تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

موضع حسن بن حسن در برابر تقیه:

موضع حسن بن حسن در برابر تقیه:

فضیل می‌گوید شنیدم که حسن بن حسن به مردی از روافض می‌گفت: بخدا سوگند اگر دستم به شما برسد، دست و پای شما را قطع خواهم کرد و توبه‌ی شما را نخواهم پذیرفت.

مردی گفت: چرا توبه‌شان پذیرفته‌ نمی‌شود؟ گفت: ما اینها را بهتر می‌شناسیم. هرگاه دلشان بخواهد تصدیق می‌کنند و اگر مطابق میلشان نباشد تکذیب می‌کنند و آنرا حمل بر تقیه می‌نمایند. وای بر تو! تقیه روزنه‌ای است برای انسان مسلمان تا در صورت ضرورت بتواند با گفتن سخنی بر خلاف میل قلبی خویش از دست حاکم یا پادشاه ستمگر نجات یابد و فضیلتی بشمار نمی‌رود. فضیلت در گفتن سخن حق و اجرای دستور الهی است. خداوند تقیه را برای آن قرار نداده که کسی بوسیله‌ی آن، بندگان خدا را به گمراهی بکشاند. [۲۳۷]

ب) نگاهی به این گفتگو:

در این گفتگو تحلیل دقیقی از روحیه‌ی اهل تقیه ارائه شده آنها از تقیه دستاویزی برای رسیدن به اهداف خویش ساخته‌اند و هیچ معیاری برای شناخت حق و باطل و صواب و خطا وجود ندارد.

قضیه صرفا بستگی به هوای نفسانی آنها دارد اگر موافق با اهدافشان بود می‌پذیرند و تصدیق می‌کنند وگرنه، تکذیب می‌کنند و آنرا حمل بر تقیه می‌نمایند.

اینجاست که حسن بن حسن این امام بزرگوار با این روحیه بخوبی آشنا است بنابراین توبه‌ی اهل تقیه را نمی‌پذیرد چرا که احتمال دارد خود همین توبه از سر تقیه و دروغین باشد. آیا با چنین افرادی می‌توان به نتیجه رسید؟

شما اگر با یک فرد شیعه روبرو شوی و در دستانت شیء سیاه رنگی باشد و بگوئید: این سیاه است از شما می‌پذیرد و اگر شما تغییر موضع بدهید و بگوئید: این سفید است او نیز می‌پذیرد و شما را تایید می‌نماید و این کار را بحساب تقیه می‌گذارد، آیا با چنین جماعتی می‌توان به حق وحقیقت رسید؟

۲ـ حسن بن حسن خاطرنشان می‌سازد که تقیه روزنه‌ای اضطراری است مانند خوردن گوشت خود مرده، که فقط به اندازه ضرورت مباح است نه بیشتر، و این است تقیه شرعی ولی اینها تقیه را اصل و اساس دین قرار داده‌ و بر اساس آن زندگی می کنند. چنین منهجی، ناپسند و ضد دین الهی است.

۴ـ و در پایان ،انگشت بر جای حساس و خطرناک تفکر تقیه گذاشته که معتقد است امامی که خداوند پیروی از او را فرض قرار داده و باید حقیقت را آشکار ساخته، در راه آن مبارزه کند و مشکلات را متحمل شود بخاطر نجات جان خویش سکوت مرگباری بخود گرفته و خلاف جهت حق قدم برداشته است.

این امام، بزرگوار حدود تقیه را مشخص می‌سازد و می‌گوید برای امامی که از جانب خدا تعیین شده، روا نخواهد بودد که بخاطر تقیه از آشکار ساختن حق شانه خالی کند و مردم را بجای راهنمائی بسوی حق، به سوی باطل و گمراهی سوق دهد. زیرا مردم بر اساس رفتار و گفتار ظاهر فرد عمل می‌کنند.

چه زیبا و دقیق است این تحلیل که واقعاً خردها را بیدار می‌سازد وپرده از خطر تفکر تقیه بر می‌دارد!

[۲۳۷]. تاریخ دمشق (۱۳/۶۹ ـ ۷۱).