بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

١١- بیان عده وسوگ (ترک آرایش)و استبراء (پاک نمودن رحم) و غیره

١١- بیان عده وسوگ (ترک آرایش)و استبراء (پاک نمودن رحم) و غیره

٩٤٥- عَنِ الْمِسْوَر بنِ مَخْرَمَةَ: أَنَّ سُبَيْعَةَ الأسْلَمِيّةَ نُفِسَتْ بَعْدَ وَفاةِ زَوْجِهَا بِلَيَالٍ فَجَاءَتْ النّبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم فَاسْتَأَذَنَتْهُ أنْ تَنْكِحَ فَأَذِنَ لهَا فَنَكَحَتْ. رَوَاهُ الْبُخَاريُّ وَأَصْلَهُ في الصَّحيحَيْنِ. وفي لَفْظٍ: «أنّهَا وَضَعَتْ بَعْدَ وَفَاةِ زَوْجِهَا بأَربعين لَيْلَةً».

وفي لَفْظٍ لِمُسْلِمٍ قَالَ الزُّهْريُّ: ولا أَرَى بأساً أنْ تزَوَّجَ وَهِيَ في دَمِهَا غَير أنّه لا يَقْرَبُها زَوْجُهَا حَتى تَطْهُرَ.

٩٤٥- از مسوربن مخرمه رضی الله عنه روایت است که سبیعه اسلمی چند شبی پس از وفات شوهرش، زایمان کرد، نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمد، واز ایشان اجازه گرفت که ازدواج کند، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به او اجازه داد. بخاری روایت کرده است؛ و اصل این روایت در صحیحین است. و در روایت دیگر آمده: چهل شب پس از وفات شوهرش زایمان کرد.

در روایت مسلم آمده: زهری گفت: از نظر من ایرادی ندارد؛ زنی که (پس از وفات شوهرش زایمان کرده است؛) وهنوز در دوران نفاس است؛ ازدواج کند، البته شوهرش تا پاک شدنش با او همبستری نکند.

٩٤٦- وَعَنْ عَائشَةَ رَضي اللَّهُ عَنْهَا قالَتْ: أُمِرَتْ بَريرَةُ أَنْ تَعْتَدَّ بِثَلاثِ حِيَضٍ. رَوَاهُ ابنُ مَاجَهْ وَروَاتُهُ ثِقَاتٌ لكِنّهُ مَعْلُولٌ.

٩٤٦- عایشه رضی الله عنها می‌گوید: به بریره دستور داده شد که سه حیض عدت بگزارند. ابن ماجه روایت کرده و راویانش ثقه‌اند، لیکن معلول است.

٩٤٧- وَعَنِ الشّعْبي عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ قَيْسٍ رَضي اللَّهُ عَنْهَا عَنِ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم في الْمُطَلّقَةِ ثَلاثاً: «لَيْسَ لَهَا سُكْنى وَلا نَفَقَةٌ». رَوَاهُ مُسلِمٌ.

٩٤٧- شعبی از فاطمه بنت قیس روایت می‌کند که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم در باره‌ی مطلقه ثلاثه (زنی که در سه مرحله سه طلاقه شده است) فرمود: «حق سکونت ونفقه برایش نیست». مسلم روایت کرده است.

٩٤٨- وَعَنْ أُمِّ عَطيّةَ رَضي اللَّهُ عَنْهَا أنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «لا تُحِدَّ امْرَأَةٌ عَلى مَيِّتٍ فَوْقَ ثَلاثٍ إلا عَلى زَوْجٍ أرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً وَلا تَلْبَسْ ثَوْباً مَصْبُوغاً إلا ثَوْبَ عَصْبٍ وَلا تَكْتَحِلْ وَلا تَمَسَّ طِيباً إلا إذَا طَهُرَتْ نُبْذَةً مِنْ قُسْطٍ أَوْ أَظْفَارٍ». مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ وهذا لَفْظُ مُسْلِمٍ.

وَلأبي دَاوُدَ والنّسَائيِّ مِنَ الزِّيَادَةِ: «وَلا تَخْتَضِبْ» وللنّسائيِّ: «ولا تمْتَشِطْ»

٩٤٨- از ام عطیه رضی الله عنها روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هیچ زنی حق ندارد؛ بیشتر از سه روزبر میتی به سوگ بنشیند (و ترک آرایش کند)، بجز بر شوهر که چهار ماه و ده روز است، و در این مدت نباید لباس رنگ شده (با رنگهای روشن) بپوشد، بجز لباس عصب [٣٩]، وسرمه نکشد، وخوشبویی نزند، مگر زمانی که از عادت ماهیانه پاک می‌شود، در آن وقت می‌تواند مقدار کمی از قسط (عود هندی) یا از اظفار [٤٠]استفاده کند». متفق علیه، این لفظ مسلم است، در ابوداود و نسائی آمده: «حنا نزند» و در روایت نسائی آمده: «وشانه نزند».

٩٤٩- وَعَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: جَعَلْتُ عَلى عَيْنَيَّ صَبْراً بَعْدَ أَنْ تَوفِّيَ أَبُو سَلَمَةَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «إنّهُ يَشِبُّ الْوَجْهَ فَلا تَجْعَلِيهِ إلا بالليْلِ وَانْزعِيهِ بالنّهَارِ ولا تمْتَشِطِي بالطِّيبِ وَلا بالحِنّاءٍ فإنّهُ خِضَابٌ». قُلْتُ: بِأَي شيءٍ أَمْتَشِط؟ قالَ: «بالسِّدْر». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالنسَائي وإسْنَادُهُ حَسَنٌ.

٩٤٩- ام سلمه رضی الله عنها می‌گوید: پس از وفات ابو سلمه بر چشمانم صبر [٤١]گذاشتم، رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «این (صبر) صورت را جوان (وروشن) نشان می‌دهد فقط در شب استفاده کن، و در روز آن را پاک کن و با خوشبویی و حنا که رنگ است، شانه نکن» عرض کردم: با چه چیزی موهایم را شانه کنم؟ فرمود: «با سدر (برگ کنار)». ابوداود و نسایی روایت کرده‌اند، و اسناد آن حسن است.

٩٥٠- وَعَنْهَا رَضي اللَّهُ عَنْهَا أَنّ امْرَأَةً قَالَتْ: يَا رسُولَ اللَّهِ إنَّ ابْنَتي مَاتَ عَنْهَا زَوْجُهَا وقَدِ اشْتَكَتْ عَيْنُها أَفَنَكْحَلُها؟ قَالَ: «لا» مُتّفَقٌ عَلَيْهِ

٩٥٠- واز او (ام سلمه) روایت است که زنی عرض کرد: ای رسول خدا ! همانا دخترم شوهرش وفات کرده است و به چشم درد مبتلا شده است، آیا چشمانش را سرمه بزنیم؟ فرمود: «خیر» متفق علیه.

٩٥١- وَعَنْ جَابِر رَضيَ اللَّهُ عَنْه قَالَ: طُلِّقَتْ خَالَتي فَأَرَادَتْ أَنْ تَجُدَّ نَخْلَها فَزَجَرَهَا رَجُلٌ أَنْ تَخْرُجَ فَأَتَتِ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ: «بلى فجُدِّي نَخْلَكِ فَإنّكِ عَسى أَنْ تَصَّدَّقِي أَوْ تَفْعَلي مَعْرُوفاً» رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

٩٥١- جابررضی الله عنه می‌گوید: خاله ام را طلاق داده بودند (در دوران عدت) رفته بود که خرمای نخلستان‌هایش را بچیند، مردی مانع بیرون شدن او شد، و او را سرزنش کرد، لذا نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمد و (سؤال کرد) پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «آری، خرما‌ی نخل هایت را بچین، زیرا امید میرود از آن صدقه دهی و یا با آن کار خوبی انجام بدهی». مسلم روایت کرده است.

٩٥٢- وَعَنْ فُرَيْعَةَ بِنْتِ مَالِكٍ أَنَّ زَوْجَهَا خَرَجَ في طَلَبِ أَعْبُدٍ لَهُ فَقَتَلُوهُ. قَالَتْ: فَسَأَلتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنْ أَرجعَ إلى أَهْلي فَإنَّ زَوْجِي لَمْ يَتْرُكْ لي مَسْكَناً يمْلِكُهُ وَلا نَفَقَةً فَقَال: «نَعَمْ» فَلَمّا كُنْتُ في الحُجْرَةِ نَاداني فَقَالَ: «امْكُثي في بَيْتِكِ حَتى يَبْلُغَ الكِتَابُ أَجَلَهُ» قالَتْ: فَاعْتَدَدْتُ فِيهِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً قالَتْ: فَقَضى بِهِ بَعْدَ ذلكَ عُثْمَانُ. أَخَرَجَهُ أَحْمَدُ والأَرْبَعَةُ وصحّحه التِّرّمِذِي وَالذُّهليُّ وابنُ حِبّانَ وَالحاكِمُ وَغَيْرُهُمْ.

٩٥٢- از فریعه بنت مالک روایت است که شوهرش در پی (یافتن) بردهایش بیرون رفت، پس بردها او را کشتند. می گوید: از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم سوال کردم که به نزد خانواده ام برگردم، چرا که شوهرم برایم مسکنی که خودش مالک آن باشد، نگذاشته است ونه خرجی. فرمود: «آری (می توانی بروی)» آنگاه چون به خانه برگشتم، مرا صدا زد وخطاب به من فرمود: «تا پایان مدت عده در خانه‌ات بمان». گوید: در همانجا چهارماه وده روز عده گذراندم. گوید: بعداً عثمان برهمین حکم کرد. احمد و«أربعه» روایت کرده‌اند، و ترمذی، ذهلی، ابن حبان، وحاکم صحیح دانسته‌اند.

٩٥٣- وَعَنْ فاطِمَةَ بِنْتِ قَيْسٍ قَالَتْ: قُلْتُ: يا رسولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم إنَّ زَوْجِي طَلّقَني ثَلاثاً وأَخَافُ أَنْ يُقْتَحَمَ عَليَّ؟ فَأَمَرَهَا فَتَحَوَّلَتْ. رَوَاهُ مُسْلِمٌ

٩٥٣- فاطمه بنت قیس رضی الله عنها می‌گوید: گفتم: ای رسول خدا! شوهرم مرا سه طلاقه کرده است و بیم آن دارم که (افرادی) بر سرم بریزند (وبدون اجازه درآیند)، (راوی گوید:) پس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دستور داد از آنجا منتقل شود (و در جای دیگر عده بگزراند). مسلم روایت کرده است.

٩٥٤- وَعَنْ عَمْرُو بن الْعَاصِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قالَ: «لا تُلْبِسوا عَلَيْنَا سُنّةَ نَبِينَا عِدَّةُ أُمِّ الْوَلَدِ إذا تَوُفِّيَ عَنْهَا سَيّدُهَا أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ وَعَشْرٌ» رَوَاهُ أَحْمَدُ وأَبُو دَاوُدَ وَابنُ مَاجَهْ وَصَحّحهُ الحَاكِمُ وَأَعَلّهُ الدَّارقُطنيُّ بالانْقِطَاع.

٩٥٤- عمرو بن عاص رضی الله عنه می‌گوید: سنت پیامبرمان را بر ما ملبس (وپوشیده)نکنید. عده‌ی ام ولد هرگاه سرورش بمیرد، چهار ماه و ده روز است. احمد وابوداود و ابن ماجه روایت کرده‌اند و حاکم آن را صحیح دانسته است و دارقطنی آن را به بخاطر منقطع بودن، معلول قرار داده است.

٩٥٥- وَعَنْ عَائِشَةَ رَضيَ اللَّهُ عنْهَا قالتْ: «إنّمَا الأقْرَاءُ الأطْهَارُ» أَخْرَجَهُ مَالِكٌ في قِصَّة بِسَنَدٍ صَحِيحٍ.

٩٥٥- از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: مراد از «قرءها» همان «طهرها» هستند. مالک واحمد و نسائی، در سیاق یک داستانی با سند صحیح روایت کرده‌اند.

٩٥٦- وَعَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضي اللَّهُ عَنْهُمَا قالَ: «طَلاقُ الأمَةِ تَطْلِيقتَان وَعِدَّتُهَا حَيْضَتَانِ» رَوَاهُ الدَّارَقُطْنيُّ وَأَخْرَجَهُ مَرْفُوعاً وَضَعّفَهُ وَأَخْرَجَهُ أَبُو داوُدَ والتِّرْمِذيُّ وابنُ مَاجَهْ مِنْ حَديثِ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَصَحّحَهُ الحاكِمُ وَخَالَفُوهُ فَاتّفَقُوا عَلى ضَعْفِهِ

٩٥٦- ابن عمر رَضی اللَّهُ عَنْهُمَا می‌گوید: طلاق کنیز دو تا است، وعده‌اش نیز دو تا حیض است. دارقطنی روایت کرده، وبه صورت مرفوع نیز آورده وآن را ضعیف دانسته است.

و نیز ابوداود و ترمذی و ابن ماجه از عایشه رَضی اللَّهُ عَنْها روایت کرده‌اند. وحاکم صحیح دانسته است ولی دیگران با او مخالفت کرده‌اند و به ضعیف بودنش اتفاق کرده‌اند.

٩٥٧- وَعَنْ رُوَيْفَع بنِ ثَابِتٍ رَضي اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: «لا يَحِلُّ لامْرىءٍ يُؤمِنُ بالله والْيَوْم الآخِر أَنْ يَسْقِيَ ماءَهُ زَرْعَ غَيْرِهِ» أَخْرَجَهُ أَبُو داودَ والتِّرْمِذيُّ وَصَحّحَهُ ابنُ حِبّانَ وَحَسّنَهُ الْبزَّارُ

٩٥٧- از رویفع بن ثابت رَضی اللَّهُ عَنْهُ روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله سلم فرمود: «برای فردی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، روا نیست که با آبش (یعنی: منی‌اش) کشتزار دیگری را آبیاری کند». ابوداود و ترمذی روایت کرده‌اند و ابن حبان صحیح دانسته و بزار آن را حسن دانسته است.

٩٥٨- وَعَنْ عُمَرَ رَضي اللَّهُ عَنْهُ في امْرَأَةٍ المَفْقُودِ «تَرَبَّصُ أَرْبَعَ سِنِينَ ثُمَّ تَعْتَدُّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً» أَخْرَجَهُ مَالِكٌ وَالشّافِعِيُّ.

٩٥٨- از عمر رَضی اللَّهُ عَنْهُ روایت است؛ که درباره‌ی زنی که شوهرش مفقود شده است، فرمود: چهارسال صبر کند، سپس چهار ماه و ده روز عده بگذراند.

مالک وشافعی روایت کرده‌اند.

٩٥٩- وَعَنِ الْمُغِيرةِ بنِ شُعْبَةَ قال: قالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «امْرَأَةُ المَفْقُود امْرَأَتُهُ حَتى يَأتِيَهَا الْبَيَانُ». أَخْرَجَهُ الدَّارَقُطْنيُّ بإسْنادٍ ضَعِيفٍ.

٩٥٩- از مغیرة بن شعبه رَضی اللَّهُ عَنْهُ روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «زن مردی که مفقود (و گم) شده است؛ زن اوست، تا خبر قطعی (زنده یا مرده بودنش) به او برسد». دارقطنی با اسناد ضعیف روایت کرده است.

٩٦٠- وَعَنْ جَابر رَضي اللَّهُ عَنْهُ قالَ: قَالَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «لا يَبِيتنَّ رَجُلٌ عِنْدَ امْرأَةٍ إلا أَنْ يَكُونَ نَاكِحاً أَوْ ذَا مَحْرَمٍ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

٩٦٠- جابر رَضی اللَّهُ عَنْهُ می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هیچ مردی حق ندارد نزد زنی شب بماند؛ مگر این که آن مرد شوهر یا محرم (آن زن) باشد». مسلم روایت کرده است.

٩٦١- وَعَنِ ابنِ عَبّاسٍ رَضيَ اللَّهُ عَنْهُمَا عَنِ النَبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «لا يَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بامْرَأَةٍ إلا مَعَ ذي مَحْرَمٍ» أَخْرَجَهُ الْبُخَاريُّ.

٩٦١- از ابن عباس رَضی اللَّهُ عَنْهُما روایت است که پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هرگز مرد بیگانه ای با زنی خلوت نکند، مگر اینکه فرد محرمی وجود داشته باشد». بخاری روایت کرده است.

٩٦٢- وَعَنْ أَبي سَعيدٍ رَضي اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ النّبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ في سَبَايَا أَوْطَاسٍ: «لا تُوطَأُ حَامِلٌ حَتى تَضَعَ وَلا غَيْرُ ذاتِ حَمْلٍ حَتى تحِيضَ حَيْضَةً».

أَخْرَجَهُ أَبو دَاود وَصَحّحَهُ الحاكِمُ وَلَهُ شَاهِدٌ عَنِ ابنِ عَبّاسٍ رضي الله عنهما في الدَّارَقُطْنيِّ.

٩٦٢- ابو سعید رَضی اللَّهُ عَنْهُ می‌گوید: پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم درباره زنان اسیر (غزوه‌ی) اوطاس فرمود: «با زن حامله تا وضع حمل؛ و با زنان غیر حامله تا یک حیض بگذرانند؛ همبستری نشود.». ابوداود روایت کرده وحاکم صحیح دانسته است، و درسنن دارقطنی شاهدی از ابن عباس رَضی اللَّهُ عَنْهُما دارد.

٩٦٣- وَعَنْ أَبي هُرَيْرَةَ رَضي اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: «الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَللْعَاهِرِ الحجَرُ» مُتّفَقٌ عَلَيْهِ مِنْ حَديثِهِ وَمِنْ حَديثِ عَائِشَةَ في قِصَّةٍ وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ عِنْدَ النّسَائيِّ وَعَنْ عُثْمانَ عِنْدَ أَبي دَاوُدَ.

٩٦٣- ابوهریره رَضی اللَّهُ عَنْهُ می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «بچه به (صاحب) بستر تعلق می‌گیرد، و بهره‌ی زنا کار سنگ است». متفق علیه. این قسمتی از حدیث ابوهریره است و نیز در حدیث عایشه در ضمن داستانی است و نزد نسائی از ابن مسعود ونزد ابوداود از عثمان روایت شده است.

[٣٩] نوعی لباس یمنی خشن است.

[٤٠] نوعی خوشبویی است.

[٤١] نوعی گیاه دارویی است.