پدید آمدن اختلاف در صفوف شیعیان امامی:
الف) آنچه در اینمورد نقل شده بشرح زیر است:
پس از مرگ حسن عسکری آنگونه که خود علمای شیعه نوشتهاند امامیها به بیش از چهارده گروه تقسیم شدند. البته سه تن از مورخین شیعه در قرن چهارم بیش از دیگران به این اختلاف عنایت داشته و هر کدام آنرا ذکر نمودهاند که عبارتاند از: نوبختی، قمی و مسعودی بدون تردید حاصل این اختلاف برای یک جویندهی حق چیزی جز این نیست که دلیل قاطعی برای امامت هر امام وجود ندارد.
پیروان حسن عسکری طبق گفتهی نوبختی به چهارده و طبق گفتهی قمی به پانزده گروه تقسیم شدند اینها خودشان امامی هستند و از نزدیک شاهد رویدادهای قرن سوم بودهاند. [۳۴۹]البته مسعودی تعداد آنها را به بیست گروه افزوده است. [۳۵۰]
ما در اینجا خلاصهی سخنان نوبختی را در این باره که تفاوت چندانی با سخنان قمی ندارد ذکر میکنیم: نوبختی طی سخنی از حسن عسکری مینویسد: پیروانش بعد از او به چندین گروه تقسیم شدند:
گروه اول معتقد بود که حسن عسکری نه مرده بلکه از انظار غایب گشته و قائم هموست زیرا روا نیست که جهان از وجود امام خالی باشد.
گروه دوم میگفت: او مرده سپس زنده شده و هموست قائم و مهدی و هدف از قیام نیز زنده شدن بعد از مرگ است. و چون او فرزندی ندارد که امامت را بعهده گیرد پس خودش امامت را ادمه خواهد داد.
گروه سوم: حسن عسکری مرده و امامت به وصیت ایشان به برادرش جعفر منتقل شده است. داعیان به امامت جعفر، علی بن طاهر خراز که سخنگوی توانایی بود و خواهر فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی بودند.
گروه چهارم: امام بعد از حسن برادرش جعفر است و او امامت را از پدر خویش به ارث برده نه از حسن و اصلا امامت حسن باطل است چرا که امام نباید بدون اینکه برای خود جانشین تعیین کند یا وصیت بنماید بمیرد. همچنین امامت دو برادر جز حسنین روا نیست چنانکه جعفر نیز به این نکته تصریح نموده است.
گروه پنجم: این گروه معتقد به امامت محمد بن علی برادر حسن عسکری است که در حیات پدر وفات یافت. اینها میگویند هیچکدام از جعفر و حسن لیاقت امامت را نداشتند اولی بخاطر فسق و معصیت و دومی بخاطر اینکه مقطوع النسل است.
گروه ششم: حسن عسکری فرزندی دارد که دو سال قبل از وفات پدر متولد شد و از ترس عمویش؛ جعفر از دیدهها پنهان گشت.
گروه هفتم: هشت ماه بعد از وفات حسن عسکری برایش فرزندی متولد شد که پدرش میدانست و دستور داده بود نامش را محمد بگذارند و او اکنون از دیدهها پنهان گشته است.
گروه هشتم: حسن اصلاً فرزندی نداشت و هیچ دلیلی وجود ندارد مبنی بر اینکه او فرزندی داشته و از دیدهها مخفی شده است. زیرا چنین ادعایی میتواند در مورد هر میت دیگری از جمله در مورد بقیه امامان و حتی در مورد رسول اکرم بشود که بعد از خود فرزندانی بجا گذاشتهاند که از انظار مخفی شدهاند. واقعیت این است که حسن عسکری بعد از خود پسر زندهای بجا نگذاشته البته در حالی مرده که نطفهای از او در رحم یکی از کنیزانش مانده و روزی به دنیا خواهد آمد و امامت را بعهده خواهد گرفت. چرا که روانیست دنیا از وجود حجت خالی بماند.
البته صاحبان نظریهای که معتقد هستند حسن عسکری فرزندی داشته و از دیدهها مخفی شده در اعتراض به دیدگاه گروه هشتم گفتهاند: دیدگاه ما معقولتر از دیدگاه شما است که مخالف با عرف و عادت و حتی صدها روایت صحیح میباشد که میگوید: جنین بیش از نه ماه در شکم مادر نمیماند. چگونه این جنین سالها در شکم مادر مانده و متولد نشده است. حال خودتان قضاوت کنید آیا پنهان شدن یک انسان برای چند سال عجیبتر است یا اینکه ماندن یک جنین در شکم مادر؟
گروه نهم: صحت وفات حسن عسکری مانند صحت وفات پدرانش به اثبات رسیده و این نکته نیز به اثبات رسیده که بعد از حسن عسکری امامی وجود ندارد. پس امروز دنیا خالی از حجت خدا است تا زمانی که خودش بخواهد کسی را از آل محمد برای این مهم برانگیزد همانگونه که محمد را پس از انقطاع پیامبران فرستاد.
گروه دهم: ابوجعفر؛ محمد بن علی که در حیات پدر وفات یافت به وصیت پدر امام بود. او به نوجوانی به نام نفیس که در خدمتش بود وصیت کرد. نفیس بعد از مرگ وی، وصیتش را به جعفر انعکاس داد.
گروه یازدهم: ما در اینباره توقف میکنیم تا قضیه روشن شود زیرا قضیه بر ما مشتبه شده است. نمیدانیم امام چه کسی است و از طرفی نباید زمین از وجود حجت خالی بماند.
گروه دوازدهم: روا نیست که زمین از وجود حجت الهی خالی بماند زیرا اگر چنین شود زمین و آسمان نابود میشوند. پس امام وجود دارد ولی از ترس پنهان شده و تلاش برای شناسائی و یافتنش نیز حرام و ناجایز است.
گروه سیزدهم: حسن عسکری که امام واقعی بعد از پدرش بود وفات یافت و امامت به برادرش جعفر منتقل گردید و حدیث که میگوید: امامت نباید از برادری به برادری منتقل شود جز حسنین در صورتی است که امام از خود فرزندی بجای بگذارد و گرنه ضرورتا به برادرش منتقل میشود.
گروه چهاردهم: امام بعد از حسن عسکری فرزندش محمد است یعنی همان «منتظر» البته او مرده و بزودی با شمشیر باز خواهد گشت و دنیا را بعد از آنکه ظلم و ستم فرا بگیرد پر از عدل و انصاف خواهد کرد. [۳۵۱]
ب) نگاهی به این اختلاف و چند دستگی:
۱ـ پدید آمدن این چند دستگی در صفوف شیعه که بقول نوبختی به چهارده گروه و به قول دیگران به بیش از آن منجر شد دلیل قاطعی است بر اینکه اصل امامت از بیخ فاقد ریشه و دلیل است چرا که اگر ریشه واساسی داشت منجر به اینهمه اختلاف و کشمکش نمیشد.
۲ـ محال است که خداوند قضیهای همچون امامت را که دین و ایمان و بهشت و رستگاری وابسته بدان است در مهمترین منبع دینی یعنی قرآن بیان نکند.
۳ـ محال است که حسن عسکری امام من عندالله باشد و از خود فرزندی برای تصدی این امانت بجا نگذارد یا اینکه آنرا از دید مردم پنهان نماید در حالی که مردم نیاز شدید به وجود او دارند.
۴ـ محال است امامی که باید محافظ و مدافع دین باشد از ترس جان خویش بیش از هزار سال پنهان شود و بگذارد تا دین خدا نابود شود.
۵ـ هیچکدام از مؤرخین شیعه نامی از گروه اثنا عشری ذکر ننمودهاند چرا که تا آن زمان گروهی با این نام وجود نداشته و بعدها به منصه ظهور آمده است.
۶ـ نباید از یاد برد که این اولین چند دستگی در تاریخ شیعه نبود بلکه بعد از مرگ هر یک از امامان، شیعه دچار تفرقه شده است و این چیزی است که مورخین شیعه مانند نوبختی و قمی در کتابهایشان: «الفرق و المقالات» گفتهاند.
چنانکه نوبختی میگوید: بعد از قتل علی شیعیان به سه گروه تقسیم شدند... و بعد از شهادت حسین، گروهی از پیروانش دچار سرگردانی شدند و دیری نگذشت که به سه گروه تقسیم شدند.
سپس سخنی از تقسیم شدن آن گروهها به پنجا ه گروه بمیان آورده.
همچنین یادآور شده که بعد از مرگ ابوجعفر، پیروانش به دو گروه تقسیم شدند.
و بعد از ابوعبدالله؛ جعفر بن محمد، شیعیانش به شش گروه تقسیم شدند... گروه ششم معتقد به امامت موسی بن جعفر بود... سپس نام فرقههای زیادی را که از این شش فرقه منشعب شدهاند برده و گفته است هر کدام از آنها فرقههای دیگر را کافر و مباحال دم میدانستند.
پیروان علی بن موسی الرضا نیز بعد از وفاتش به چندین گروه تقسیم شدند... ایشان نام پنج گروه را ذکر نموده است.
واز تقسیم شدن پیروان رضا به دو گروه خبر داده است زیرا فرزندش محمد هنوز خورد سال بود و صلاحیت امام شدن را نداشت. یکی از این دو گروه به امامت احمد بن موسی معتقد بود و دومی معتقد به توقف بود.
بعد از آن هم در مورد انشعاب شیعه به دو گروه که یکی معتقد به امامت علی بن محمد بود سخن بمیان آورده است.
دوباره نیز شیعه به دو گروه تقسیم شدند وبعد از حسن عسکری شیعه به چهارده گروه تقسیم گردید. [۳۵۲]و هر کدام از این گروهها به چند گروه دیگر تقسیم شد.
همهی اینها بیانگر آن است که امامت قضیهای ساختگی است وگرنه بخاطر آن این همه اختلاف بوجود نمی آمد و خداوند هیچگاه بندگانش را مکلف به ایمان به چنین قضیهی پیچیده و مبهمی نخواهد کرد.
[۳۴۹]. فرق الشیعه (۹۶) و المقالات و الفرق (۱۰۶). [۳۵۰]. مروج الذهب (۴/۱۹۰). [۳۵۱]. فرق الشیعه نوبختی ص ۱۱۹ چ دارالرشید با اختصار. [۳۵۲]. فرق الشیعه (۳۲ـ ۹۷).