موضع وی در برابر شیعیان معاصرش:
۱ـ از سلیمان بن قرم روایت است که میگوید: از عبدالله بن حسن پرسیدم: اینها اهل قبله هستند آیا کافر محسوب میشوند؟ گفت: رافضیها بلی. [۳۱۸]
۲ـ فضیل بن مرزوق میگوید: از عبدالله بن حسن بن حسن شنیدم که به مردی رافضی چنین گفت: بخدا سوگند، اگر همسایهام نبودیکشتنت ثواب داشت. [۳۱۹]
ب) نگاهی به آنچه گذشت:
۱ـ موضع وی در مقابل خلفای راشدین همان موضع پدران وی بود که از آنان به نیکی یاد میکردند و از دشمنانشان ابراز انزجار مینمودند.
۲ـ عمل به سنت پیامبر که توسط عمر بن خطاب نقل شده است.
۳ـ ابطال ادعای امامت با دلیل عقلی که فرمود: اگر علی از جانب پیامبر توصیه به امامت شده بود، چگونه دستور رسول خدا را نادیده میگرفت، پس قضیه از بیخ درست نیست چرا که علی کسی نبوده که ار ترس کسی شانه از زیر بار مسئولیتی که الله و رسولش به عهدهی او گذاشتهاند خالی بکند.
۴ـ در مورد تقیه نیز به سائل ؛حفص بن قیس میگوید: عقیدهی من آن چیزی است که با زبانم میگویم و در عمل انجام میدهم پس سخن خودم را بپذیر نه سخن کسی را که گمان میبرد باطن و درونم با عملکرد و سخن ظاهرم تفاوت دارد؛ زیرا انسان بخاطر عملکرد ظاهرش بازخواست میشود نه بخاطر چیزی که دیگران به وی نسبت میدهند.
باید گفت: این استدلال ایشان جزو آشکارترین دلایل عقلی بر بطلان ادعای تقیه میباشد.
۵ـ به این عقیدهی اهلسنت مهر صحت میزند که نماز خواندن پشت سر هر مسلمانی از جمله خلفا و حکام مسلمان روا میباشد. و این بدان معنا نیست که آنها دچار گناه و معصیت نمیشوند. بلکه بخاطر اینکه آنها در کل مسلمان هستند و نماز پشت سر مسلمان درست است.
۶ـ همچنین تاکید میورزد که اهلبیت در فراگیری علم و دانش مانند سایر انسانها میباشند که اگر دنبال کسب علم و دانش بروند از آن بهرمنده میشوند و اگر نه از آن محروم میمانند. از اینرو خودش به کثرت در مجالس دانشمند هم عصر خودش؛ ربیعه؛ معروف به ربیعه الرأی شرکت میکرد و احادیث و سنت رسول خدا را مرور مینمود.
۷ـ دیدگاه عبدالله بن حسن در مورد رافضیها که از قرن سوم به بعد معروف به اثنا عشری شدند این است که آنها بخاطر باورهای نادرست و سب و شتم خلفای راشدین ،کافرهستند و این تنها دیدگاه وی نیست بلکه سایر اهلبیت نسبت به این جماعت دیدگاه مشابهی داشتهاند.
[۳۱۸]. همان (۲۷/۳۷۶). [۳۱9]. همان (۲۷/۳۷۷۷).