ـ اعتراف علمای قوم بر وجود روایات دروغین منسوب به ائمه:
تعدادی از علمای شیعه به وجود توطئهای پنهان جهت دست برد در روایات و افساد کتابهای شیعه اذعان نمودهاند چنانکه برخی از این اعترافات بشرح زیر است:
۱ـ محمد باقر صدر میگوید: از جمله مواردی که باعث ایجاد اختلاف و تعارض میان احادیث گردید، روایات دروغین بود که بعضی از مغرضین و دشمنان اهلبیت گنجانیدند آنگونه که تاریخ و کتابهای سیرت میگوید. و این توطئه در زمان خود ائمه شکل گرفت چنانکه از روایاتی که ائمه اطرافیان خود را از این عمل متنبه ساختهاند، آشکار میشود. [۴۰۷]
۲ـ محدث اثنا عشری ؛ هاشم معروف حسنی میگوید: با بررسی احادیثی که در کتابهایی مانند کافی، وافی و غیره وجود دارد متوجه خواهیم شد که غالیان و کینهتوزان نسبت به امامان برای افساد احادیث ائمه و زشت جلوه دادن چهرهی آنان، در هر بابی از ابواب وارد شدهاند.علاوه بر آن، به سمت قرآن رفتند تا از طریق آن بتوانند اهداف شوم خودرا عملی سازند. چون که قرآن تنها کتابی است که احتمال توجیهاتی را دارد که سایر کتابها ندارند، بنابراین به تفسیر صدها آیه طبق دلخواه خود پرداختند و آنرا به دروغ به امامان هدایتگر نسبت دادند [۴۰۸]
همچنین گفته است: قصه گویان شیعه همپای دشمنان ائمه، تعداد زیادی از اینگونه روایات در وصف امامان هدایتگر و برخی از بزرگان، وضع نمودند در حالی که ائمه نیازی به این اوصاف نداشتند و کسانی را که آنان را مافوق بشر دانسته ، بالاتر از جایگاهی بدانند که خداوند به آنها داده ، نفرین کردهاند. [۴۰۹]
هاشم معروف حسنی در جایی میگوید: از خطرناکترین نفوذیها علیه تشیع میتوان به جماعتی اشاره کرد که تظاهر به محبت اهلبیت نمودند و در زمان دو امام، باقر و صادق مدت زیادی را در میان اصحاب این دو بزرگوار زیستند و اعتماد همهی راویان را به خود جلب کردند و توانستند احادیث زیادی در احادیث ائمه و اصول کتب حدیث، بگنجانند چنانکه در بعضی روایات به این مطلب اشاره شده است. [۴۱۰]
سپس وی به نمونههایی از اینگونه افراد اشاره کرده چنانکه در مورد عمر بن جوشن گفته است: مولفین رجال او را ضعیف دانسته ، متهم به دست برد در کتابهای جابر جعفی کرده اند. [۴۱۱]
همچنین در مورد وی گفته است: او احادیثی وضع مینمود و در کتابهای جابر جعفی میگنجانید و به وی نسبت میداد. [۴۱۲]
علاوه بر آنچه گذشت، هاشم معروف میگوید: روایات صحیحی از امام صادق و ائمهی دیگر بر این مطلب تاکید دارد که مغیره بن سعید، بیان، صائد عمر نبطی و مفضل و منحرفین دیگر و نفوذ کنندگان در صفوف شیعه، روایات زیادی در مواضع متعدد مرویات ائمه گنجانیدند... چنانکه از مغیره بن سعید نقل است که گفته است: «من در احادیث جعفر بن محمد، دوازده هزار حدیث اضافه کردهام».
او و پیروانش زمان زیادی را در صفوف شیعه و مجالس ائمه سپری کردند وضعیتشان بر کسی آشکار نشد تا اینکه کتابهای نخست ومنابع حدیثی از روایاتشان مملو گردید.»
۳ـ ابن بابویه قمی معروف به صدوق صاحب یکی از کتابهای اربعه مورد اعتماد شیعه به نمونهای از دست برد در روایات شیعه اشاره میکند و میگوید: اذان صحیح همین است نه یک حرف کمتر و نه یک حرف بیشتر. ولی مفوضه که نفرین خدا بر آنان باد جملهی «محمد و آل محمد خیر البریه» را دوبار در اذان افزودند و در برخی روایاتشان جملهی: اشهد ان علیا ولی الله» را نیز دوبار افزودهاند و در روایتی «اشهد ان علیا امیر المؤمنین حقا» را افزودهاند.
در این تردیدی نیست که علی، ولی خدا و امیرالمؤمنین به حق و محمد و آلمحمد نیز خیرالبریه هستند ولی این جملات در اصل اذان نبوده بلکه آنها را «مفوضه» افزودهاند. [۴۱۳]
۴ـ ابن ابی الحدید میگوید: بدانکه اصل دروغ در احادیث فضائل، توسط شیعه ساخته شد آنها احادیثی در فضل علی و دشمنی با مخالفینش ساختند مانند حدیث سطل و انار ... همچنین احادیثی ساختند که بیانگر کفر و نفاق بزرگان صحابه و تابعین بود. [۴۱۴]
۵ـ محدث معاصر شیعه به نام غریفی میگوید: بسیاری از احادیث، توسط امامان گفته نشدهاند بلکه دروغگویان آنها را به ائمه نسبت دادهاند و طبیعی است که برای همه یا برخی روایات، سندهای معتبری فراهم کردهاند تا بهتر مورد قبول واقع شوند. [۴۱۵]
۶ـ شیخ محمد باقر بهبودی میگوید: عبدالکریم بن أبی العوجا قبل از اینکه کشته شود گفت: «بخدا سوگند اگر مرا بکشید من چهار هزار حدیث دروغین ساختهام که در آن حلال را حرام و حرام را حلال کرده و روز صوم را روز افطار و روز افطار را روز صوم قرار دادهام» آنگاه گردنش را زدند. [۴۱۶]
بهبودی میگوید: متأسفانه اینگونه روایات که ما را در روز افطار به روزه گرفتن و روز صوم به افطار کردن وادار میکند در روایات شیعه بیش از روایات اهلسنت دیده میشود. بخشی از اینگونه روایات را ابوجعفر کلینی در «الکافی» و بسیاری را ابن بابویه قمی در کتابهایش روایت کرده است و بیش از اینها در کتاب سید ابوالقاسم ابن طاووس به نام «الاقبال» روایت شده است. [۴۱۷]
۷ـ دانشمند شیعه؛آیة الله العظمی برقعی میگوید: سازندگان مذاهب به نتیجهی ناگوار سخنانشان نیندیشیدند، فقط هدفشان تخریب اسلام و ایجاد چند دستگی در صفوف مسلمانان بود.
بنابراین گروهی از مغرضین و بیدینان فرصت را برای ایجاد اختلاف میان مسلمانان مناسب دیده، به جعل احادیث رو آوردند که نتیجهی همین روایات دروغین مذاهب متعدد بوجود آمد و با کمال تأسف بسیاری از علمای مسلمان و مذهبیون، از روی ساده لوحی احادیث جعلی را پذیرفتند و در کتابهای خود گنجانیدند، همهی اینها در قرن سوم که دولت اسلامی در اوج قدرت بسر میبرد اتفاق افتاد، زیرا مغرضین و حسودان چشم دیدن دولت مقتدر اسلامی را نداشتند، بنابراین تظاهر به مسلمانی نموده، وارد صفوف مسلمانان شدند تا اسلام را از داخل تخریب کنند. و برای این منظور احادیث دروغین ساختند و تحویل مذهبیهای متعصب دادند و آنها با تاویل و توجیه، صحت چنین روایاتی را مورد تایید قرار داده، به کمک آن در پی تقویت مذهب باطل خویش بر آمدند و از طرفی ۹۰% این روایات با قرآن در تضاد بود از اینرو باعث پدید آمدن مذاهبی شدند که سخنان و کردار پیروانشان ذرهای با قرآن همخوانی نداشت و در سایه آن ارکان و اصولی برای دین وضع نمودند که خدا و پیامبر نگفته بودند اصلاً بهتر است بگوئیم دین جدیدی وضع کردند.
بعنوان مثال هزاران حدیث و معجزه در اثبات امامت الهی ساختند و انکار آنرا کفر تلقی نمودند و خرافات و دروغها را حجت نامیدند در حالی که خداوند به صراحت در کلام خویش وجود هرگونه حجتی بعد از پیامبران را منتفی میداند: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا١٦٥﴾[النساء: ۱۶۵].«پیامبرانی مژده رسان و بیمدهنده (برانگیخیتم) تا مردم پس از ارسال پیامبران، عذر و بهانهای در برابر الله نداشته باشند. و الله، غالبِ باحکمت است».
ولی مذهب سازان از امام نقل میکنند که گفته است:
«... راویان احادیث ما بر شما حجت هستند همانگونه که ما بر آنها حجت هستیم» و بدینصورت دروغهایشان را حجت قرار داده بوسیلهی آن ملت ما را از دین دور نگهداشتهاند (بت شکن)
این بود نمونه مشتی از خروار از سخنان علمای شیعه که پرده از دست بردی که به روایات اهلبیت و کتابهای اطرافیان ائمه زده شده برداشتهاند.
ب) نگاهی به سخنان ائمه و علمای شیعه:
ـ جعفر صادق میگوید: مغیره عمداً بر باقر دروغ میبست. چرا که گروهی از شاگردان مغیره با شاگردان باقر، رفت و آمد داشتند و کتابهای شاگردان باقر را گرفته، نز مغیره میبردند او در آنها سخنان کفر آمیر و زندیق گونه میگنجانید و دوباره آنها را به شاگردانش میداد تا به شاگردان باقر برگردانند. شاگردان باقر کتابهایشان را در میان شیعیان پخش و نشر میکردند و آنها از این کتابها استقبال مینمودند.
این عملیات بصورت منظم ادامه داشت. این گواهی یکی از ائمهی شیعه است که در زمان امام باقر، کتابهای شیعه مورد دستبرد قرار گرفته است.
پس اینرا بعنوان یک اصل میپذیریم که طبق گواهی خود باقر، همهی کتابهای شاگردانش در معرض دستبرد قرار داشته است. و از آنجا که نه خود باقر و نه ائمه بعدی تعداد روایات دستکاری شده را مشخص ننمودهاند همهی روایات مشمول این اتهام میشوند و باید در پذیرش آنها توقف شود. برای این منظور از یک مثال فقهی استفاده میکنیم: مثلاً اگر خواهر مردی در میان مجموعهای از زنان وجود داشته باشد که این مرد خواهرش را نمیشناسد، ازدواج با همهی آن زنان برای این مرد جایز نخواهد بود تا زمانی که مشخص نشده کدام یک خواهر وی میباشد و چنین است حکم آب پاکی که در میان آبهای ناپاک باشد.
چنانکه دانشمند سنی مذهب؛ شیرازی (ت ۶۶۰هـ) میگوید:درمورد احتیاط برای نجات از حرام، مثالهایی وجود دارد. مثلاً: اگر لباس پاک در میان چندین لباس ناپاک یا یک ظرف آب پاک در میان چندین ظرف آب ناپاک باشد، باید از همهی آنها بخاطر خطر وقوع در نجس پرهیز کرد. [۴۱۸]
پس وقتی که در مسائل احکام برای پرهیز از وقوع در حرام، چنینحکمی وجود دارد، در امور تشریعی بمراتب باید حساستر عمل نمود.
وچون به گواهی امام، در روایات باقر بصورت منظم دستبرد زده شده است، پس اصل در روایات ایشان این است که همه از این دستبرد در امان نبودهاند مگر اینکه دلیلی ارائه شود که مثلاً این دسته از روایات از دستبرد در امان بوده است. و چنین دلیلی هم وجود ندارد. بنابراین، طبق این قاعده نمیتوان به هیچ یک از روایات منقول از باقر اعتماد کرد.
مثل اینکه اگر کسی آب بخواهد و به او گفته شود در این حجره ظروف شیشهای زیادی پر از آب است که در میان آنها تعدادی مسموم به سم کشنده میباشد. ولی مشخص نیست که کدام ظرف، سالم و کدام مسموم است؛ به نظر شما ممکن است فرد تشنه یکی از آن ظروف را بردارد و سر بکشد؟ یا اینکه همهی آنها را رها نموده در جستجوی آب دیگری خواهد بود؟ قطعاً آنها را رها کرده جای دیگری در جستجوی آب خواهد رفت.
البته ضرر نوشیدن چنین آبی، حداکثر باعث مرگ انسان میشود ولی ضرر روایات مسموم ، به خشم و غضب الهی و نهایتاً به آتش دوزخ و عذاب الهی میانجامد. سپس این دستبرد در روایات فقط به روایات باقر محدود نمیشود بلکه به روایات خود صادق نیز سرایت میکند و فردی به نام «ابوالخطاب» و شاگردانش از همان روش نفوذی تا عصر امام رضا طبق اعتراف خود امام رضا استفاده میکنند و به روایت سازی میپردازند. که نه امام رضا و نه ائمه بعدی که به این دستبرد اعتراف داشته اند، روایاتی را که در آنها دستبرد زده شده مشخص نمیکنند و این باعث میشود که تمامی روایات امام صادق و فرزندش موسی کاظم و فرزندش علی بن موسی الرضا در معرض اتهام قرار گیرند و بی اعتبار تلقی شوند.
البته صادق، معیار بسیار خوبی برای سنجش روایات اعلام میدارد آنجا که میگوید: «از ما نپذیرید سخنی را که مخالف با گفتار الله و سنت پیامبرش باشد». ملاحظه میکنید که نگفت: سنت امامان بلکه فرمود: قرآن و سنت صحیح محمد ج.
همچنین علی بن موسی الرضا میگوید: از ما سخنی خلاف قرآن نپذیرید.
آری، قرآن معیار سنجش روایات است نه بالعکس، ولی شیعیان متاسفانه روایات را معیار قرار داده برای توجیه یکایک آیات قرآن، روایاتی ساختهاند که قرآن را طبق دلخواه خویش تفسیر و توجیه میکنند و سخنان ائمه را در اینباره ناشنیده گرفتهاند بنابراین دچار افراط و گمراهی گشتهاند زیرا روایات طبق فرمودهی خود ائمه از دست برد مصون نمانده است.
ـ علاوه بر اعتراف ائمه، اعتراف علمای شیعه نیز مؤید این مطلب است که دستبرد نفوذیها به روایات، نزد متاخرین شیعه تبدیل به دین و عقیده شده بخاطر اینکه هرچه بدستشان رسیده است پذیرفتهاند.
چنانکه ابن بابویه قمی معروف به صدوق یکی از بزرگان شیعه و صاحب یکی از منابع چهارگانه تاکید میورزد که «مفوضه» در اذان که از شعائر دین است جملههایی افزودهاند که تا به امروز نزد شیعه معمول و متداول است.
ابن بابویه میگوید: «مفوضه که لعنت خدا بر آنان باد در اذان جملههای: محمد و آل محمد خیرالبریه و اشهدان علیا ولی الله و ... افزودهاند».
آری امروز اذان با همان اضافاتی که ابن بابویه میگوید و هیچ دلیلی بر آن نه صحیح و نه ضعیف از ائمه شیعه وجود ندارد، از گلدستههای مساجد شیعه به گوش میرسد.
در تعریف مفوضه، کتابهای شیعه چنین نوشتهاند: از غالیان شیعه، عدهای بر این باورند که خداوند بعد از آفرینش محمد، تدبیر امور جهان را به وی تفویض نمود سپس ایشان تدبیر امور جهان را به علی تفویض کرد [۴۱۹]
همین گروه، در اذان، جملههایی را افزود و شیعیان آنرا پذیرفتند و تا به امروز بر آن عمل میکنند در حالی که از هیچ کدام از امامان دلیلی بر این عمل وجود ندارد.
و اعتراف ابن بابویه به روایات جعلی و دستبرد در روایات، در تایید اعتراف ائمه است و فقط او نیست که چنین اعترافی میکند بلکه بسیاری از محققین متاخرین شیعه نیز چنین اعترافاتی کردهاند. چنانکه سید محمد صدر نیز اعتراف میکند که علت تناقض روایات ائمه، دستبرد به روایات و آنهم در زمان خود ائمه است. این مطلب را ایشان خیلی شفاف و با صراحت بیان میکند.
حال سوال این است که عصر ائمه در حالی سپری شد که برای ما احادیث سالم و دست نخورده را از احادیث ناسالم و جعلی مشخص ننمودند پس تکلیف پیروان چه میشود آنها چگونه و با چه معیاری تشخیص بدهند؟
همچنین یکی دیگر از علمای معاصر مذهب اثنا عشری به نام هاشم معروف به این حقیقت تلخ اعتراف میکند و میگوید گروهی با تظاهر به محبت اهلبیت، در کتابهایشان احادیث زیادی گنجانیدند.
ایشان بعنوان مثال از عمر بن شمر یکی از شاگردان جابر جعفی نام می برد که احادیث زیادی در کتابهای جابر گنجانیده و به وی نسبت داده است.
این سخن با کلام ابن ابیالحدید همسو است که میگوید: اصل دروغ در فضائل توسط شیعیان آغاز گردید.
اینها بخشی از گواهی و اعتراف ائمه و علمای شیعه مبنی بر وجود دروغ در روایات و کتابهای شیعه بود. اما باید دید که این دروغ در چه روایات و چه کتابهایی وجود دارد؟
البته اعتراف به وقوع دستبرد در روایتها و کتب شیعه، تمامی روایات و کتب را در معرض اتهام قرار میدهد. زیرا که امام معصوم به وجود روایتهای دروغین و دستبرد تاکید نموده و پیروانش نیز بدان اعتراف نمودهاند و هیچ دلیلی نیامده که مجموعهای از روایات را از دایرهی این اتهام بیرون بیاورد.
بدون تردید نفوذ و گنجانیدن، عملیاتی پنهان است که جهت شناسائی آن نیاز به تلاش مضاعف و
گستردهای میباشد.
پس اصل در تمامی روایات شیعه این است که اتهام ساختگی بودن متوجه یکایک آنها است و هیچ روایتی بدون تایید امام معصوم، قابل قبول نیست و چنین تاییدی نیز وجود ندارد.
بگذارید تا پایان بخش این قسمت، سخنان دانشمند شیعی؛ موسی موسوی باشد که در سخنی پیرامون نفوذ روایات دروغین در منابع شیعی، میگوید: اگر روایاتی را که در فاصله بین قرن چهارم و پنجم هجری راویان شیعه در کتب خود نوشته اند، منصفانه مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه اسف بار خواهیم رسید که، کوششی را که بعضی از راویان شیعه جهت اسائه به اسلام نموده اند، همانا در سنگینی از وزن آسمانها و زمینها برتری میگیرد، و اینطور بنظر میاید که هدف آنان از نقل اینگونه روایات، جای دادن عقیده شیعه در قلبها نبوده است، بلکه آنان اسائه به اسلام و همه وابستگیهایش را هدف قرار داده بوده اند. (شیعه وتصحیح)
آیا با این وضعیت میتوان به روایات کتب شیعه اعتماد کرد در حالی که ائمه، روایات صحیح را از ناصحیح تفکیک نکردهاند؟ این سوالی است که باید خردمندان شیعه بدان پاسخ بدهند
[۴۰۷]. بحوث فی علم الاصول (۷/۳۹) سید محمود هاشمی. [۴۰۸]. الموضوعات فی الآثار و الاخبار (۲۵۳). [۴۰۹]. همان ۱۶۵. [۴۱۰].همان/ ۱۴۸. [۴۱۱]. در اسات فی الحدیث و المحدثین/۱۹۵. [۴۱۲] ـ الموضوعات فی الآثار و الآخبار ۲۳۴. [۴۱۳]. من لایحضره الفقیه (۱/۲۹۰). [۴۱۴]. شرح نهج البلاغة (۱۱/۴۸). [۴۱۵]. قواعد الحدیث ۱۳۵. [۴۱۶]. میزان الاعتدال (۲/۲۴۴). [۴۱۷]. صحیح الکافی بهبودی. [۴۱۸]. قواعد الاحکام فی مصالح الانام (۱/۴۷۹). [۴۱۹]. مقالات الاسلامیین اشعری (۱/۸۸)، تصحیح الاعتقاد مفید (۶۴) و بحار الانوار (۲۵/۳۴۵).