تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

غیبت مهدی:

غیبت مهدی:

الف‌) آنچه در اینمورد مطرح شده بشرح زیر است:

همانگونه که قبلاً بیان گردید بعد از مرگ حسن عسکری بدون اینکه ظاهراً فرزندی از خود بجای بگذارد و تقسیم شیعه به چهارده گروه، پیروان یکی از این گروه‌ها که بعداً معروف به دوازده امامی شدند، ابتکار عمل را در دست گرفته احادیثی پیرامون غیبت مهدی، مدت غیبت و اسباب غیبت وضع نمودند که ما در اینجا به ارائه‌ی نمونه‌هائی از آن اکتفا می‌کنیم:

۱ـ به اصبغ بن نباته نسبت داده‌اند که می‌گوید نزد امیرالمؤمنین آمدم دیدم در فکر فرو رفته و با انگشت دست به زمین می‌زند.

گفتم: چرا به زمین خیره شده‌ای آیا به آن رغبت پیدا نموده‌ای؟ فرمود: بخدا سوگند در من هیچگاه نسبت به زمین و دنیا رغبتی ایجاد نشده بلکه من در مورد یازدهمین فرزندم مهدی می‌اندیشم که زمین را پس از اینکه مملو از ظلم و ستم شده، پر از عدل و انصاف خواهد کرد. و او را غیبتی در پیش خواهد بود که در آن مردم دچار سرگردانی می‌شوند و در اثر آن بسیاری منحرف گشته و بسیاری هدایت می‌شوند. پرسیدم: ای امیرالمومنین، این غیبت چقدر طول می‌کشد؟ فرمود: شش روز، یا شش‌ماه و یا شش سال. گفتم: این اتفاق حتماً خواهد افتاد؟ فرمود: ای اصبغ، بهترین افراد این امت با بهترین فرد عترت خواهند بود. گفتم: بعد از آن، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فرمود: سپس هرچه خداوند بخواهد اتفاق خواهد افتاد. چرا که او دارای برنامه‌ها، اراده‌ها و اهدافی است. [۳۵۸]

۲ـ همچنین به ام هانی نسبت داده که می‌گوید: از جعفر بن محمد بن علی در مورد این آیات پرسیدم: فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوَارِ الْکنَّسِ ‌ (تکویر/۱۵،۱۶)( پس به ستارگانی که باز می‌گردند، سوگند می‌خورم. ... ستارگانی که حرکت می‌کنند و پنهان می‌شوند...

)؟ فرمود: در مورد امامی است که در سال ۲۶۰ پنهان می‌گردد و بعدها مانند ستاره در شب تاریک می‌درخشد اگر زمان او را درک کنی چشمانت خنک خواهد شد. [۳۵۹]

۳ـ و نیز از زراره روایت است که می‌گوید: از ابوعبدالله شنیدم که می‌گفت: پسربچه قبل از قیام، غیبتی خواهد داشت. او همان منتظری است که در مورد تولدش شک می‌کنند. بعضی می‌گویند: پدرش بدون اینکه فرزندی بجای بگذارد مرده است. برخی می‌گویند: پدرش در حالی مرده که او در شکم مادرش بوده است و تعدادی هم می‌گویند او دو ساله بوده که پدرش مرده است و بدینصورت خداوند می‌خواهد شیعیان را بیازماید وانگهی باطل گرایان دچار شک و تردید می‌شوند. [۳۶۰]

۴ـ به یمان تمار نسبت داده‌اند که می‌گوید: نزد ابی‌عبدالله نشسته بودیم که خطاب به ما فرمود: صاحب این امر را غیبتی است که در آن ایام تمسک به دین مانند کسی است که متمسک به سیم خاردار باشد، و به دستش اشاره نمود و گفت: چه کسی از شما می‌تواند سیم خاردار را در دست خویش داشته باشد؟ سپس سرش را پائین انداخت و اندکی بعد فرمود: صاحب این امر را غیبتی است باید از خدا بترسید و به دینتان متمسک شوید.

۵ـ سدیر صیرفی می‌گوید: از ابی عبدالله شنیدم که می‌گفت: صاحب این امر، شباهتهایی با یوسف دارد. گفتم: حیات وی یا غیبتش؟ گفت: این امت شبیه خنازیر هستند. برادران یوسف که فرزندان پدرش بودند او را فروختند به روزی رسید که او را نشناختند و او آنها را شناخت و گفت: من یوسفم و این برادر من است، روزی فراخواهد رسید که خداوند با این امت نفرین شده چنین خواهد کرد و حجت خویش را همانند یوسف آشکار خواهد نمود(اصول کافی).

۶ـ همچنین به زراره نسبت داده‌اند که گفته است: از ابوعبدالله شنیدم می‌گفت: آن پسر قبل از قیام، غیبتی در پیش خواهد داشت پرسیدم: چرا؟ گفت: بخاطر اینکه می‌ترسد سپس گفت: ای زراره. او همان منتظر است که بعضی به تولدش مشکوک هستند و بعضی می‌گویند: پدرش بدون اینکه فرزندی داشته باشد مرده است و تعدادی می‌گویند او در شکم مادر بسر می‌برد و عده‌ای می‌گویند دو سال قبل از مرگ پدرش به دنیا آمده است، او همان منتظر است جز اینکه الله می‌خواهد شیعیان را بیازماید، اینجاست که باطل گرایان به شک و تردید می‌افتند (اصول کافی).

۷ـ به محمد بن مسلم نسبت داده‌اند که گفته است: از ابوعبدالله شنیدم که می‌گفت: هرگاه خبر غیبت صاحبتان به شما رسید، منکر آن نشوید. [۳۶۱]

۸ـ همچنین به علی بن جعفر نسبت داده‌اند که از برادرش موسی بن جعفر روایت کرده که او گفته است: هرگاه پنجمین از فرزندان هفتمین گم شود، خدا به حال دینتان رحم کند.

ای فرزندانم چاره‌ای جز غیبت صاحب امر نیست تا تعدادی به عقب برگردند، این یک امتحان الهی است که بندگانش را بدینصورت مورد آزمایش قرار می‌دهد. و اگر پدرانتان دینی بهتر از این سراغ می‌داشتند از آن پیروی می‌نمودند. گفتم: سرورم، پنجمین از فرزندان هفتمین چه کسی است؟ گفت: فرزندم، عقلتان کوچکتر از فهم این مطلب است، ولی اگر زندگی باقی باشد او را خواهید دید. [۳۶۲]

ب) نگاهی به این روایات:

۱ـ همه‌ی روایاتی که بیان گردید از علی، ابوجعفر، جعفر بن محمد و موسی بن جعفر بود و هیچ روایتی از خود حسن عسکری که طبق گمانشان پدر مهدی است وجود ندارد.

۲ـ اگر شیعیان قبل از مرگ حسن عسکری با این روایات آشنایی داشتند چرا بعد از مرگ وی به بیش از چهارده گروه تقسیم گردیدند و دچار سرگردانی شدند ؟

۳ـ در روایت اولی می‌گوید: علی انگشت به زمین می‌زد و در آن خیره بود که راوی از او پرسید آیا به زمین رغبت پیدا نموده‌ای؟

این سوال بیجایی است چرا که در هیچ عرف و ادبیاتی خیره شدن به زمین و انگشت زدن در آن، نشانه‌ی رغبت به زمین نیست بلکه نشانه‌ی فرو رفتن در اندیشه‌ای است که گاهی این عمل با زدن نوک عصا یا چوب کوچکی به زمین انجام می‌گیرد. چنانکه از خود علیسروایت است که می‌گوید: ما در تشییع جنازه‌ای در قبرستان بقیع شرکت کرده بودیم که رسول خدا نیز تشریف آورد و نشست و ما گرد ایشان نشستیم، در دست رسول خدا قطعه چوبی بود، در حالی که نوک آنرا به زمین می‌زد فرمود: جای هر یک از شما بلکه جای هر یک از افراد بشر در بهشت یا دوزخ و همچنین نیکبخت بودند و یا بدبخت بودنش پیشاپیش نوشته شده است. [۳۶۳]

آیا می‌توان گفت که این کار رسول‌خدا نشانه‌ی رغبت ایشان به زمین بوده است؟!

علمای واژه‌شناسی همچنین شارحان حدیث در تفسیر «ینکت» گفته‌اند یعنی در فکر فرو رفته و در دل سخن می‌گوید. و در اصل، این کار با زدن سنگریزه و یا نوک چوب به زمین انجام می‌گیرد. یک متفکر مهموم با این‌کار زمین را می‌شکافد. [۳۶۴]

با این توضح نمی‌دانیم چگونه زدن انگشت به زمین علامت رغبت در آن محسوب می‌شود؟ به راستی این سخن بیانگر ساده لوح بودن شخصی است که چنین روایتی را ساخته و به اهل‌بیت نسبت داده است.

[۳۵۸]. الکافی (۱/۳۳۸). [۳۵۹]. الکافی باب الغیبة ۱۱۳ و الامامة و التبصره: ۱۱۹. [۳۶۰]. اصول کافی (۱/۳۳۷). [۳۶۱]. همه روایات فوق برگرفته از اصول کافی (۱/۲۴۰ـ ۳۳۷). [۳۶۲]. الکافی (۱/۳۳۶)، اکمال الدین (۳۳۷)، الغیبة طوسی (۱۰۴) و البحار (۵۱/۱۵۰). [۳۶۳]. بخاری ش ۱۲۹۶ و مسلم ش ۲۶۴۷. [۳۶۴]. لسان العرب (۲/۱۰۰) و تاج العروض ۰۱/۱۱۹۴).