بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

٢- اعتکاف و قیام (شب زنده داری) رمضان

٢- اعتکاف و قیام (شب زنده داری) رمضان

٥٦٨- عنْ أَبي هُريرة رضي الله عنْهُ أَنَّ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم قال: «مَنْ قام رمضان إيماناً واحْتسَاباً غُفِرَ لَهُ ما تَقَدّمَ مِن ذَنْبِه». مُتّفقٌ عَلَيهِ

٥٦٨- ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کسی که ماه رمضان را با ایمان و به نیت کسب ثواب قیام (شب زنده داری) کند؛ گناهان گذشته‌اش بخشیده می‌شود». متفق علیه.

٥٦٩- وعَنْ عائشةَ رضي الله عنْها قالت: كانَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا دخلت العشرُ: أَي الْعَشرُ الأخيرة منْ رمضان شدَّ مِئزَرَهُ وَأَحْيا لَيْلهُ وَأَيْقظَ أَهْلَهُ. متّفقٌ عليه

٥٦٩- عایشه رضی الله عنها می‌گوید: هرگاه دهه آخر رمضان فرا می‌رسید، پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم ازارش را (برای عبادت) محکم می‌بست (و از همسرانش کناره می‌گرفت) و شب‌ها را با عبادت زنده نگه می‌داشت؛ و خانواده‌اش را بیدار می‌کرد. متفق علیه.

٥٧٠- وعنها رضي الله عنها، أنَّ النّبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم كان يعتكفُ العشر الأواخر من رمضان، حتى توفاهُ اللَّهُ عزَّ وجلَّ، ثمَّ اعتكف أَزْواجُهُ من بَعْدهِ. متفقٌ عليه.

٥٧٠- و از او (عایشه) رضی الله عنها روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم دهه آخر رمضان را به اعتکاف می‌نشست تا آنکه وفات کرد و سپس بعد از او همسرانش این دهه را به اعتکاف می‌نشستند. متفق علیه.

٥٧١- وعنها رضي اللَّهُ عَنْها قالتْ: كان النّبيُّ صلى الله عليه وآله وسلم إذا أَراد أَنْ يَعْتكِفَ صلى الْفجْر ثمَّ دَخَلَ مُعْتَكَفَةُ. مُتّفقٌ عَلَيه.

٥٧١- و از او (عایشه) رضی الله عنها روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم هرگاه می‌خواست به اعتکاف بنشیند؛ پس از ادای نماز صبح به محل اعتکافش وارد می‌شد. متفق علیه.

٥٧٢- وعنها رضي اللَّهُ عنها قالتْ: إن كان رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم لَيُدْخلُ عليَّ رأسَهُ وهُو في المسجد فأُرَجِّلهُ وكان لا يدخل الْبيتَ إلا لحاجة إذا كان مُعْتكفاً. متفقٌ عليه واللفظ للبخاريِّ.

٥٧٢- و از او (عایشه) رضی الله عنها روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در حالی که در مسجد معتکف بود، سر مبارکش را به داخل خانه می‌کرد و من سرش را شانه می‌زدم و در هنگام اعتکاف بدون نیاز به خانه نمی‌آمد. متفق علیه و این لفظ بخاری است.

٥٧٣- وعنْها رضي الله عنْها قالت: السُّنّةُ على المُعتكف أنّ لا يعودَ مريضاً ولا يشْهدَ جنازةً ولا يمسَّ امرأةً ولا يباشرها ولا يخْرُجَ لحاجَةٍ إلا لَما لا بُدَّ لَهُ مِنْهُ. ولا اعتكاف إلا بصومٍ ولا اعتكاف إلا في مَسْجدٍ جامع. رواهُ أَبو داودَ ولا بأس برجاله إلا أنَّ الرَّاجحَ وقفُ آخرهِ.

٥٧٣- و از او (عایشه) رضی الله عنها روایت است که می‌گفت: سنّت چنین است که معتکف بیماری را عیادت نکند، و در تشیع جنازه شرکت نکند، با همسرش هم بستر نشود، و بازی نکند، و تنها برای نیازهای ضروری که ناچار است بیرون برود - و اعتکافی نیست؛ مگر با روزه، و بجز در مسجد جامع (اعتکاف جایز نیست). ابوداود روایت کرده است و رجال آن ایرادی ندارد. البته قول راجح این است که قسمت آخر آن موقوف است.

٥٧٤ - وعن ابن عبّاس رضي الله عنهما أنّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «ليس على المعتكف صيامٌ إلا أَنّ يجعلَهُ على نفسه». رواه الدارقطنيُّ والحاكم والراجح وقفه أيضاً.

٥٧٤- ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «بر معتکف روزه لازم نیست، مگر روزه ای که او برخود لازم گرداند». دار قطنی و حاکم روایت کرده‌اند. قول راجح این است که این روایت موقف است.

٥٧٥- وعن ابن عمر رضي الله عنهما أنَّ رجالاً من أصحاب النّبي صلى الله عليه وآله وسلم أُرُوا ليْلة الْقدرِ في المنام في السّبع الأواخر فقال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «أُرَى رُؤياكُمْ قدْ تواطأَتْ في السبّع الأواخِر فَمَنْ كانَ مُتَحَرِّيها فَلْيَتَحَرَّهَا في السّبْع الأواخرِ». مُتّفقٌ عليه.

٥٧٥- از ابن عمر رضی الله عنهما روایت است که تعدادی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در خواب دیدند که شب قدر در هفت شب آخر رمضان است. لذا پیامبر خدا صلی الله علیه وآله سلم فرمود: «می بینم که خوابهای شما در هفت شب آخر رمضان با یکدیگرموافق کرده است، لذا کسی که می‌خواهد، برای یافتن شب قدر تلاش کند؛ در هفت شب آخرتلاش کند». متفق علیه.

٥٧٦- وَعَنْ مُعاوية بن أَبي سُفيان رضي اللَّهُ عنهما عن النّبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ في ليلةِ القَدْر: «ليْلةُ سبْع وعشرين». رَوَاهُ أَبو داود، والرَّاجحُ وَقْفُهُ. وقد اختلف في تعيينها على أَرْبعينَ قوْلاً أَوْرَدْتُها في فتح الباري.

٥٧٦- معاویه بن ابوسفیان رضی الله عنه از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم روایت می‌کند که درباره شب قدر فرمود: «شب بیست و هفتم است». ابوداود روایت کرده، و راجح این است که موقوف است. در خصوص تعیین شب قدر اختلاف کردند، تا اینکه چهل نظریه داده‌اند، و من این نظریات را در فتح الباری ذکر کرده‌ام.

٥٧٧ - وعَنْ عائشةَ رضي الله عنْها قالتْ: قلْتُ: يا رسولَ اللَّهِ أَرأَيتَ إنْ علِمْتُ أي ليْلةٍ لَيْلَةُ القَدْر ما أَقول فيها؟ قال: «قُولي: اللهمَّ إنّك عفُوُّ تُحبُّ الْعَفْو فاعْف عَني». رواه الخمسة غير أبي داود وصحّحه التِّرمذي والحاكمُ.

٥٧٧- از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفتم: ای رسول خدا ! اگر شب قدر را دانستم. در آن چه (دعایی) بگویم؟ فرمود: «بگو: خداوندا! تو بخشنده‌ای، عفو و بخشش را دوست داری؛ پس مرا مورد عفو و بخشش قرار بده». «خمسه» بجز ابوداود روایت کرده‌اند و ترمذی و حاکم صحیح دانسته‌اند.

٥٧٨- وعَنْ أَبي سعيدٍ رضي الله عنْهُ قال: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا تُشَدُّ الرِّحالُ إلا إلى ثلاثةِ مَسَاجد: المسْجدِ الْحرام ومسجدي هذا والمسجد الأقصى». متفقٌ عليه.

٥٧٨- از ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت است: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «به قصد عبادت بار سفر بسته نمی‌شود؛ مگر به سوی سه مسجد: مسجد الحرام- مسجد من (مسجد النبی) و مسجد اقصی». متفق علیه.