تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

پیشگفتار

پیشگفتار

بدون تردید دین شیعه ساخته دست بشر بوده، هیچ ارتباطی به اهل‌بیت ندارد ولی پیروانش گمان می‌برند که این‌ همان دینی است که الله متعال نازل کرده و معصومین آنرا بیان داشته‌اند، پس باید در همه‌ی مسایل متکی به نصوص و روایات باشد و نیازی به اجتهاد و قیاس نداشته باشد.

ولی بی‌گمان روایات و نصوص محدود و رویدادهای زندگی لامحدود هستند، پس آیا علمای قوم، همانند علمای اهل‌سنت در مسایلی که نصی وجود ندارد دست به اجتهاد می‌زنند یا اینکه آنرا حرام می‌دانند و در چنین مسایلی توقف می‌کنند؟

دو دستگی در مواضع:

بعضی‌ها گفتند: توقف می‌کنیم و بعضی‌ها گفتند: اجتهاد می‌کنیم. گروه اول معروف به اخباریون و گروه دوم معروف به اصولیون شدند.

این دو گروه یارانی جهت تایید و تقویت دیدگاه خویش پیدا کردند و کار بجائی رسید که به تکفیر و حتی مباح بودن خون یکدیگر فتوا دادند.

از آنجا که گرایش اصولیون نزدیک به منهج اهل‌سنت بود که در روشنی نصوص قرآن و سنت قوانین اجتهاد را پایه‌گذاری کرده بودند و تقریباً در پایان قرن سوم، مناهج علمی اهل سنت به پایه تکمیل رسیده بود در حالی که شیعه تا آن زمان در هیچ فنی از فنون ،کتابی تالیف نکرده بود ،چاره‌ای جز این نیافتند که بر میراث علمی اهل‌سنت اعتماد نمایند و مذهب خویش را بر اساس آن پایه گذاری کنند.

قبل از آن وجود ائمه که بوقت نیاز به آنها مراجعه می‌شد، مانع از تالیف کتاب می‌شد زیرا با بودن معصوم چه کسی جرأت به تالیف می‌نمود و اصلاً چه نیازی به تالیف بود و اگر دست به تالیف می‌زدند چه نیازی به معصوم بود؟

این بود منطق شیعه وگرنه ما معتقدیم که آن بزرگواران در میان امت می‌زیستند و دارای دینی مخالف با دین سایر مسلمانان نبودند. با آنها نماز می‌خواندند و زکات می‌دادند و روزه می‌گرفتند و به حج می‌رفتند و هیچ فتوا و سخنی خلاف فتوا و سخن اهل‌سنت بر زبان نمی‌آوردند. ولی طبق گمان شیعه فرض می‌کنیم آنان امام بودند.

ائمه هیچ کتابی در هیچ فنی از فنون به رشته تحریر در نیاوردند این در حالی است که اهل‌سنت در زمانی که آنها می‌زیستند در هر فنی کتاب نوشتند و اگر دین ائمه با دین امت که ده‌ها کتاب در هر فنی نگاشته بودند، فرقی می‌داشت آنان در مقابل سیل کتابها ساکت نمی‌نشستند ؛بلکه دست به تالیف می‌بردند و برای شاگردان و پیروان خود کتابی می‌نوشستند و بصورت پنهانی به شاگردان خود می‌دادند آنگونه که طبق ادعای شیعه اینهمه روایات را مخفیانه به آنان تحویل داده‌اند. قطعاً تالیف آسانتر از روایت است.

همچنین ائمه برای پیروان خود قوانین علوم مختلف را پایه‌گذاری نکردند از جمله قواعد تعامل با روایات که نزد اهل‌سنت معروف به علم مصطلح حدیث می‌باشد، در حالی که این علم نزد اهل‌سنت در زمان ائمه به بالاترین حد رسیده بود.

همچنین آنان قوانینی در مورد استنباط و اجتهاد که نزد اهل‌سنت به «اصول فقه» معروف است تدوین نکردند در حالی که قواعد فقه و استنباط نزد اهل‌سنت در زمان ائمه به اوج خود رسیده بود. همچنین در علم تفسیر،‌ قواعدی تدوین ننمودند و در تفسیر کتاب خدا هیچ قدمی بر نداشتند در حالی که علم تفسیر نزد اهل‌سنت در زمانشان به کمال رسیده بود.

همچنین در ادبیات عرب و دستور زبان چیزی از خود بجا نگذاشتند در حالی که علمای اهل‌سنت در واژه‌شناسی و دستور زبان تالیفاتی داشتند.

حتی خود قرآن کریم را هیچ یکی از امامانشان جز علی، روایت نکرده بلکه قرآن با سند اهل‌سنت نقل شده است.

بنابراین ، شیعه خوشه چین علوم اهل‌سنت بوده‌اند.

اسامی برخی از مؤلفین و تألیفات اهل‌سنت در زمان ائمه

سال

امامان شیعه

علمای اهل‌سنت

سال

تالیفات

تولد

وفات

 

تولد

وفات

۵۷ هـ

۱۱۴ هـ

ابو جعفر محمد بن علی باقر

مالک ابن انس

۹۳ هـ

۱۷۹ هـ

مؤطا

۸۳ هـ

۱۴۸ هـ

جعفر صادق

خلیل بن احمد

۱۰۰ هـ

۱۷۰ هـ

کتاب العین

۱۲۸ هـ

۱۸۳ هـ

موسی بن جعفر

عبدالله بن مبارک

۱۱۸ هـ

۱۸۱ هـ

الزهد

عمرو بن عثمان سیبویه

 

۱۸۰ هـ

الکتاب

عبدالله بن زبیر حمیدی

 

۱۸۹ هـ

المسند

محمد بن ادریس شافعی

۱۲۶هـ

۲۱۱

الأن و الرساله

۱۴۸ هـ

۲۰۲ هـ

عل بن موسی

عبدالله بن محمد بن ابی‌شیبه

۱۵۹ هـ

۲۳۵

المصنف

احمد بن حنبل

۱۶۴ هـ

۲۴۱هـ

المسند

محمد بن سعد

۱۶۸ هـ

۲۳۰ هـ

الطبقات

۱۹۵ هـ

۲۲۰ هـ

محمد بن علی

عبدالله بن عبدالرحمان دارمی

۱۸۱ هـ

۲۵۵ هـ

السنن

عبد بن حمید

۱۷۰ هـ

۲۴۹ هـ

السمند

عمر بن شبه

۱۷۳ هـ

۲۶۲ هـ

تاریخ مدینه

محمد بن اسماعیل بخاری

۱۹۴ هـ

۲۵۶ هـ

الصحیح

۲۱۴ هـ

۲۵۰ هـ

علی بن محمد

مسلم بن حجاج

۲۰۴ هـ

۲۶۱ هـ

الصحیح

محمد بن نصر مروزی

۲۱۱ هـ

۲۹۲ هـ

تعظیم قدر الصلاة

محمد بن مسلم بن قتیبه

۲۱۳ هـ

۲۷۶ هـ

مشکل قرآن‌و حدیث

۲۳۲ هـ

۲۶۰ هـ

 حسن عسکری

محمد بن اسحاق بن خزیمه

۲۲۳ هـ

۳۱۱ هـ

التوحید

عبدالرحمان ابن ابی‌حاتم

۲۴۰ هـ

۳۲۷ هـ

 التفسیر

محمد بن جریر طبری

 

۲۴۴ هـ

التفسیر

اینها برخی از مؤلفین اهل‌سنت و معاصر با ائمه‌ی شیعه بوده‌اند که تقریبا در همه ی‌فنون کتاب نوشته‌اند ولی هیچ یک از ائمه حتی یک کتابی هم ننوشته است.

تا اینکه نسل ائمه به پایان رسید و شیعیان احساس نیاز به تالیفاتی در سایر علوم نمودند و از امامان چیزی برای آنها باقی نمانده بود ناچار به سمت علوم اهل‌سنت رو آوردند که اگر چنین نمی‌کردند، دین شیعه از بین می‌رفت، پس بی‌درنگ برکتب اهل‌سنت شبیخون زدند و علوم و روایات را از آنجا گرفتند و بجای استناد به رسول الله، روایات را با اندکی تغییر و تصرف در متن و سند بگونه‌ای که موافق با مذهب و گرایشات آنها باشد به ائمه نسبت داده‌اند و بدینصورت در شریان مذهب حیاتی دوباره بوجود آوردند و نسخه‌ای نزدیک به مذهب اهل‌سنت در مسایل فرعی پدید آوردند ولی آنرا به اهل‌بیت نسبت داده‌، ارتباطش را با رسول خدا قطع کردند و توانستند مذهب امامیه را سرپا نگهدارند درحالی که سایر مذاهب شیعی به تدریج از میان رخت بربست پس دو عامل اساسی به استمرار مذهب کمک نمود: روایت سازی و متمسک شدن به منابع علمی اهل‌سنت.

گفتنی است که این مرحله با کلینی (ت ۳۲۸هـ) آغاز گردید و با حلی (ت ۷۲۸هـ) پایان پذیرفت و علومی که از آن استفاده کردند بشرح زیرمی باشد:

ـ روایات فقهی

ـ مصطلح الحدیث

ـ فقه

ـ اصول فقه

ـ تفسیر

باید گفت که شیعیان اثناعشری به آنچه از این علوم از ائمه به آنها رسیده بود، بسنده نکردند زیرا از اشخاصی که به گمان اینها را بطین بین ائمه و مردم بودند-درحالی که خود ائمه از این قضیه بی‌خبرهستند ـ چیزی که کفایت بکند به دست اینها نرسیده است؛ چنانکه علمای خودشان این مطلب را قبول دارند و بزودی خواهد آمد، البته عملکردشان بزرگترین دلیل بر این حقیقت می‌باشد.

نمونه‌ای از اعترافات علمایشان در مورد استفاده از علوم اهل‌سنت بشرح زیر است: