نگاهی به این ادعا:
۱ـ اینکه میگوید پیامبر و امام برمردم ولایت دارند.
نمیدانیم از کجا ولی بمعنای نافذ کنندهی او امر میباشد؟ در ادبیات عرب از این واژه چنین مفهومی مطلقاً ارائه نشده است. اما خمینی میخواهد با این واژه معنای امامت را به خورد مردم بدهد و بگوید: هدف ولایت بر مسلمانان میباشد؛ در حالی که واژهی «وال» و «ولی» با هم متفاوت میباشند. ولایت پیامبر برای مؤمنان و بالعکس بمعنای محبت و نصرت میباشد. و معنی علی ولی المؤمنین یعنی علی دوستدار و یاور مؤمنان آنان نیز دوستدار و یاور وی میباشند نه آن چیزی که خمینی میگوید.
و همین است معنی ولایت ایمانی آنجا که خداوند میفرماید: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ﴾[التوبة: ۷۱].«مومنان دوستدار یکدیگر هستند»یعنی خیرخواه یکدیگر و یاور یکدیگر در برابر دشمنان میباشند نه اینکه سرپرست یکی دیگر هستند.
چنانکه خداوند در جای دیگری میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلَٰيَتِهِم مِّن شَيۡءٍ﴾[الأنفال: ۷۲].
هر دو آیه همین مطلب را خاطرنشان میسازند که مؤمنان دوستدار و یاور یکدیگر میباشند نه اینکه بعضی از آنان امام بعضی دیگر هستند و در تمام کتاب خدا معنی ولایت از این چار چوب خارج نیست و اگر خدا میخواست بگوید علی امام مؤمنان است قطعاً این مطلب را بدون هیچ ملاحظهای به صراحت بیان مینمود. آری امر پیامبر بر همه نافذ است نه بخاطر اینکه ولی مؤمنان است بلکه بخاطر اینکه فرستادهی الهی است (و به نص قرآن همه مؤظفاند از او حرف شنوی داشته باشند).
۲ـ اینکه میگوید: ولایت فقیه عین ولایت پیامبر و امام است..
باید گفت: این امامت جدیدی است که آیت الله خمینی فقیه غیر معصوم و غیر اهلبیت را بجای امام معصومی که طبق عقیدهی شیعه مخصوص اهلبیت است میگمارد.
بنابراین فقیه شیعه از امروز به بعد مساوی با امام بوده، از حقوق برابر با امام برخوردار است یعنی حکمش نافذ و واجب الاطاعه میباشد و عدم امتثال اوامرش موجب محاسبه و کیفر الهی خواهد بود بلکه بالاتر از این، نپذیرفتن سخن وی همانند نپذیرفتن سخن خدا است و او حجت خدا بر مردم است و نیازی به انتظار برای حجت غائب نیست مگر اینکه برای حفظ باورهای مذهبی همچنان به فرهنگ انتظار پایبند باشند.
آری فقیه میتواند پرچم جهاد را برافراشته، و دامنهی حکومت خود را به حکومتی فرا منطقهای و جهانی گسترش دهد. چنانکه در قانون اساسی ایران چنین آمده است: «ارتش جمهوری اسلامی فقط مسئول پاسداری از مرزهای کشور نیست بلکه حامل یک رسالت عقیدتی میباشد که عبارت است از جهاد در راه خدا برای گسترش حاکمیت قانون الهی به سرتاسر جهان [۵۰۹]
و بدینصورت با تشکیل جمهوری اسلامی ایران، آرزوی دیرینهی انبیا و اوصیا توسط خمینی که خود زمینهساز این جریان بود برآورد شد تا بتواند بعنوان نخستین فقیه، بر مسند امام غائب تکیه بزند.
چنانکه احمد فهری؛ معروف به علامه؛ یکی از علمای معاصر مذهب اثناعشری میگوید: خمینی با تاسیس جمهوری اسلامی عظیم ایران، توانست در تاریخ، نخستین بار به آرزوی دیرینهی پیامبران بویژه پیامبر بزرگ اسلام و امامان معصوم جامه عمل بپوشاند [۵۱۰]
و اما آیت الله طالقانی معتقد است که حکومت پیامبر و خلفای راشدین به پای حکومت خمینی نمیرسد و حکومت پیامبر و خلفا، توطئهای بیش علیه اسلام نبود. چنانکه میگوید: ما معتقدیم که جمهوری اسلامی مطابق با اقتضای زمان حاضر به منصه ظهور رسید که حتی چنین زمینهای برا حکومت اسلامی در زمان پیامبر وجود نداشت، و تمامی تحولات سیاسی و اجتماعی از زمان پیامبر و خلفا تا به امروز، زمینه ساز تشکیل جمهوری اسلامی در زمان حاضر بودهاند [۵۱۱]
محمد جواد مغنیه این سخن وی را نقل کرده و آنرا برداشتی جدید از جمهوری اسلامی نامیده که به گفتهی وی از کسی بر میآید که اسلام را با قلب و خرد تجربه کرده است [۵۱۲]
[۵۰۹]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ص ۱۶، همچنین چاپ آخر وزارت ارشاد (ص۱۰). [۵۱۰]. الخمینی فی سر الصلاة ص ۱۰. [۵۱۱]. مجله سفیر لبنانی تاریخ ۳۱ /۳/۱۹۷۹ م. [۵۱۲]. خمینی .و دولت اسلامی، مغنیه ۱۱۳.