ادعای ولادت مهدی:
الف) آنچه در این مورد نقل گردیده بشرح زیر است:
انسان با بررسی روایات مهدی شگفت زده میشود؛ کودکی که بصورت پنهانی متولد شده، سپس پنهان گشته و جز یک زن به نام حکیمه دختر محمد بن علی بن موسی بن جعفر صادق کسی او را ندیده است.
میگویند پدر مهدی به سکینه چنین گفته است:
بعد از وفات من چون دیدی که شیعیانم دچار اختلاف شدند به افراد مورد اعتمادشان بگو که خداوند ولی خویش را پنهان نموده وکسی او را نمیبیند تا زمانی که جبرئیل بیاید و خدا کاری بکند که ارادهی انجام آنرا داشته است. [۳۵۷]
ب) نگاهی به روایت فوق:
در شگفتیم از مهدی ای که از جانب خدا، به امامت گمارده شده و امت نیاز مبرم به وجود ایشان دارد وهر کس او را نشناسد به مرگ جاهلی می میرد و ... وانگهی خداوند چنین شخصیت فریدی را پنهان میکند که جز یک زن کسی دیگر او را نمیبیند و نمیشناسد! این دین عجیبی است که پیروانش بخاطر کسی محاسبه و باز خواست میشوند که او را اصلاً نمیشناسند و فقط یک زن از آن اطلاع حاصل کرده است! اصلاً چگونه شهادت یک زن در بزرگترین قضیهی اعتقادی پذیرفته میشود در حالی که در امور عادی دنیوی شهادتش به تنهایی اعتباری ندارد چنانکه خداوند میفرماید: وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَینِ من رِّجَالِکمْ فَإِن لَّمْ یکونَا رَجُلَینِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى (بقره/۲۸۲)
ترجمه: و دو شاهد مرد را گواه بگیرید و اگر دو مرد نیافتید، یک مرد و دو زن را که برای گواهی مورد قبولتان هستند، گواه بگیرید تا اگر یکی از زنان دچار فراموشی شود، دیگری به او یادآوری کندآیا در میان شیعیان فرد قابل اعتمادی وجود نداشته است؟
چگونه از بیان اینهمه روایات که با عقیدهی سایر مسلمانان در تضاد میباشند نترسیدند ولی از معرفی و رؤیت امام ترسیدند؟
آیا میتوان به روایات کسانی اعتماد کرد که در رؤیت امامشان قابل اعتماد و رازدار نبوده اند؟!
چگونه میگوئید نباید پیامبر بدون معرفی جانشین از دنیا برود ولی مهدی بدون اینکه برای خود جانشینی معرفی بکند، امت را برای سالیان متمادی بدون سرپرست رها میکند و غایب میشود؟!
اینها پرسشهایی است که باید ذهن خردمندان را به خود مشغول سازد.
[۳۵۷]. الغیبة طوسی (۱۴۲).