بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

٢- ادعای خون (خون خواهی) و قسامه (سوگند دادن)

٢- ادعای خون (خون خواهی) و قسامه (سوگند دادن)

١٠٢٠- عَنْ سَهْلِ بْنِ أَبي حَثْمَةَ رضي اللَّهُ عَنْهُ عَنْ رجالٍ مِنْ كُبراءِ قَوْمِهِ أَنَّ عَبْدَ الله بنَ سَهْلٍ وَمُحَيِّصَةَ بنَ مَسْعُودٍ خَرَجا إلى خَيْبَرَ مِنْ جَهْدٍ أَصابهمْ فَأُتِيَ مُحَيِّصَةُ فَأُخْبر أَنّ عَبْدَ اللَّهِ بنَ سَهْلٍ قَدْ قُتِلَ وَطُرحَ في عَيْنٍ فَأَتى يهُودَ فَقَالَ: أَنْتُمَ واللَّهِ قَتَلْتُمُوهُ قالوا: وَاللَّهِ مَا قَتَلْنَاهُ فَأَقْبَلَ هُوَ وأَخُوهُ حُوَيِّصَةُ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سَهْلٍ فَذَهَبَ مُحِيِّصَةُ لِيَتَكَلّم فَقَالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «كَبِّرْ كَبِّرْ» يُريدُ السِّنَّ فَتَكَلّمَ حُوَيِّصَةُ ثمَّ تَكلّمَ مُحَيِّصَةُ فَقَالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إمّا أَنْ يَدُوا صَاحِبَكم وَإمّا أَنْ يَأَذَنُوا بحَربٍ» فَكَتَبَ إلَيْهِمْ في ذِلكَ فَكَتَبُوا: إنّا واللَّهِ مَا قَتَلْنَاهُ فَقَالَ لِحوَيِّصَةَ وَمُحَيِّصَةَ وَعَبْدِ الرَّحْمَنِ بنِ سَهْلٍ: «أَتَحْلِفُونَ وَتَسْتَحِقُّونَ دَمَ صَاحِبِكُمْ؟» قَالُوا: لا قَالَ: «فَيَحْلِفُ لَكُمْ يَهُودُ؟» قَالُوا: لَيْسُوا مُسْلِمِينَ، فَوَدَاهُ رَسُول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ عِنْدَهِ فَبَعَثَ إليْهِمْ مَائة نَاقَةٍ قَالَ سَهْلٌ: فَلَقَدْ رَكَضَتْني مِنْهَا ناقَةٌ حَمْرَاءُ. مُتّفَقٌ عَلَيْهِ.

١٠٢٠- سهل بن ابو حثمه از مردانی از بزرگان قریش روایت می‌کند که عبدالله بن سهل و محیصه بن مسعود به خاطر تنگدستی شان به خیبر رفتند، محیصه آمد و خبر داد که عبدالله بن سهل کشته شده و در چشمه‌ای انداخته‌اند، لذا محیصه نزد یهودیان رفت و گفت: بخدا سو گند شما او را کشته اید. آنان گفتند: بخدا سو گند ما او نکشته‌ایم، لذا او با برادرش حویصه و عبدالرحمن بن سهل نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم رفتند و محیصه خواست شروع به سخن گفتن نماید؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «بزرگتر بزرگتر» یعنی بگذار کسی که از تو بزرگ تر است سخن بگوید، منظور بزرگتر از سن و سال است، بنابراین نخست حویصه صحبت کرد. سپس محیصه صحبت کرد، آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «یهودیان باید خونبها رفیق شما را پرداخت نمایند، و یا اعلان جنگ کنند». این موضوع را طی نامه‌ای به اطلاع یهودیان رساند. در پاسخ نوشتند: بخدا سو گند ما او را نکشته ایم. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و سلم به حویصه و محیصه و عبدالرحمن فرمود: «آیا سو گند می‌خورید (که یهودیان او را کشته‌اند) تا در آن صورت مستحق خونبهای رفیقتان شوید؟» گفتند: خیر، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «پس یهودیان برایتان سوگند می‌خورند (که او را نکشته‌اند)» گفتند: آنان مسلمان نیستند؛ در نتیجه پیامبر خدا صلی الله علیه وآله سلم خونبهایش از نزد خودش پرداخت و صد شتر برای آنان فرستاد، سهل می‌گوید: یکی از آنان که شتر قرمز رنگ بود، مرا لگد زد. متفق علیه.

١٠٢١- وَعَنْ رَجُلٍ مِنَ الأنْصَار: أَنَّ رَسُولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم أَقَرَّ الْقَسَامَةَ عَلى مَا كَانَتْ عَلَيْهِ في الجاهِلِيّةِ وَقَضى بها رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بَيْنَ نَاسٍ مِنَ الأنْصَار في قَتِيلٍ ادَّعَوْهُ عَلى الْيَهُودِ. رَوَاهُ مُسْلمٌ.

١٠٢١- مردی از انصار رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روش قسامه (سوگند دادن) را بر همان روشی که در زمان جاهلیت بود؛ مورد تأیید قرار داد، وبرهمان روش بین انصارو یهودیان، که انصار ادعا می‌کردند؛ یهودیان یکی از آنان را کشته‌اند، قضاوت فرمود. مسلم روایت کرده است.