تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

موضع ابوجعفر در برابر ادعای امامت:

موضع ابوجعفر در برابر ادعای امامت:

الف) آنچه در این مورد روایت شده بشرح زیر است:

۱ـ از عبدالملک روایت است که می‌گوید: از ابوجعفر در مورد این آیه پرسیدم: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ٥٥[المائدة: ۵۵].

گفتم هدف از ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْچه کسانی هستند؟ گفت: هر کسیکه ایمان آورده باشد. گفتم: شنیده‌ام که این آیه در مورد علی ابن ابیطالب نازل شده است گفت: علی نیز یکی از مومنان بود. [۲۴۰]

۲ـ از عبدالملک بن ابی‌سلیمان روایت است که می‌گوید به محمد بن علی گفتم: مراد از ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْدر آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ‌ چه کسی است؟ گفت: اصحاب پیامبر هستند. گفتم: می‌گویند: مراد علی است؟ گفت: علی نیز یکی از آنان است [۲۴۱].

ب) نگاهی به ادعای امامت:

همانگونه که در این دو اثر بیان گردید، ابوجعفر در جواب پرسشگری که در مورد مصداق «الذین آمنوا» در آیه: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْپرسید به دو مورد اشاره نمود، اول اینکه شامل همه‌ی مؤمنان می‌شود .

دوم اینکه هدف از آن در اینجا، اصحاب پیامبر هستند.

بدون تردید آیه بر همین دو مورد دلالت می‌کند چرا که واژه‌‌ی: والذین آمنوا، عام و شامل هر کسی می‌شود که متصف به صفت ایمان باشد. و اختصاص آن به علیس، مخالف با محتوای نص قرآنی است که گفتیم عام است و علی یک فرد است. بنابراین ابوجعفر نمی‌خواهد لفظ عام قرآن را از محتوایش خارج و آنرا محدود به یک فرد نماید.

همچنین تردیدی نیست که مخاطبان این آیه، اصحاب پیامبر بودند بلکه آنها نزدیکترین مصداق آن می باشند چرا که آیه در مورد آنها و محبت آنان بجای دوستی و موالات با یهود نازل گردید، چنانکه طبری در تفسیر این آیه می‌گوید:

خداوند در این آیه می‌خواهد به مؤمنان بگوید: ای مؤمنان! شما هیچ یار و مددگاری جز خدا، پیامبر و مؤمنین ندارید. اما یهود و نصارا که خداوند شما را به برائت از آنان دستور داده ، ولی و یاور شما نیستند بلکه آنان یار و یاور همدیگر هستند بنابراین، شما آنان را به دوستی نگیرید. [۲۴۲]

این است معنی واقعی آیه نه آنچه روایات ضعیف و ساختگی، بر آن دلالت می‌کنند.

[۲۴۰]. تفسیر بن جریر طبری (۱۰/۴۲۴) و تاریخ دمشق (۵۴/۲۶۸). [۲۴۱]. تاریخ دمشق (۵۴/۲۹۰). [۲۴۲]. تفسیر طبری (۸/۵۳۱).