلمين بعضُهُم» أَخْرجهُ ابنُ أَبي شَيْبة و أَحمدُ وفي إسناده ضعفٌ. وللطيالِسيِّ من حديث عمرو بن العاص قال: «يجيرُ عَلى المُسلمين أَدناهُمْ». وفي الصَّحيحين عنْ علي قال: «ذمّةُ المسلمين واحدة يسعى بها أَدناهُمْ» زادَ ابنُ ماجهْ منْ وجهٍ آخر: «ويجير عليهمْ أَقصَاهُمْ». وفي الصحيحين منْ حديث أُمِّ هانىءٍ: «قدْ أَجَرْنَا مَنْ أَجَرْتِ».

١١١٧- از ابو عبیده بن جراح رضی الله عنه روایت است که گفت: شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم می‌فرماید: «برخی از مسلمانان می‌توانند (به نمایندگی از دیگران) پناه دهند». ابن ابی شیبه و احمد روایت کرده‌اند، و در اسناد آن ضعف و جود دارد. در روایت طیالسی از حدیث عمرو بن عاص آمده: «کمترین فرد مسلمان (از نظر پست و مقام وشهرت) می‌تواند؛ پناه دهد» در صحیحین از علی روایت است: «در پناه دادن همه مسلمانان در یک سطح معتبراند؛ کمترین شان می‌تواند در آن تلاش کند». در صحیحین از حدیث ام هانی آمده: «ما نیز پناه دادیم کسی را که تو پناه دادی».

١١١٨- وعنْ عُمَرَ رضي اللّهُ عنه أنّهُ سمع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقولُ: «لأخرجنَّ اليهود والنّصارى من جزيرة العرب حتى لا أدَعَ إلا مسلماً». رواهُ مسلمٌ.

١١١٨- از عمر رضی الله عنه روایت است که او شنید رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم می‌فرماید: «بطور قطع یهود و نصار را از جزیرة العرب بیرون خواهم کرد، تا جز مسلمانان کسی باقی نماند». مسلم روایت کرده است.

١١١٩- وعنهُ رضي الله عنهُ قال: كانت أَموال بني النّضير مما أَفاءَ اللّهُ على رسوله ممّا لمْ يوجف عليه المسلمون بخيلٍ ولا ركاب فكانتْ للنبي صلى الله عليه وآله وسلم خاصَّةً فكان يُنْفقُ على أَهْلِهِ نَفَقَةَ سنةٍ ومَا بقي يجعَلُهُ في الكُراع والسِّلاح عُدَّةً في سبيل الله عَزَّ وجلَّ. مُتّفقٌ عليهِ.

١١١٩- و از او (عمر) روایت است که گفت: خداوند اموال بنی نضیر را بدون آن که مسلمانان اسب و شتری بدوانند (زحمتی متحمل شوند و جهاد کنند) به پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم عنایت فرمود، لذا مختص به رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم بود، بنابراین مخارج یک سال خانواده‌اش را پرداخت می‌نمود، وآنچه باقی می‌ماند؛ برای خرید اسب و اسلحه وآمادگی برای جهاد در راه خدا قرارمی داد. متفق علیه.

١١٢٠- وعنْ مُعاذ بنِ جَبَلٍ رضي اللّهُ عَنْهُ قال: غزونْا مَعَ رسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم خَيْبَر فأَصبْنا فيها غنماً فقسمَ فينا رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم طائفةً وجعل بقيَّتها في المغنم. رواهُ أَبو داودَ ورجاله لا بأس بهمْ.

١١٢٠- از معاذ بن جبل روایت است که گفت: با پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به جنگ خیبر رفتیم و گوسفندان آوردیم، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم قسمتی از آن‌ها را بین ما تقسیم کرد، و باقی را در میان اموال غنیمت قرار داد. ابوداود و رجال آن ایرادی ندارد.

١١٢١- وعَنْ أَبي رافع رضي الله عَنْهُ قالَ: قال رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إني لا أَخيس بالعهدِ ولا أَحبسُ الرُّسُلَ» رواهُ أَبو داودَ والنسائيُّ وصحّحهُ ابنُ حِبّانَ.

١١٢١- از ابو رافع رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «من هیچ پیمانی را نمی‌شکنم و (نمایندگان و) سفیران را زندانی نمی‌کنم». ابو داود و نسایی روایت کرده‌اند، ابن حبان صحیح دانسته است.

١١٢٢- وعَنْ أبي هُريرة رضي الله عنهُ أَنَّ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم قال: «أَيُّما قَرْيةٍ أَتَيْتُمُوها فأَقَمْتمْ فيها فسهْمُكُمْ فيها وَأَيُّما قَرْيةٍ عَصَت الله ورسولهُ فإن خمسها لله ورسوله ثمَّ هي لَكُم» رواهُ مُسلمٌ.

١١٢٢- از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «به هر دیاری که رفتید و در آن اقامت کردید؛ سهم (و روزی) شما در همانجاست، و هر دیاری که دربرابر خدا و رسولش نافرمانی وسرکشی کند (وبا زور جنگ فتح شود) خمس آن متعلق به خدا ورسولش است، که باز آن هم از آن شماست» مسلم روایت کرده است.

[٤٥] معاذ بن عمرو بن جموح ومعاذ بن عفرا بودند.

[٤٦] چون که معاذ بن عفرا در همین معرکه شهید شده بود.

[٤٧] از افرادی بود که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم پس از فتح مکه خونش را هدر اعلام فرموده بود.