نمونهای از سخنان علی در مورد سپاه معاویه:
الف) سخنان علی در منابع اهلسنت:
ابن عساکر روایات زیادی از موضع گیر های علی در قبال معاویه و سپاه وی نقل کرده که بخشی از آن به شرح زیر است:
۱ـ از جعفر بن محمد از پدرش روایت است که گفت: علی در جنگ جمل یا صفین، شنید که مردی در حال خشم، سپاه مقابل را کفار میخواند علی گفت: چنین مگوئید، آنها فکر میکنند ما به آنها خیانت کردهایم و ما فکر میکنیم آنها به ما خیانت کردهاند.
۲ـ سالم بن عبید اشجعی میگوید: علی بعد از پایان جنگ صفین دستم را گرفت و در میان اجساد، راه میرفت و میگفت: خدا شما را بیامرزد، تا اینکه به کشته شدگان اهل شام رسیدیم، گفتم: امیرالمؤنین! اینها سربازان معاویه هستند. گفت: من و معاویه باید پاسخگو باشیم.
۳ـ عبدالرحمان بن نافع قاری از پدرش نقل میکند که میگوید: به عراق رفتم و وارد منزل علی شدم در آنجا جمعی در مورد کشتههای طرفین، اظهار نظر میکردند، عدهای میگفتند: قبله، معبود و پیامبر ما یکی است، معلوم نیست سرنوشت کشتههای دو طرف چه میشود؟ هنگامی که علی وارد شد آنها ساکت شدند، علی گفت: شما چه میگفتید؟ دوباره پرسید، تا اینکه آنها گفتند که ما در مورد عاقبت کشتههای دو طرف سخن میگفتیم، علی گفت: جوابگوی آنها من و معاویه خواهیم بود.
۴ـ سعد بن ابراهیم میگوید: روزی علی در حالی که عدی بن حاتم طایی همراه او بود، در مورد کشتههای طرفین سخن میگفتند. عدی در مورد فردی از طائفه ای که به دست سپاه علی کشته شده بود گفت: وای بر او تا دیروز مسلمان بود و امروز، کافر گردید. علی گفت: خیر او دیروز هم مسلمان بود و امروز نیز مسلمان است.
۵ـ مکحول میگوید: از علی ابن ابیطالب در مورد کشتههای صفین پرسیدند، گفت: آنها مؤمن هستند.
۶ـ صلهب أبو اسد فقعسی از عمویش نقل میکند که مردی روز جنگ صفین، سپاه شام را بعنوان کفار شام خطاب کرد، علی گفت: آنها از کفر گریختهاند.
۷ـ عبدالرحمان بن جندب میگوید: از علی در مورد کشتههای سپاه وی و سپاه معاویه پرسیدند، گفت: روز قیامت من و معاویه نزد صاحب عرش احضار خواهیم شد هر کدام از ما محکوم شود، پیروانش نیز محکوم خواهند شد.
۸ـ عبدالله بن عروه از مردی که شاهد جنگ صفین بود روایت میکند که علی در شبی از شبهای جنگ بیرون شد و بسوی سپاه شام نگریست و گفت: بارالها! ما و آنها را ببخش.
۹ـ عبیدالله بن ریاح بن حارث میگوید: عمار میگفت: نگوئید: اهل شام کفر ورزیدهاند بگوئید ستم روا داشتهاند یا بگوئید فاسق شدهاند.
۱۰-ابو الجنوب،عقبه یشکری می گوید:در صفین کنار علی بودم که پانزده اسیر از یاران معاویه نزد وی آوردند.ایشان کشته های آنان دا غسل می داد وبر آنان نماز می خواند.
۱۱ـ همچنین ریاح بن حارث میگوید: عمار شنید که مردی میگفت: اهل شام کافر شدهاند، عمار گفت: کافر نشدهاند، دلیل ما و آنها یکی است، قبلهی ما یکی است، آنها قومیاند فریب خورده که از حق منحرف شدهاند و بر ما است که آنها را بسوی حق برگردانیم. [۱۶۴]
ب) سخنان علی در منابع شیعه:
۱ـ در نهج البلاغه آمده که علی طی نامههایی به شهرهای مختلف، جریان جنگ صفین را اینگونه نوشت: «ما با شامیان روبرو شدیم، ظاهر امر این است که پروردگار ما یکی است هر دو گروه مسلمانیم، ما در ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش بر آنها پیشی نگرفتهایم و آنها نیز بر ما پیشی نگرفتهاند. فقط اختلاف ما بر سر خون عثمان بود که ما هم در آن بیگناه هستیم. [۱۶۵]
۲ـ همچنین از جعفر به نقل از پدرش روایت کردهاند که علی کسی از سپاه مقابل را متهم به شرک و نفاق ننمود بلکه آنها را متهم به بغاوت کرد. [۱۶۶]
نگاهی به این روایات:
۱ـ کسانی بودند که در میان پیروان علی، شایعه پراکنی میکردند
۲ـ معمولاً انسانهای بیدین از چنین شایعاتی در اثر بخشی بر پیروان خود و در هم شکستن روحیه طرف مقابل استقبال میکنند اما علی، این خلیفهی راشد چنین نکرد بلکه در عین فضای جنگ و رویارویی با مخالفین، در برابر این شایعات قد علم نمود و آنها را تکذیب کرد.
۳ـ علی تاکید میورزد که حساب کار کشتههای جنگ به گردن کسی خواهد بود که آنها را به میدان معرکه کشیده است و اینکه روز قیامت خداوند میان او و معاویه به داوری خواهد نشست، اگر علی معتقد به کفر معاویه بود چنین نمیگفت بلکه به صراحت او را تفکیر میکرد.
۴ـ همچنین عمار دیدگاه خود را مطابق با آنچه از پیشوای خود علی شنیده است بیان میدارد.
۵ـ منابع شیعه نیز همان موضعی را از علی نقل میکنند که منابع اهلسنت نقل کردهاند چنانکه در روایتی تصریح شده که هر دو گروه جزو مؤمنین به خدا و پیامبر هستند و با هم هیچ فرقی نمیکنند جز اینکه پیروان معاویه، علی را مسئول خون عثمان میدانند اما علی خود را از آن بری الذمه میداند.
و در روایت دوم، گواهی ابیجعفر نقل شده که میگوید: علیسمخالفین خود را متهم به شرک و نفاق نمیکرد. این همان چیزی است که منابع اهلسنت آنرا نقل کرده بودند.
۶ـ باید گفت این روایاتی که بیانگر مؤمن بودن مخالفین علیسو عدم اتهام آنان به کفر و نفاق است، جزو دلایل آشکار بر دروغ بودن ادعای امامت و وصیتی می باشد که شیعیان فریب آنرا خوردهاند و با گذاشتن همهی این روایات در کنار یکدیگر به نتیجه قطعی میرسیم و آن اینکه دستهایی پشت پرده برای از بین بردن اسلام و متفرق ساختن مسلمانان نقشههایی کشیدهاند.
و این مطلبی است که یکی از مصلحان معاصر شیعه به نام دکتر موسی موسوی بدان تاکید ورزیده است.
و به زودی متن گفتار وی را در مورد راویان شیعه نقل خواهیم کرد که در بخشی از آن چنین آمده است: به نظر بنده، هدف اینها از این روایات، تثبیت پایههای عقیدتی شیعه نبوده بلکه، با این کار اسلام و مبانی آنرا نشانه رفتهاند [۱۶۷]
[۱۶۴]. این روایات ده گانه در تاریخ دمشق (۱/۳۴۳ ـ ۳۴۸) وارد شدهاند. [۱۶۵]. نهج البلاغه ـ شرح محمد عبده ص ۵۴۳. [۱۶۶]. وسائل الشیعه (۱۱/۶۲) قرب الاسناد ص ۶۲. [۱۶۷]. الشیعة و التصحیح ص ۱۲.