تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

ـ تفسیر

ـ تفسیر

همچنین شیعیان در تفسیر آیات کتاب خدا، فاقد کتابی بودند تا به تشریح و تبین حقایق قرآنی بپردازد.

از اینرو هنگامی که بر تفاسیر اهل‌سنت دست یافتند و متوجه دریای علم و معرفت شدند که نظیر آن در روایاتشان نبود، چاره‌ای جز اقتباس و دست درازی به تفاسیر اهل‌سنت ندیدند.

با مطالعه‌ی تفاسیر قدیمی شیعه در سایه روایاتی که به ائمه نسبت داده شده است، می‌بینیم تفسیر اندکی وجود دارد بیشتر آیات در وصف شیعه، ائمه و پیروانشان و تکفیر و تفسیق اصحاب و یاران رسول الله تفسیر شده‌اند. اما مفسران متاخر، متوجه کمبود کار گشته، برای جبران این کمبود آهنگ کتابهای اهل‌سنت کرده، تا آفاق این کتاب عظیم فرا رویشان گشوده شود.

گامهای نخست را در این راستا یکی از بزرگان مذهب شیعه به نام شیخ طوسی برداشت سپس در زمان معاصر این رویکرد، گسترش یافت. گفتنی است که طوسی را در عدم پایبندی به روایات و مراجعه به تفاسیر اهل‌سنت، متهم به تقیه نموده‌اند. می‌گوئیم: پناه بر خدا، هرگاه موضع یا سخن ائمه موافق با حقیقت باشد نیز حمل بر تقیه می‌شود و هرگاه سخن و عملکرد یکی از علما، موافق حقیقت باشد حمل بر تقیه می‌شود.

اصلاً وقتی کسی جرأت اظهار حقیقت را ندارد چه نیازی به تالیف است، بهتر است سکوت نماید و دست به قلم نبرد.

ـ یکی دیگر از علمای شیعه به نام حسین نوری طبرسی که سخنان علمای شیعه را در اثبات تحریف قرآن جمع‌آوری نموده می‌گوید: با دقت و تامل در «التبیان» (تفسیر طوسی) متوجه خواهیم شد که شیوه‌ی ایشان در نهایت مدارا و همسویی با مخالفین بوده است چنانکه در تفسیر آیات به دیدگاه حسن، قتاده، ضحاک، سدی، ابن جریح، جبائی، زجاج، ابن زید و امثال آنها (مفسرین اهل‌سنت) اکتفا نموده و از مفسرین امامیه، استفاده نکرده است و جز در مواضع اندکی، حتی از سخنان ائمه نیاورده تا بدینصورت نظر مخالفین را جلب نماید. تا جایی که مفسرینی را که نامشان گذشت جزو طبقه‌ی اول مفسرین قلمداد کرده به تعریف و تمجیدشان پرداخته است که اگر این کار از روی مدارا و تقیه نبوده، عجیب و غریب به نظر می‌آید. [۴۳۹]

بهرحال متأخرین بیشتر به عدم کفایت تفاسیر شیعه در فهم قرآن پی‌برده‌، به استفاده از اقوال صحابه و تابعین اهل‌سنت رو آورده‌اند. شما اگر به تفاسیر معاصر شیعه مراجعه کنید می‌بینید مملو از استفاده از تفاسیر و دیدگاه‌های اهل‌سنت می‌باشند و این مساله بخاطر بی‌بضاعت بودن آنها در تفسیر و نه از روی عدم تعصب است آنگونه که برخی می‌پندارند، ولی عکس قضیه صادق نیست یعنی شما نمی‌بینید اهل‌سنت به تفاسیر و آرای شیعه مراجعه کنند زیرا نیازی به آن نمی‌بینند و دانشی در تفاسر آنها سراغ ندارند.

[۴۳۹]. فصل الخطاب ۳۵.