تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

اسباب و عللی که شایستگی منابع شیعی را بعنوان منابع دینی زیر سوال می‌برد:

اسباب و عللی که شایستگی منابع شیعی را بعنوان منابع دینی زیر سوال می‌برد:

اولاًـ تقیه: ده‌ها روایت شیعی وجود دارد که می‌گوید امامان در حال ترس و وحشت زندگی می‌کردند و نمی‌توانستند حق را نمایان سازند . این روایات از تقیه سپری برای توجیه عمل آنان تراشیدند؛ تا برای ائمه ضایع نمودن دین بخاطر حفظ جانشان مباح را قلمدادکنند. به نمونه‌ای از این روایات اشاره می‌کنیم:

۱ـ به باقر نسبت داده‌اند که گفته است: تقیه دین من و دین پدران من است و هرکس تقیه نکند دین و ایمانی ندارد. [۶]

۲ـ به جعفر صادق نسبت داده‌اند که گفته است: تقیه واجب است و ترک آن جایز نیست تا زمانی که قائم (مهدی) ظهور می‌کند. و ترک آن باعث نادیده گرفتن دستور خدا و پیامبر و امامان می‌باشد. [۷]

و این چیزی است که علمای گذشته و فعلی شیعه بر آن تاکید داشته‌اند.

۳ـ خمینی می‌گوید: ترک تقیه از گناهان ویرانگری است که صاحب خود را وارد دوزخ می‌کند و معادل با انکار نبوت است و کفر به خدا محسوب می‌شود [۸]

ثانیاً ـ تقیه‌ی شدید باعث عدم بیان حقیقت:

۱ـ مازندرانی در شرح روایتی که به جعفر بن محمد نسبت داده شده ، می‌گوید:« امام فرمود: نقل کننده‌ی سخن ما، مانند انکار کننده‌ی آن است. [۹]بدانکه ایشان از طرف دشمنان دین برای وجود مقدس خویش و شیعیانش احساس خطر شدید می‌نمود و در تقیه شدیدی بسر می‌برد بنابراین از نشر سخنی که بیانگر امامت وی و پدرانش باشد منع می‌کرد. [۱۰]»

۲ـ در جایی دیگر مازندرانی در شرح همین روایت می‌گوید: "تقیه در زمان امامان بسیار شدید بود، آنها به شیعیان خود دستور می‌دادند که سخن امامت آنها و احادیث و احکام ویژه‌ی مذهب را کتمان نمایند. [۱۱]"

۳ـ خوئی در انتقاد به ادعای تواتر روایات شیعه می‌گوید: شاگردان امامان با آنکه نهایت تلاش خود را در حفظ احادیث ائمه بذل نمودند ولی چونکه در زمان تقیه بسر می‌بردند نتوانستند احادیث را آشکارا پخش و نشر نمایند. پس چگونه ممکن است که این احادیث به حد تواتر یا نزدیک بدان برسند؟ [۱۲]

ثالثاً ـ شدت تقیه باعث تناقض روایات و عدم قدرت تشخیص حقیقت:

۱ـ طوسی در مقدمه‌ی کتاب خود «تهذیب الاحکام» می‌گوید یکی از دوستان که خدایش یاری دهد با من در مورد احادیث بزرگان‌مان سخن گفت، اختلاف و تضاد به حدی است که هیچ حدیثی نیست که در مقابل آن حدیث دیگری نباشد و آنرا نقض ننماید. [۱۳]

۲ـ شیخ جعفر شاخوری از علمای معاصر اثنا عشری می‌گوید: «ما می‌بینیم که علمای بزرگ شیعه در مورد تعداد روایاتی که از روی تقیه گفته شده‌اند و روایاتی که در حالت طبیعی گفته شده‌اند اختلاف نظر دارند. [۱۴]»

رابعاً ـ تناقض فتوا به علت تناقض روایات:

۱ـ شاخوری می‌گوید: با نگاه به فتاوای علمای معاصر، به خوبی تشخیص داده می‌شود که این فتواها از چارچوب مذهب شیعه خارج است. [۱۵]

۲ـ جعفر سبحانی می‌گوید: با مطالعه‌ی کتابهای الوسائل والمستدرک در می‌یابیم که در هر جایی از ابواب فقهی، روایتهای متضاد وجود دارد و این امر باعث روگردانیدن بسیاری از روشنفکران از مذهب شیعه شده است. [۱۶]

پنجم: امامان اطرافیانشان را متهم به دروغ نموده اند:

۱ـ از ابوعبدالله روایت است که فرمود هرآیه‌ای که در قرآن پیرامون منافقین نازل شده است بر کسانی که منتسب به تشیع هستند صدق می‌نماید. [۱۷]

۲ـ از جعفر صادق روایت است که فرمود: برخی از اینان (شیعه) از یهود، نصارا، مجوس و مشرکین هم بدتر اند. [۱۸]

ششم ـ اعتراف ائمه به وجود روایات دروغین و منتسب به آنها باعث سلب اعتماد به روایات شده است:

روایات زیادی در این مورد از امامان درباره‌ی پیروانشان نقل شده که ما در اینجا فقط به نمونه‌ای از آن در مورد مغیره بن سعید شاگرد محمد باقر بسنده می‌کنیم:

۱ـ از ابوعبدالله روایت است که فرمود: «مغیره بن سعید بر پدرم دروغ می‌بست. شاگردانش وارد صفوف شاگردان پدرم می‌شدند و کتابهای شاگردان پدرم را نزد مغیره می‌بردند. او در آن سخنان کفر آمیز و خلاف شرع می‌گنجانید و آنها را به پدرم نسبت می‌داد و کتابها را به دست شاگردانش می‌داد تا آنها را در میان شیعیان منتشر کنند. بنابراین هر آنچه از سخنان غلو آمیز از شاگردان پدرم می‌شنوید نتیجه‌ی همان دستبرد مغیره بن سعید می‌باشد. [۱۹]»

۲ـ و در عبارت دیگری از ابوعبدالله چنین آمده است:« لعنت خدا بر مغیره بن سعید که در کتابهای شاگردان پدرم؛ محمد بن علی باقر احادیثی گنجانیده که پدرم نگفته است. پس از خدا بترسید و از ما سخنی را که مخالف کلام خدا و رسولش باشد نپذیرید. زیرا سخن ما جز این نیست که می‌گوئیم: قال الله و قال رسول الله. [۲۰]»

۳ـ مامقانی از مغیره بن سعید نقل می‌کند که گفته است: «من حدود صد هزار حدیث در احادیث شما گنجانیده‌ام. [۲۱]»

هفتم ـ اعتراف علمای معاصر شیعه به گنجانیدن روایات دروغین توسط اطرافیان ائمه در منابع شیعی:

۱ـ محدث معاصر شیعه؛ هاشم معروف الحسنی در مورد مغیره بن سعید می‌گوید: «یکی از بزرگترین خطرها که مذهب تشیع با آن روبرو شد، نفوذ گروهی بود که وانمود به محبت اهل بیت می‌کردند و مدت زیادی را در میان راویان و شاگردان ائمه سپری کردند و توانستند با دو امام یعنی باقر و صادق نزدیک شوند و دید مثبت همه‌ی راویان را به خود جلب کنند. اینها با این ترفند روایات دروغین زیادی ساختند و در احادیث ائمه و کتابهای حدیث گنجانیدند چنانکه برخی از روایات به این مطلب اشاره دارد. [۲۲]»

۲ـ همچنین هاشم معروف الحسنی می‌گوید: «پس از کنجکاوی در منابع حدیثی مانند کافی ، وافی و دیگر کتب، می‌بینیم که غالیان و کینه توزان، برای افساد احادیث ائمه و بی اعتبار نمودن وجهه‌ی آن بزرگواران، در هر بابی از ابواب وارد شده‌اند و به این بسنده نکرده بلکه در تفسیر صدها آیه‌ی کلام الهی به دروغ چیزهایی به امامان هدایتگر نسبت داده‌اند. [۲۳]»

۳ـ همچنین محدث معاصر شیعه معروف به غریفی می‌گوید: احادیث زیادی وجود دارد که از خود امامان صادر نشده‌اند بلکه ساخته و پرداخته‌ی دروغگویان هستند و بخاطر اینکه مورد پذیرش واقع شوند برای آنها سندهای صحیحی نیز ساخته‌اند. [۲۴]

هشتم ـ مجهول بودن راویان بخش عقیده و تاریخ شیعه:

۱ـ سیدمحمد صدر از شیعیان معاصر در کتابش «تاریخ الغیبة الصغری» آنجا که نقاط ضعف تاریخ امامیه را بررسی می‌کند، ضمن این نقاط، اسناد روایات را بر می‌شمرد و می‌گوید: «نویسندگان امامیه هر روایتی که منسوب به ائمه به دستشان می‌رسید بدون اینکه در مورد صحت و ضعف آن چیزی بدانند آنرا می‌پذیرفتند و می‌نوشتند.»

علمای رجال شیعه، شرح حال آن دسته از راویان را نوشته‌اند که احادیث احکام و مسائل فقهی را بیان داشته‌اند و در مورد راویان تاریخ، جنگها و احادیث عقیده چیزی ننوشته‌اند که بمراتب تعداد این راویان از راویان احادیث احکام بیشتر است.

و اگر احیانا یکی از راویان در تاریخ و فقه روایاتی داشته باشد، رجال شناسان در مورد او چیزی نوشته‌اند ولی اگر روایت فقهی نداشته باشد مجهول می‌ماند. [۲۵]

نهم ـ اعتراف علمای شیعه بر اینکه روایاتشان تاب مقاومت در برابر نقد علمی را ندارد:

۱ـ یوسف بحرانی از علمای شیعه می‌گوید:« از این دو امر یکی واجب است: یا اینکه همانند علمای متقدم به محتوای همین اخبار و روایات عمل شود و یا اینکه به فکر دین و شریعتی غیر از این شریعت باشیم چرا که دلیل کافی برای همه‌ی احکام دین در دست نداریم و این چیزی است که جز انسان متعصب و متکبر کسی آنرا انکار نمی‌کند. [۲۶]»

۲ـ مرتضی عاملی از شیعیان معاصر می‌گوید: این شخص که از دیگران چنین چیزی مطالبه می‌کند اگر می‌دانست که از امامان معصوم احادیث بسیار اندکی با سند صحیح آنهم در مورد قضایای خاصی وارد شده و نه بیشتر چاره‌ای جز سکوت و نشستن در خانه نمی دید. [۲۷]

بنابر اسبابی که ذکر کردیم، کتابهای شیعه در تفکیک و تشخیص احادیث صحیح از غیر صحیح قاصر می‌باشند و طبق اعتراف خودشان، روایات مذهب شیعه توان مقاومت در برابر نقد علمی را ندارد.

از اینرو روایات شیعه توان ایفای نقش در احقاق و معرفی حق را ندارد. و خداوند هیچگاه دینش را واگذار چنین مذهب و جریانی که نتواند از آن پاسداری کند نخواهد کرد و بشریت را در گمراهی رها نخواهد نمود.

چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩[الحجر: ۹].

همچنین می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِي ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٦٤[النحل: ۶۴].

خداوند در این آیات به صراحت فرموده که قرآن را فرستاده و آنرا برای مردم، هدایت‌گر و رحمت قرار داده و خودش حفاظت آنرا بعهده گرفته است. پس هنگامی که حفاظت کتاب را بعهده گرفته است قطعاً حفاظت بیان آنرا نیز بعهده گرفته ، زیرا اگر بیان قرآن که همان سنت نبوی باشد حفاظت نشود چگونه قرآن مورد استفاده قرار خواهد گرفت و مایه هدایت و رحمت خواهد بود؟

پس حق با روایات و کتب اهل سنت است که از آفتهای نه گانه‌ای که بیان گردید در امان بوده اند.

[۶]. الکافی (۲/۲۱۹) من لا یحفره الفقیه (۲/۱۲۸) البحار (۱۳/۱۵۸) الوسائل (۱۶/۲۰۴) المستدرک (۱۲/۲۵۵) جامع الأخبار ص ۹۵. [۷]. البحار (۷۲/۴۲۱)، مستدرک الوسائل (۱۲/۲۵۴) جامع أحادیث الشیعه (۱۴/۵۱۴). [۸]. المکاسب المحرمة (۲/۱۶۲). [۹]. الکافی (۲/۳۷۰). [۱۰]. شرح اصول الکافی (۱۰/۳۳). [۱۱]. شرح اصول الکافی (۹/۱۲۷) و این سخن با سخنی که در آن ادعا می‌شود امام جعفر چهار هزار شاگرد داشته است متضاد می‌باشد. چگونه با داشتن اینهمه شاگرد در تقیه شدید بسر می‌برده؟. [۱۲]. معجم رجال الحدیث (۱/۲۲). [۱۳]. تهذیب الاحکام (۱/۳). [۱۴]. حرکة العقل الاجتهادی لدی فقهاء الشیعه ص ۷۲. [۱۵]. مرجعیة المرحلة و غبار التغییر ص ۱۳۵. [۱۶]. القول المفید فی الاتهاد و اللتقلید ص ۲۰۱. [۱۷]. اختیار معرفة الرجال (۲/۵۸۹) البحار (۶۵/۱۶۶) معجم رجال الحدیث (۱۵/۲۶۵) الانتصار (۱/۲۳۴). [۱۸]. اختیار معرفة الرجال (۲/۵۸۷) البحار (۶۵/۱۶۶) معجم رجال الحدیث (۱۵/۲۶۴) و دراسات فی علم الدرایة علی اکبر غفاری ص ۱۵۴. [۱۹]. البحار (۲/۲۵۰)، موسوعة احادیث أهل البیت (۸/۱۶۳)، معجم رجال الحدیث (۱۹/۳۰۰)، قاموس الرجال (۱۰/۱۸۹) و کلیات فی علم الرجال ص ۴۱۶. [۲۰]. البحار (۲/۲۵۰)، الحدائق الناضرة (۱/۹) جامع احادیث الشیعة (۱/۲۶۲) اختیار معرفة الرجال (۲/۴۸۹) توضیح المتعال فی علم الرجال ص ۳۸، رجال الخاقانی (ص ۲۰۹) و رجال ابن داوود (ص ۲۷۹). [۲۱]. مقدمه کتاب «تنقیح المقال (۱/۱۷۴). [۲۲]. الموضوعات فی الآثار و الأخبار ص ۱۴۸. [۲۳]. همان ص ۲۵۳. [۲۴]. قواعد الحدیث:۱۳۵ [۲۵]. مقدمه تاریخ غیبت صغرا (ص۴۴). [۲۶]. لؤلؤة البحرین ص ۴۴ و طرائف المقال (۲/۳۹۶). [۲۷]. مرجعیة المرحله ... شاخوری۱۱۵ و مأساة الزهرا عاملی (۱/۲۷).