٧- احکام طلاق
٩١٥- عَنِ ابنِ عُمَرَ رضيَ الله عَنْهُمَا قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «أَبْغَضُ الحلالِ إلى اللَّهِ الطّلاقُ» رَوَاهُ أَبو داودَ وابنُ مَاجَهْ وصحّحَهُ الحاكِمُ وَرَجّحَ أبو حاتم إرسالَهُ.
٩١٥- از ابن عمر رضی الله عنهما روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «منفور ترین حلال نزد خداوند متعال طلاق است». ابو داود و ابن ماجه روایت کردهاند، حاکم صحیح دانسته است و ابو حاتم مرسل بودنش را ترجیح داده است.
٩١٦- وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ أَنّهُ طَلّقَ امْرَأَتَهُ وَهِيَ حَائِضٌ في عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فسأَلَ عُمَرُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَنْ ذلكَ؟ فَقَالَ: «مُرْهُ فَلْيُراجِعْهَا ثمَّ لِيَتْرُكْهَا حتى تَطْهُرَ ثمَّ تحيضَ ثمَّ تَطْهُرَ ثمَّ إن شاءَ أَمْسَكَ بَعْدُ وَإنْ شَاءَ طَلَّقَ قَبْلَ أَنْ يَمَسَّ فَتِلْكَ الْعِدَّةُ التي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وجَلَّ أَنْ تُطَلَّقَ لهَا النساء». مُتّفَقٌ عَلَيْهِ، وفي روَايَةٍ لمُسْلِمٍ: «مُرْهُ فَلْيُراجِعْها ثمَّ ليُطَلِّقْهَا طَاهراً أَوْ حَامِلاً». وفي أُخْرى للْبُخَاريِّ: «وَحُسِبَتْ تَطْلِيقةً». وفي روايةٍ لمُسْلِمٍ قالَ ابْنُ عُمَرَ: أَمّا أَنْتَ طَلَّقتَها واحِدةً أَوْ اثْنَتيْنِ فإنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَمَرَني أَنْ أُرَاجِعَهَا ثمَّ أُمْسِكَهَا حَتى تحيضَ حَيْضَةً أُخْرَى ثمَّ أُمْهِلَها حَتى تَطْهُرَ ثمَّ أُطَلِّقَهَا قبلَ أَنْ أَمَسّهَا وَأَمّا أَنْتَ طَلْقْتَهَا ثلاثاً فَقَدْ عَصَيْتَ رَبّكَ فِيما أَمَرَكَ بهِ مِنْ طَلاقِ امْرَأَتِك. وفي روايةٍ أُخْرَى قالَ عَبْدُ اللَّهِ بنُ عُمَرَ: فَرَدَّهَا عَليَّ وَلَمْ يَرَهَا شَيْئاً وقالَ: «إذا طَهُرَتْ فَلْيُطَلِّقْ أَوْ ليُمْسِكْ».
٩١٦- ابن عمر رضی الله عنهما میگوید: زنم را در حالت حیض، در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم طلاق دادم، عمر (پدرم) از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در این باره سوال کرد. فرمود: «دستور بده به زنش رجوع کند، و سپس او را تا پاک شدن عادت ماهیانه نگه دارد؛ تا دوباره عادت ماهیانه شده و سپس پاک شود، بعد از آن اگر خواست نگهدارد، و اگر نخواست قبل از همبستری طلاق دهد، این عده ای است که خداوند متعال، دستور داده زنان را در آن طلاق دهند» متفق علیه و در روایتی در صحیح مسلم آمده: «به او دستور بده به زنش رجوع کند، سپس او را طلاق دهد، در حالی که پاک یا حامله باشد».
ودر روایت دیگر بخاری آمده: «یک طلاق برایش حساب شد». و در روایت دیگر مسلم آمده: ابن عمر رضی الله عنهما خطاب به سوال کنندهای گفت: اگر تو او را یک طلاق یا دو طلاق دادهای بدان که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم به من دستور داده به همسرم رجوع کنم، و سپس او را نگه دارم تا یک حیض دیگر بگذراند، سپس به او مهلت دهم تا پاک شود، و سپس او را پیش از همبستری طلاق دهم، اما اگر (به یک بار سه طلاق دادی) پروردگارت در آنچه به تو دستور داده همسرت را طلاق دهی نافرمانی کردی.
در روایت دیگر آمده: عبدالله بن عمر گفت: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم همسرم را به من برگردان و آن (طلاقی) را (که در دوران حیض داده بودم) چیزی به حساب نیاورد. و فرمود: «وقتی پاک شد، (او را) نگه دارد، یا طلاق دهد».
٩١٧- وَعَنِ ابْنِ عَبّاسٍ رَضىَ اللَّهُ عَنْهُمَا قالَ: كان الطّلاقُ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وأَبي بَكْرٍ وَسَنَتَينِ مِنْ خِلافَةِ عُمَرَ طَلاقُ الثلاثِ واحِدةٌ فقالَ عُمَرُ: إنَّ الناسَ قَدِ اسْتَعْجَلُوا في أَمْر كانَتْ لَهُمْ فيهِ أَنَاةٌ فلوْ أمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ. رَوَاهُ مُسْلمٌ.
٩١٧- از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که میگفت: سه طلاق به یکبار در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم و ابوبکر و دو سال از خلافت عمر یکی به حساب میآمد، بعد از آن عمر گفت: مردم در مسئلهای که به آنان آسانی (ومهلت) داده شده بود؛ شتاب کردند، اگرما این حکم را به اجرا نماییم (چه میشود؟) آنگاه آن حکم را بر آنها اجرا نمود. مسلم روایت کرده است.
٩١٨- وَعَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبيدٍ رضيَ اللَّهُ عَنْهُ قالَ: أُخبْرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَنْ رَجُلٍ طَلّقَ امْرَأَتَهُ ثلاثَ تَطْلِيقاتِ جميعاً فَقَامَ غَضْبَانَ ثمَّ قالَ: «أَيُلْعَبُ بكتابِ الله وَأَنَا بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ» حتى قَامَ رَجُلٌ فَقَالَ: يا رسُول اللَّهِ أَلا أَقْتُلُهُ؟ رَوَاهُ النسائي وَرُوَاتُهُ مُوَثَّقُون.
٩١٨- از محمود بن لبید رضی اللَّهُ عَنْهُ روایت است که به رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم خبر دادند، که مردی یک مرتبه همسرش را سه طلاقه کرده، ایشان خشمگین بر خاست سپس فرمود: «آیا کتاب خدا به بازیچه گرفته میشود، در حالی که من در میان شما هستم» تا جایی که مردی برخاست و گفت: ای رسول خدا ! اجازه میدهی او را بکشم. نسائی روایت کرده، و راویاینش ثقهاند.
٩١٩- وَعَنْ ابْنِ عَبّاسٍ رَضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمَا قالَ: طَلّقَ أَبو رُكَانَةَ أُمَّ رُكَانَةَ فَقَالَ لهُ رسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «رَاجع امْرَأَتَكَ» فَقَالَ: إنِّي طَلّقْتُهَا ثلاثاً؟ قالَ: «قَدْ عَلِمْتُ رَاجِعْهَا» رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وفي لَفْظٍ لأحْمَدَ: طَلّقَ أَبو رُكانَةَ امْرَأَتَهُ في مَجْلِسٍ واحِدٍ ثلاثاً فَحَزنَ عَلَيْهَا فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «فإنّهَا واحِدَةٌ» وفي سَنَدِهِمَا ابْنُ إسْحَاقَ وَفيهِ مَقَالٌ وَقَدْ رَوَى أبُو داودَ مِنْ وَجْهٍ آخرَ أَحْسنَ مِنْهُ: أَنَّ أَبَا رُكانةَ طَلّقَ امْرَأَتَهُ سُهَيْمَةَ أَلْبَتّةَ فَقَالَ: واللَّهِ مَا أَرَدْتُ بها إلا وَاحِدَةً، فَرَدَّهَا إلَيْهِ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم.
٩١٩- از ابن عباس رضی اللَّهُ عَنْهُما روایت است که گفت: ابورکانه (همسرش) ام رکانه را طلاق داد، رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود: «به همسرت رجوع کن» گفت: من او را سه طلاقه کردهام فرمود: «کاملا خبر دارم، رجوع کن». ابو داود روایت کرده است.
ودر روایت احمد آمده که: ابورکانه همسرش را در یک مجلس سه طلاقه کرد، پس بدین خاطر غمگین شد، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود: «این فقط یک طلاق محسوب میشود». و در سند هر دو روایت ابن اسحاق است، و دربارهی وی مقال است. ابو داود از طریق دیگر این حدیث را روایت کرده است که از این روایت بهتر است.
در روایت ابو داود آمده: ابورکانه همسرش سهیمه را طلاق بتی (کامل وقطعی) داد و گفت: بخدا سوگند منظورم فقط یک طلاق بوده است، لذا پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم همسرش را به او برگرداند.
٩٢٠- وَعَنْ أَبي هُرَيْرَةَ رضي اللَّهُ عنهُ قالَ: قالَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «ثَلاثٌ جِدُّهُنَّ جِدٌّ وَهَزْلُهُنَّ جِدٌّ: النِّكاحُ وَالطّلاقُ والرَّجْعَةُ». رَوَاهُ الأرْبَعَةُ إلا النّسائيَّ وَصَحّحَهُ الحاكمُ وفي رواية لابن عَدِيَ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ ضَعيفٍ: «الطّلاقُ وَالنِّكاحُ وَالْعِتَاقُ». وللْحَارثِ بنِ أَبي أُسامَةَ مِنْ حديثِ عُبَادةَ بنِ الصَّامِتِ رَفَعَهُ: «لا يَجُوزُ اللّعِبُ في ثلاثٍ: الطّلاقِ والنِّكاحِ وَالعِتَاقِ فَمَنْ قَالَهُنَّ فَقَدْ وَجَبْنَ». وَسَنَدُهُ ضعيفٌ.
٩٢٠- از ابو هریره رضی اللَّهُ عنهُ روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «سه چیز است که جدی بودن آنها جدی است و شوخی آن نیز جدی است: نکاح، طلاق، و رجوع کردن». «أربعه» بجز نسائی روایت کردهاند، و حاکم صحیح دانسته است.
در روایت ابن عدی از طریقی دیگر که ضعیف است، آمده: «طلاق، آزاد کردن (برده)، و نکاح».
و حارث بن ابو اسامه از عبادة بن صامت به صورت مرفوع روایت کرده: «در سه چیز بازی (وشوخی) جایز نیست؛ طلاق، نکاح و آزاد کردن (برده) پس هر کس که به هر صورت که بگوید، (اجرایش) الزامی است». و سند آن ضعیف است.
٩٢١- وَعَنْ أَبي هُرَيْرَةَ عَنِ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: «إنّ اللَّهَ تَعَالَى تَجَاوَزَ عَنْ أُمّتي مَا حَدّثَتْ بِهِ أَنْفُسَهَا مَا لَمْ تَعْمَلْ أَوْ تَكَلَّمْ». مُتّفقٌ عَلَيْهِ.
٩٢١- از ابوهریره رضی اللَّهُ عنهُ روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «خداوند وسوسههایی که در دل امتم خطور میکند؛ برای شان بخشیده است؛ تا زمانی که به مرحله عمل یا گفتار در نیاید». متفق علیه.
٩٢٢- وَعَنِ ابنِ عَبّاسٍ رضي الله تَعَالَى عَنْهُمَا عَنِ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «إن الله وَضَعَ عَنْ أُمّتي الْخَطَأَ والنِّسيانَ وَمَا اسْتُكْرهُوا عَلَيْهِ» رَوَاهُ ابنُ مَاجَهْ والحاكِمْ وقالَ أَبو حاتم: لا يَثْبُتُ.
٩٢٢- ابن عباس رضی الله عنهما میگوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «خداوند (لغزشهای) خطا و کارهای که افراد به فراموشی و تحت فشار و مجبوری انجام میدهند، را بخشیده است».
ابن ماجه وحاکم روایت کردهاند، و ابو حاتم میگوید: این حدیث ثابت نیست.
٩٢٣- وعَنِ ابنِ عَبّاسٍ قَالَ: إذا حَرَّمَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ لَيْسَ بشيءٍ وَقَالَ: لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رسولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. رَوَاهُ البُخَاريُّ.
ولمُسْلمٍ: عَنِ ابْنِ عَبّاسٍ: إذا حَرَّمَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ فَهُوَ يمينٌ يكَفِّرُهَا.
٩٢٣- ابن عباس رضی الله عنهما میگوید: هرگاه فردی زنش را (برخود) حرام کند، چیزی (طلاقی) به حساب نمیآید، وگفت: دررسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم برایتان اسوهی نیکوست. بخاری روایت کرده است.
و مسلم روایت کرده: هرگاه مرد همسرش را (برخود) حرام نماید؛ سوگند بشمار میآید؛ که کفارهاش باید ادا کند.
٩٢٤- وَعَنْ عائِشَةَ رضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهَا أَنَّ ابْنَةَ الْجَوْنِ لَمّا أُدْخِلَتْ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم ودَنَا مِنْهَا قالتْ: أَعُوذُ باللَّهِ مِنْكَ فَقَالَ لها: «لَقَدْ عُذْتِ بعَظِيم الْحَقِي بأَهْلِكِ». رَوَاهُ البُخاريُّ.
٩٢٤- از عایشه رضی الله عنها روایت است که دختر جون هنگامی که (در شب زفاف) نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم بردند؛ و پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به او نزدیک شد، گفت: از تو به خدا پناه میبرم. پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «مسلماً به ذات بزرگی پناه بردی، برو به خانوادهات بپیوند». بخاری روایت کرده است.
٩٢٥- وَعَنْ جابرٍ رضيَ اللَّهُ عَنْهُ قالَ: قالَ رسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «لا طَلاقَ إلا بعْدَ نِكاح ولا عِتْقَ إلا بَعْدَ مِلْكٍ».
رَوَاهُ أَبو يَعْلى وصَحّحَهُ الحاكِمُ وَهُوَ مَعْلُولٌ وَأَخْرَجَ ابْنُ مَاجَهْ عَنِ الْمِسْوَر بنِ مَخْرَمَة مِثْلَهُ وإسْنَادُهُ حَسَنٌ لكنّهُ مَعْلُولٌ أَيْضاً
٩٢٥- جابر رضی اللَّهُ عَنْهُ میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «طلاقی نیست؛ مگر بعد از ازدواج، و آزاد کردن برده اعتبار ندارد؛ مگر بعد از آن که مالک برده شود». ابو یعلی روایت کرده است و حاکم صحیح دانسته است، این حدیث معلول است، و ابن ماجه از مسور بن مخرمه مانند این روایت کرده که اسناد آن حسن است، لیکن آن نیز معلول است.
٩٢٦- وَعَنْ عَمْرو بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ رضي اللَّهُ عَنْهُمَا قالَ: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا نَذْرَ لابْنِ آدَمَ فيما لا يَمْلِكُ وَلا عِتْقَ لَهُ فِيمَا لا يَمْلِكُ ولا طَلاقَ لَهُ فيما لا يمْلكُ». أَخْرَجَهُ أَبُو داودَ وَالتِّرْمِذيُّ وَصَحّحَهُ وَنُقِلَ عَنِ الْبُخَاريِّ أَنّهُ أَصَحُّ مَا ورَدَ فيه.
٩٢٦- عمرو بن شعیب از پدرش از پدر بزرگش روایت میکند که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «نذر انسان در چیزی که مالک آن نیست، اعتبار ندارد، و نیز آزاد کردن برده ای که در ملکیت او نیست، اعتبار ندارد، و طلاق زنی که هنوز با اوازدواج نکرده است؛ اعتبار ندارد». ابو داود وترمذی روایت کردهاند وترمذی صحیح دانسته است، و از بخاری نقل کرده که این صحیح ترین روایتی است که در این باره آمده است.
٩٢٧- وَعَنْ عائشَةَ رضي الله تَعَالَى عَنْهَا عَنِ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «رُفعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلاثَةٍ: عنِ النّائمِ حتى يَسْتَيْقِظَ وَعَنِ الصَّغير حَتى يَكْبُرَ وَعَنِ المَجنْونِ حتى يَعْقِلَ أَوْ يُفيقَ». رَوَاهُ أَحَمدُ والأرْبَعَةُ إلا الترمِذيَّ وصحّحَهُ الحاكمُ وأَخْرَجَهُ ابنُ حِبّانَ.
٩٢٧- عایشه رضی الله عنها میگوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم میفرمود: «قلم (تکلیف) از سه گروه برداشته شده است: از فرد خوابیده تا بیدار شود، و از بچه تا بزرگ (و بالغ) گردد، و از دیوانه تا عاقل شود، یا به هوش آید».
احمد و«أربعه» بجز ترمذی روایت کردهاند، وحاکم و ابن حبان صحیح دانستهاند.