پیشگفتار: باور شیعیان اثنای عشری در مورد حکومت و رهبری
در منابع شیعی روایاتی وجود دارد که سرنوشت امامیهای اثنای عشری را بیش از هزار سال در دست داشته و برای کسیکه زمام امت را بدست گیرد چهار شرط به شرح زیرمشخص نموده است:
۱ـ از اهلبیت و از کسانی باشدکه مشخص گردیده اند.
۲ـ از جانب خدا، منصوب باشد.
۳ـ از گناه و فراموشکاری، معصوم باشد.
۴ـ دارای علم ارثی و لدنی ونیازی به آموختن نداشته باشد.
و هرکسی که فاقد یکی از این صفات چارگانه باشد نباید زمام امت را بدست گیرد و بیعت باوی و یاری رساندش نیز جایز نخواهد بود. این عقیده و باوری است که شیعه بیش از هزار سال بر آن زیسته است. بنابراین آنها همهی حکومتهای اسلامی قبل از علی و بعد از حسن را باطل و مردود میدانند زیرا فاقد شرائط فوق بودهاند.
شیعیان معتقداند که باید در انتظار مهدی غائب باشند؛ کسیکه به زعم آنها هم اکنون زنده است و حضور دارد ولی آنها او را نمیبینند. همچنین خروج علیه حکام را قبل از ظهور مهدی جایز نمیدانند.
آنها همچنین روایاتی به ائمه نسبت میدهند که بر افراشته شدن هر پرچمی را به نام شیعه قبل از ظهور مهدی پرچم طاغوت نامیده و از خروج علیه حکام بر حذر داشتهاند که برخی از این روایات بشرح زیر میباشد:
۱ـ ابوبصیر سخن ابوعبدالله را نقل میکند که میگوید: صاحب هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود طاغوتی است که جز خدا پرستیده میشود [۴۵۱]
مازندرانی در شرح این روایت میگوید: گرچه صاحب چنین پرچمی دعوت بسوی حق دهد بازهم طاغوت محسوب میشود. [۴۵۲]
۲ـ به ابوعبدالله نسبت دادهاند که گفته است:«در خانههایتان بمانید زیرا فتنه دامنگیر کسانی میشود که به آن دامن میزنند». [۴۵۳]
۳ـ به سدیر نسبت دادهاند که ابوعبدالله گفته است: ای سدیر، داخل خانهات بمان تا اینکه خبر خروج سفیانی را بشنوی آنگاه خودت را به ما برسان. [۴۵۴]
۴ـ به ابوعبدالله نسبت دادهاند که گفته است: هیچکس از ما اهلبیت قبل از قیام قائم، جهت دفع ظلم و بازگردانید حقی قیام نمیکند مگر اینکه به مصیبتی گرفتار خواهد شد و قیامش باعث افزایش بدبختی شیعیان ما خواهد بود [۴۵۵]
۵ـ همچنین از ابوجعفر نقل کردهاند که گفته است هرکس از اهلبیت قبل از قیام قائم، برخیزد همانند جوجه پرندهای که از لانه بیفتد، بازیچهی دست بچهها خواهد بود [۴۵۶]
۶ـ به حسن بن شاذان واسطی نسبت دادهاند که گفته است: به ابوالحسن رضا نامهای نوشتم و از اهل واسط به او شکایت کردم. در پاسخ برایم به خط خویش چنین نوشت: خداوند از اولیاء ما تعهد گرفته تا در برابر دولت باطل، صبر پیشه کنند. فَاصْبِرْ لِحُکمِ رَبِّک (قلم/۴۸) [۴۵۷]
۷ـ همچنین به جعفر نسبت دادهاند که به یکی از شاگردانش گفته است: تو را به رعایت تقوای الهی و لازم گرفتن خانهات، توصیه میکنم و از خوارج ما نباش که آنها بر چیزی نیستند.
مجلسی میگوید: هدف از خوارج ما، زید و فرزندان حسن میباشند. [۴۵۸]
همانطور که میدانید عقیدهی انتظار جزو اصول عقاید شیعیان میباشد و شیخ نعمانی، در کتابش «الغیبة ۱۲۹ بابی در مورد آن گشوده و روایات زیادی در اینباره نقل کرده است.
شیعیان خروج علیه حکومتها را ممنوع دانستهاند حتی اگر از طرف خود اهلبیت مانند زید بن علی بن حسین یا فرزندان حسن باشد تا چه رسد به دیگران؟
یکی از مراجع معاصر شیعه که ملقب به آیة الله العظمی و مرجع عالی نیز میباشد به نام محمد حسین بغدادی میگوید: بحدکافی روایات از ائمه در مورد حرمت خروج علیه دشمنانشان و حکام وقت نقل شده است و این بمعنای رضایت آنان از حکومتهای وقت نبوده بلکه بخاطر اینکه منصب امامت از جانب خدا مختص آنان است. [۴۵۹]
پس عقاید شیعهی اثنای عشری که بیش از هزار سال با آن زیسته است بشرح زیر میباشد:
- تحریم برپایی حکومت توسط غیر معصوم.
- تحریم خروج علیه حکومتهای جور قبل از ظهور مهدی.
و هنگامی که بحث نیابت از امام بعلت تاخیر ظهور و خستگیای که در اثر طول انتظار به شیعه دست داده بود مطرح گردید و عدهای خواستند این قانون را که شیعه بیش از هزار سال بر آن زیسته بود نادیده بگیرند، برخی از علما در برابر آن ایستادند و از خروج و مخالفت با روایات بر حذر داشتند.
از جمله فقهای قرن گذشتهی شیعه و از معاصرین خمینی که در اینباره بحثهائی مطرح کرده میتوان از میرزا محمد تقی اصفهانی (ت ۱۳۴۸هـ) نام برد. ایشان در تحقیقات فقهی خویش از عدم جواز نیابت از امام معصوم در رهبری امت سخن گفته و چنین بیعتی را ناروا و جنگ با خدا دانسته و روایتی در نفرین چنین شخصی نقل کرده است. چنانکه میگوید: بیعت با غیر پیامبر و امام جایز نیست زیرا چنین بیعتی شرک در منصب الهی و جنگ با خدا محسوب میشود. بنابراین، بیعت با هیچ یک از علما، نه مستقلاً و نه به جانشینی از امام در زمان غیبت روا نیست چرا که بیعت از ویژگیهای ریاست عام و ولایت مطلقه و سلطنت کلی او میباشد و بیعت با وی بیعت با خدا است. [۴۶۰]
سپس میافزاید: «روایتی در بحار و مرآة الانوار از مفضل بن عمر از صادق روایت شده که میگوید: ای مفضل؛ «هر بیعتی قبل از ظهور قائم، بیعت کفر، نفاق و فریبکاری است، نفرین خدا بر بیعت کننده و بیعت شونده باد» همانطور که ملاحظه کردید این حدیث به صراحت، بیعت با غیر امام معصوم را ناجایز میداند فرق نمیکند که بیعت گیرنده فقیه باشد یا غیر فقیه، مستقل باشد یا به نیابت از امام [۴۶۱]
اصفهانی در ادامه میگوید: با توجه به آنچه بیان گردید به این نتیجهی قطعی میرسیم که بیعت از ویژگیهای پیامبر و امام است و برای هیچکس جز کسی که پیامبر یا امام او را جانشین خود تعیین کرده است روا نیست.
اگر کسی بگوید: بنابر ثبوت ولایت عمومی برای فقیه میتوان گفت که فقیهان جانشنین امام و نایبان او هستند از اینرو بیعت با آنان بعنوان نایب امام جایز خواهد بود.؟
باید گفت: اولا ولایت عمومی برای فقها ثابت نیست. ثانیا اگر چنین چیزی باشد در آنچه که مختص پیامبر و امام است نیابتی در کار نیست زیرا طبق روایات این امر مختص آن دو میباشد پس او نمیتواند در چنین چیزی نایب آنها باشد. مانند جهاد که بدون حضور امام و اجازهی او روا نیست.
بنابراین بیعت در زمان حاضر با کسی، معامله ای بیش نیست که هیچ دلیل شرعی ندارد و کاری است حرام و بدعتی آشکار که همراه با نفرین و ندامت خواهد بود. [۴۶۲]
این است رأی این عالم شیعی که بیش از هزار سال مذهب شیعه معتقد بدان بوده است.
ولی خمینی یکی دیگر از رهبران قوم، علیه این تفکر و برداشت، قد علم میکند و مدعی میشود که شیعه میتواند امروز جانشینی برای امام غایب، تحت عنوان ولایت فقیه، تعین بکند، او معتقد است که فقهای شیعه دارای ویژگیهای رهبری امت میباشند؛ رهبریای که طبق تفکر شیعه مختص امام معصوم است.
خمینی برای قانع ساختن افکارم عمومی به اینکه فهم و برداشت وی در این قضیه درست و فهم و برداشت گذشتگان نادرست بوده کتابها و مقالاتی منتشر میکند که معروفترینشان کتاب «الحکومة الإسلامیة» میباشد. او در این کتاب، مفصلاً به بیان این قضیه پرداخته است. ما در اینجا نگاهی خواهم داشت به برخی از عبارات این کتاب که پیرامون نیابت فقیه شیعه از امام غائب، تحت عنوان «ولایت فقیه» سخن بمیان آورده، یعنی فقیه شیعه در غیبت امام مهدی جانشین وی در برپایی حکومت و رهبری امت میباشد.
ما این قضیه را در دو مبحث بشرح زیر ارائه خواهم کرد:
مبحث اول: پیرامون نظریه ولایت فقیه از کتاب «الحکومت الاسلامیة»
و مبحث دوم: جانب عملی و تطبیقی ولایت فقیه.
[۴۵۱]. الکافی (۸/۲۹۵)، الخطیب نعمانی ۱۱۵، بحار (۲۵/۱۱۴) وسائل الشیعة (۱۱/۳۷). [۴۵۲]. شرح مازندرانی (۱۲/۴۱۲). [۴۵۳]. الغیبة نعمانی ۱۳۱. [۴۵۴]. الکافی (۸/۲۵۶) وسائل الشیعة (۱۱/۳۶). [۴۵۵]. الصحیفة السجادیة الکامله ص ۱۶ چ بیروت. [۴۵۶]. مستدرک الوسائل (۲/۲۴۸) چ تهران. [۴۵۷]. الکافی (۸/۲۴۷). [۴۵۸]. بحار الانوار (۵۲/۱۳۶). [۴۵۹]. وجوب النهفته لحفظ البیضة ۹۳. [۴۶۰]. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (۲/۲۳۸). [۴۶۱]. همان (۲/۲۳۹). [۴۶۲]. همان (۲/۲۴۰).