بعضی از روایات آبروی رسول خدا و همسرانش را به بازی گرفتهاند
اینگونه روایات پاکترین خانهی روی زمین یعنی خانهی رسول خدا را خانهی کفر و فحشا معرفی میکنند و میخواهند بدینوسیله نبوت رسول خدا را زیر سوال ببرند که راضی به ازدواج با چنین زنانی شده است.
- به سالم بن مکرم نسبت دادهاند که از پدرش نقل کرده که از ابوجعفر شنیده که گفته است آیه ﴿مَثَلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِيَآءَ كَمَثَلِ ٱلۡعَنكَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَيۡتٗاۖ وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ٤١﴾[العنكبوت: ۴۱].«مثال کسانی که دوستانی جز الله برگزیدند، همانند عنکبوت است که خانهای (سست) ساخت. و بیشک سستترین خانهها، خانهی عنکبوت است؛ اگر میدانستند».
در مورد «حمیرا» (عایشه) است. اینرا شرف الدین حسین استرآبادی روایت کرده است. [۵۳۰]
سپس استرآبادی تعلیقی بر آن زده و گفته است: با کنایه او را عنکبوت نامیده بخاطر اینکه عنکبوت حشره بسیار ضعیفی است و خانه ای که برای خود تدارک دیده، سست ترین خانهی روی زمین است. همچنین حمیرا حیوان ضعیفی بود که بخاطر کمبود عقل و دینش خانهاش را که همچون خانهی عنکبوتست بود برای دشمنی با مولای خویش، مقری قرار داد که نتوانست سودی به حال او داشته باشد بلکه در دنیا و آخرت به ضرر او تمام شد زیرا خانهاش را بر لبهی پرتگاه آتش ساخته بود که نهایتاً او و کسی که خانهاش را ساخته بود به درون آتش دوزخ افتاد کسی که پروردگارش را نافرمانی کرد و از شیطان اطاعت نمود و سربازانش را در خدمت حمیرا گمارد و نهایتا همه را وارد آتش دوزخ نمود و این پاداش ستمگران است و پروردگار جهانیان را شاکریم [۵۳۱]
سوال اینجاست که رسول خدا پس از نزول این آیه که به گمان استرآبادی، عایشه را حیوانی ضعیف و بیخرد و دوزخی ... معرفی میکند، چگونه به ادامهی زندگی با این موجود، تن داد و راضی شد؟ آیا هیچ مسلمانی چنین سخنان سخیفی را در مورد خانهی پیامبر تحمل خواهد کرد؟
قمی در تفسیرش پیرامون آیه ۱۰ سورهی تحریم میگوید: خداوند در اینجا مثالی بیان کرده است: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱمۡرَأَتَ نُوحٖ وَٱمۡرَأَتَ لُوطٖۖ كَانَتَا تَحۡتَ عَبۡدَيۡنِ مِنۡ عِبَادِنَا صَٰلِحَيۡنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمۡ يُغۡنِيَا عَنۡهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيۡٔٗا وَقِيلَ ٱدۡخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ١٠﴾[التحريم: ۱۰].«الله، درباهی کافران، زن نوح و لوط را مثال زده است؛ آن دو در ازدواج دو بنده از بندگان نیک ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و آن دو بنده، نتوانستند چیزی از عذاب الاهی را از آن دو زن دفع کنند. و (بهطور قطع در آخرت به آن دو زن) گفته خواهد شد: با کسانی که وارد (دوزخ میشوند)، وارد آتش شوید».
بخدا سوگند، هدف از خیانت، فاحشهگری است.
مجلسی در تفسیر این آیه میگوید: بر انسان بصیر و هشیار مخفی نیست که در این آیات، نفاق و کفر عایشه و حفصه به اشاره نه بلکه به صراحت بیان شده است. [۵۳۲]
وارد کردن چنین طعنهای به ناموس و حیثیت پیامبر، برای مسلمانان قابل تحمل نیست و قطعاً آشکار شدن چنین مواردی در موضعگیری پیروان این مکتب در برابر کتابها و دینشان بی تأثیر نخواهد بود.
و برخی روایات، پدر همسران و دامادهای رسول خدا را به کفر، زندیق بودن و پستی متهم میکند که هدف، لطمه زدن به نبوت و شرف رسول خدا میباشد:
محمد طائر شیرازی نجفی در کتاب «الاربعین فی امامة الائمة الطاهرین» میگوید: نسب ابوبکر و بیان خباثت و خساست وی [۵۳۳]
مجلسی در «الصراط المستقیم»در وصف عمر بن خطاب میگوید: سخنی پیرامون خساست و خبث باطنی وی [۵۳۴]
آری این است وضعیت دو پدر همسر رسول خدا که پیامبر، آنها و دخترانشان را از میان آنهمه مردم، برای وصلت، انتخاب نمود! این در واقع قبل از اینکه لطمهای در حق آن بزرگواران محسوب شود بدون تردید لطمهای به خود رسول خدا است و قطعاً یک مسلمان و حتی یک شیعه، چنین طعنههائی را نسبت به پیامبر خویش نخواهد پذیرفت.
پارهای دیگر از روایات شیعه، اصحاب و شاگردان رسول الله را هدف قرار داده، میگویند رسول خدا در تربیت آنان موفق نبوده، این در حالی است که میگویند خمینی توانست کاری انجام دهد که رسول خدا نتوانست انجام دهد چنانچه در فصل سابق گذشت.
برخی از روایات منکر دختران رسول خدا میباشد و برخی آنها را متهم به تندخوئی نموده است:
چنانکه جعفر مرتضی عاملی یکی از شیعیان معاصر میگوید: در مورد زینب و امکلثوم که یکی با ابوالعاص بن ربیع و دیگری با عثمان بن عفان ازدواج نمود، ما معتقد هستیم که آنها حقیقتاً دختران رسول خدا نبودهاند. [۵۳۵]
حسن امین، شیعه [۵۳۶]میگوید: مورخان میگویند پیامبر، چهار دختر داشته است ولی پس از جستجو در نصوص تاریخی به این نتیجه میرسیم که فقط زهرا دختر ایشان میباشد و بقیه دختران خدیجه از شوهر اولش بودهاند. [۵۳۷]
این در حالی است که مازندرانی شارح کافی میگوید: همهی اهل نقل بر این مطلب اتفاق نظر دارند که خدیجه از رسول خدا دارای چهار دختر به نامهای: زینب، فاطمه، رقیه و امکلثوم بوده که همه زمان اسلام را درک کرده و هجرت نمودند. [۵۳۸]
همچنین خداوند متعال خطاب به پیامبر، فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا٥٩﴾[الأحزاب: ۵۹].
ترجمه: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: چادرهای خود را بر خویشتن فروپوشند. این پوشش به اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند، نزدیکتر است و بدین ترتیب مورد آزار قرار نمیگیرند. و الله، آمرزندهی مهرورز است».
و اما اتهام به تندخوئی، در برخی روایات شیعه میخوانیم که فاطمه تندخو بوده است.
چنانکه به ابیعبدالله نسبت دادهاند که گفته است: فاطمه به رسول الله گفت: چرا مرا در مقابل مهریه ناچیز، ازدواج دادی؟ رسولالله فرمود: خداوند تو را از فراز آسمانها ازدواج داد. [۵۳۹]
به یعقوب بن شعیب نسبت دادهاند که گفته است: زمانی که رسول خدا فاطمه را به عقد علی در آورد، فاطمه به گریه افتاد رسول خدا فرمود: چرا گریه میکنی بخدا سوگند اگر بهتر از اورا سراغ داشتم تو را به عقد وی در میآوردم، من تو را به عقد او در نیاوردم بلکه خدا تو را به عقد او درآورده است. [۵۴۰]
برخی از روایات، اهلبیت را به بزدلی، ترسو بودن و از دست دادن دین بخاطر حفظ جانهای خویش متهم کرده است؛ از علی ابن ابیطالب گرفته تا آخرین امامشان را.
روایات زیادی هست که شخصیت علی ابن ابیطالب را زیر سوال میبرد.
همچنین روایاتی وجود دارد که انبیاء و فرشتگان را مورد طعن قرار میدهد.
علاوه بر آنچه گذشت، بخش اعظم روایات شیعه، متناقض با هم میباشد و بیشتر راویان را ائمه، کذاب خواندهاند و یا افراد مجهولی هستند که صداقت و انصافشان، شناخته شده نیست.
همچنین شیعه در هیچ یک از علومی که به ائمه نسبت میدهند خودکفا نیستند نه در تفسیر نه در فقه نه در اصول فقه و نه در علوم حدیث و در همهی این علوم، خوشه چین منابع اهلسنت بودهاند که اگر واقعاً ائمه از جانب خدا، مبعوث شدهاند چرا پیروانشان با کمبود علوم، مواجه میشدند، پس ادعای سفینهی اهلبیت، ادعایی پوچ و مردود میباشد. [۵۴۱]
خلاصه اینکه همهی این کمبودها و نواقص یکی بعد از دیگری رو میشود و پیروان این مکتب از خلال آن، به بطلان عقیدهای که بیش از هزار سال فریب آن را خوردهاند پی میبرند.
از اینرو علمای شیعه به سرگرم نمودن پیروان مکتب به داستانهای ساختگی و احیای سالگرد شهادت حسین (فاطمه و ....) رو آورده [۵۴۲]و با ساخت حسینه و مرثیه خوانی و مراسمی از این قبیل، مردم را از تفکر در مورد مسائل عقیدتی بازداشتهاند و در سایه روایات دروغین و افراط آمیز در فضیلت اهلبیت و پاداش پیروی از آنان و کیفر سخت نافرمانی از آنان، فرصت تحقیق و بررسی و تجدید نظر را از عموم شیعیان گرفتهاند: ولی آشکار شدن آنچه بیان گردید، وضعیت را تغییر خواهد داد و تردیدی ندارم که پیروان مکتب شیعه با دیدن و شنیدن موارد اسفباری که گذشت، غافلگیر خواهند شد؛ مواردی که پیش از آنان پدرانشان را فریفته بود.
واقعاً اوج غافلگیری است وقتی یک شیعه متوجه شود آئینی که بیش از هزار سال با آن خدا را بندگی کرده، آئینی نیست که خدا نازل کرده و اهلبیت بدان دستور ندادهاند بلکه آئینی ساختگی و منسوب به اهلبیت بوده است!
البته این اتفاق، بعد از سقوط دیدگاه ولایت فقیه خواهد افتاد نه پیش از آن؛سقوط تفکری که به نام خدا حکومت میکند و در آن، فقیه به جای خدا تکیه زده است بگونهای که نپذیرفتن سخن فقیه، نپذیرفتن سخن خدا تلقی میشود.
باید گفت این تفکر، مخالفت با مذهب نیست بلکه مخالفت با دین الهی است و منجر به درگیریهای خونینی بین امت اسلامی شده و خواهد شد.
چنانکه دانشمند شیعه؛ دکتر موسی میگوید: نظریه ولایت فقیه از ایران فراتر رفت و به مناطق شیعه نشین دیگر سرایت نمود تا شیعیان آنجا را همانند شیعیان ایران در زیر تازیانه طوفان خود گیرد. من از این می ترسم که این بلا دامن گیر شده و همه شیعیان را آنگونه در بر گیرد، که پس از آن حتی رویای استقرار را نیز در خواب خود نبینند. اگر شیعه می دانست که به نام ولایت فقیه چه فجایعی رخ داده و می دهد سایه این فقها از سر مناطق شیعه نشین کم می شد و این حضرات هم چون گوسفند گریزان از دست گرگ، از دست شیعیان پا به فرار می گذاردند.
هم اکنون و در زمان نوشتن این سطور، در سرزمین شیعه نشین ایران، و پس از اینکه مردم این سرزمین از دست ولایت فقیه بدبختی های بسیاری کشیده اند، می بینیم که در مقابل مذهب و همه امور ناشی از سلطه فقها و مرجعیت مذهبی واکنشی بسیار عنیف و سخت بوجود می آید که این بدبختی ها به نوبه خود مردم ایران را به خروج دسته جمعی از اسلام تهدید می کند.
و به همین علت است که من مخلصانه از خداوند مسئلت می کنم که رساله تصحیحی من قبل از اینکه دیر شود، و دیگر نوشدار و را فایده ای نباشد، بدست مردم ایران رسیده تا بدانند که راه رهایی در از بین بردن و انکار کردن نیست، بلکه در ساختن و اصلاح خلاصه می شود.(شیعه و تصحیح)
گمان نمیکنم که این حکومت انقلابی با همهی قدرت و جبروتی که دارد، زیاد دوام بیاورد سپس شیعیان نفس راحتی خواهند کشید و بدون ترس و واهمه تصمیم درست و عاقلانهای خواهند گرفت...
شکی نیست که تعدادی بر مذهب خویش خواهند ماند ولی به روش دیگر.
اینجاست که امت زیر سایه کتاب خدا و سنت پیامبرش به وحدت و یکپارچگی حقیقی خواهد رسید و عام الجماعه (سال وحدت) که بدست حسن بن علی اتفاق افتاد، بار دیگر تکرار خواهد شد.
﴿وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾[يوسف: ۲۱].
[۵۳۰]. محمد امین بن محمد شریف استرآبادی که از معروفترین کتابهایش، الفوائد المدینه است. در شرح حالش نقل شده که شروحی بر کتابهای حدیثی بزرگ مانند کافی، تهذیب الاحکام، و استبصار نوشته است. (ت ۱۰۳۶هـ) نگاه: اعیان الشیعة (۹/۳۷). [۵۳۱]. تأویل الآیات (۱/۴۳۰). [۵۳۲]. بحار الأنوار (۲۲/۲۳۳). [۵۳۳]. الاربعین ۵۳۲. [۵۳۴]. الاربعین ۵۷۵. [۵۳۵]. بنات النبی ام ربائبه ۳. [۵۳۶]. حسن بن محسن بن عبدالکریم بن علی امین حسینی عاملی متولد ۱۳۲۶ هـ دمشق دارای کتابهای: دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، الموسوعة الاسلامیة، ثورات فی الاسلام و مستدرکات اعیان الشیعة. [۵۳۷]. دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة ۰۱/۲۷) [۵۳۸]. شرح مازندرانی برکافی (۷/۱۳۷). [۵۳۹]. الکافی (۵/۳۷۸)، بحار الانوار (۴۳/۱۴۴)، وسائل الشیعه (۲۱/۲۴۱) و جامع الاحادیث (۲۱/۱۹۸). [۵۴۰]. همان . [۵۴۱]. مراجعه شود به کتابهای مؤلف حوارات عقلیه ... و براءة آل البیت ... که بزودی اگر خواست خدا باشد به فارسی برگردانیده میشوند. [۵۴۲]. بحاطر همین است که خمینی می گوید:محرم و صفر است که اسلام را نگهداشته است یعنی همین مراسم ها باعث ماندگاری تشییع شده است. ( مترجم )