الف) نمونهای از سخنان علی در اینمورد:
۱ـ بخاری با سند متصل از ابی جحیفهس روایت کرده که وی از علی پرسید: آیا نزد شما جز آنچه در کتاب خدا آمده است چیزی از وحی وجود دارد؟ علی گفت: بخدا سوگند من چیزی جز فهم و برداشتی که خداوند از قرآن به من نصیب کرده و آنچه در این صحیفه است نمیدانم. گفتم: در این صحیفه چه مطالبی وجود دارد؟ گفت: مسالهی دید، آزاد ساختن اسیر و اینکه انسان مسلمان بخاطر قتل کافر، کشته نمیشود. [۹۳]
۲ـ همچنین بخاری از ابراهیم تیمی و وی از پدرش و وی نیز ار پدرش نقل نموده که علی از روی منبر چنین گفت: بخدا سوگند نزد ما، کتابی جز قرآن و این صحیفه وجود ندارد، آنگاه صحیفه را گشود که حاوی این مسائل بود: سن شترها، تعیین حدود حرم مدینه و اینکه، نفرین خدا، فرشتگان و همهی مردم بر کسیکه در آن حرمت شکنی کند. خداوند از چنین کسی هیچ عبادت فرض و مستحبی را نخواهد پذیرفت. همچنین در این صحیفه آمده بود که مسلمانان نسبت به تعهد یکدیگر باید احساس مسئولیت بکنند و اگر کسی تعهد مسلمانی را زیر پا بگذارد، مورد نفرین خدا و پیامبر و مردم خواهد بود و از او هیچ عبادتی پذیرفته نخواهد شد. همچنین در صحیفه آمده بود که اگر کسی بدون رضایت ملتی، سرپرستی آنان را بعهده گیرد، نفرین خدا، پیامبر و مردم بر او باد و از او هیچ عبادتی پذیرفته نمیشود. [۹۴]
۳ـ مسلم از ابوطفیل نقل میکند که به علی گفتند: ما را از چیزی که رسول خدا با تو در میان گذاشته است، با خبر ساز؟ علی گفت: رسول خدا به من چیزی نیاموخت که از دیگران مخفی مانده باشد. البته من از ایشان شنیدم که فرمود: نفرین خدا بر کسی که برای غیر خدا ذبح بکند و نفرین خدا بر کسی که اهل بدعتی را پناه بدهد و نفرین خدا بر کسیکه پدر و مادرش را نفرین کند و نفرین خدا برکسیکه حدود زمین را به نفع خود تغییر دهد. [۹۵]
۴ـ به عبارت دیگری در صحیح مسلم آمده است که خشمگین شد و گفت: رسول خدا هیچ مطلبی را با من بعنوان راز در میان نگذاشته است. [۹۶]
۵ـ ابوجلاس میگوید: از علی شنیدم که به عبدالله شیبانی میگفت: بخدا سوگند رسول خدا با من چیزی در میان نگذاشت که آنرا از دیگران پنهان کند البته من از ایشان شنیدم که فرمود: «سی فرد دروغگو قبل از قیامت ظهور خواهند کرد» و من فکر میکنم تو یکی از آنان هستی. [۹۷]
۶ـ عبیدالله بن عدی بن خیار از طائفه بنی نوفل بن عبدالمناف میگوید: حدیثی از علی به گوشم رسید. با خود گفتم قبل از اینکه از دنیا برود خودم نزد وی رفته، حدیث را بشنوم. بنابراین نزد وی رفتم ـ و در روایت خطیب آمده که نزد وی در عراق رفتم ـ و از وی در مورد حدیثی که شنیده بودم پرسیدم: حدیث را برایم بازگو کرد و از من قول گرفت که آنرا به کسی نگویم. من نیز پذیرفتم ولی ای کاش از من قول نمیگرفت تا من آنرا به شما میگفتم تا اینکه روزی بر منبر رفت و گفت: چه شده است که عدهای بر ما دروغ میبندند و گمان میکنند نزد ما سخنانی از رسول الله وجود دارد که نزد دیگران نیست در حالی که رسول الله برای همه بود نه برای افراد خاصی، بنابراین آنچه نزد ما از رسول الله وجود دارد همان چیزی است که نزد همهی مسلمانان است به علاوه آنچه که در این صحیفه وجود دارد و آنرا بیرون آورد که در آن این حدیث وجود داشت: «هرکس در دین، بدعتی ایجاد نماید یا فرد اهل بدعتی را جای دهد، لعنت خدا، فرشتگان و همهی مردم بر او باد و از او هیچ عبادت فرض و مستحبی پذیرفته نخواهد شد. [۹۸]
۷ـ هارون بن عنتره از پدرش نقل میکند که میگوید: نزد ابن عباس بودم، مردی آمد و گفت: عدهای از مردم میگویند نزد شما دانشی هست که رسول خدا آنرا برای دیگران بیان ننموده است؟ ابن عباس گفت: مگر نمیدانی که خداوند به پیامبرش فرموده است: ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ﴾[المائدة: ۶۷].
«ای پیامبر آنچه را که از پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بیان کن»بخدا سوگند از رسول الله هیچ چیزی (اضافه) به ارث نبردهایم.)
[۹۳]. صحیح بخاری (ش ۲۸۸۲) [۹۴]. صحیح بخاری ( ش ۶۸۷۰) [۹۵]. مسلم ۰ش ۵۲۴۰) و مسند (۱/۱۰۸). [۹۶]. بیهقی در سنن کبرا (۶/۹۹) ابویعلی در مسند (۱/۴۵۰) و ابوعوانه در مستخرج (۱۵/۲۸۷). [۹۷]. تاریخ دمشق (۲۹/۹). [۹۸]. همان (۳۸/۴۶).