تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

موضع جعفر در برابر ادعای علم غیب و تقیه:

موضع جعفر در برابر ادعای علم غیب و تقیه:

الف) آنچه در اینمورد آمده بشرح زیر است:

۱ـ ابن سماک می‌گوید: قصد حج داشتم که زراره بن اعین برادر عبدالملک بن اعین مرا دید و گفت: اگر با جعفر ملاقات کردی سلام مرا به ایشان برسان و در مورد اینکه من به بهشت می‌روم یا به دوزخ از وی بپرس. راوی می‌گوید: من نیز با جعفر ملاقات کردم و پرسیدم: ای فرزند رسول خدا، آیا زراره را می‌شناسی؟ گفت: بلی او رافضی خبیثی است. گفتم: او می‌پرسید که بهشتی است یا دوزخی؟ گفت: به او اطلاع ده که از اهل دوزخ است. و افزود که می‌دانی از کجا دانستم که او رافضی است؟ گفتم: خیر. فرمود: او می‌پندارد که من علم غیب می‌دانم و هرکس معتقد باشد که جز خدا کسی علم غیب می‌داند، کافر و دوزخی است. [۲۸۲]

۲ـ همین روایت ابن سماک با عبارت دیگر نیز نقل شده و در پایان راوی می‌گوید: هنگامی که از سفر حج برگشتم زراره نزد من آمد و از من در مورد چیزی که سفارش کرده بود پرسید. گفتم: فرموده است تو دوزخی هستی. زراره گفت: ایشان از روی تقیه چنین فرموده است. [۲۸۳]

ب) نگاهی به موضع جعفر در برابر ادعای علم غیب:

باید دانست که نسبت دادن علم غیب به بشر جزو باورهای ضد اسلامی است چنانکه الله متعال در وصف خویش می‌فرماید: ﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ١٨[التغابن: ۱۸].

همچنین الله متعال می‌فرماید: ﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ فَلَا يُظۡهِرُ عَلَىٰ غَيۡبِهِۦٓ أَحَدًا٢٦ إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ فَإِنَّهُۥ يَسۡلُكُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗا٢٧ لِّيَعۡلَمَ أَن قَدۡ أَبۡلَغُواْ رِسَٰلَٰتِ رَبِّهِمۡ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيۡهِمۡ وَأَحۡصَىٰ كُلَّ شَيۡءٍ عَدَدَۢا٢٨[الجن: ۲۶-۲۸].

ترجمه: «دانای نهان است و هیچ‌کس را برغیب خود آگاه نمی‌کند. ﰊ مگر کسی را که به پیامبری برگزیند (آن هم به عنوان معجزه) و نگهبانانی پیش رو و پشت سرش گسیل می‌دارد».

تا مشخص کند که (پیام‌آوران،) پیام‌های پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند و او به آنچه نزد آنهاست، احاطه دارد و تعداد همه چیز را به‌شمارش درآورده است.

ونیز فرموده است: ﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۚ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِيرُۚ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ٥٠[الأنعام: ۵۰].

ترجمه:بگو: «نمی‌گویم گنج‌ها و خزانه‌های الله نزد من است. و من، غیب نمی-دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ بلکه تنها از چیزی پیروی می‌کنم که به من وحی می‌شود. بگو: آیا کور و بینا (با هم) برابرند؟ پس چرا نمی‏اندیشید؟».

و در جایی فرموده است: ﴿وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٞ وَلَآ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزۡدَرِيٓ أَعۡيُنُكُمۡ لَن يُؤۡتِيَهُمُ ٱللَّهُ خَيۡرًاۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا فِيٓ أَنفُسِهِمۡ إِنِّيٓ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٣١[هود: ۳۱].

ترجمه: «و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های الله نزد من است و ادعا نمی‌کنم که غیب می‌دانم و نیز نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره‌ی‌ مومنانی که به چشم حقارت به آنان نگاه می‌کنید، نمی‌گویم که الله هیچ خیری به آنان نخواهد داد. الله به آنچه در درونشان می‌گذرد، کاملا داناست؛ به‌راستی اگر چنین بگویم، از ستمکاران خواهم بود».

خداوند در این آیات خاطرنشان می‌سازد که علم غیب فقط به خودش اختصاص دارد همچنین فرموده است که گاهی بخشی از امور غیبی را به اطلاع پیامبرانش می‌رساند. اما دیگران هیچ اطلاعی از امور غیب ندارند و پیامبران نیز بیش از آنچه خداوند به اطلاع آنها می‌رساند چیزی دیگری نمی‌دانند. از اینرو خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد که علم غیب را از خود منتفی بداند.

بنابراین جعفر می‌داند که ادعای علم غیب برای فردی از افراد بشر، با کتاب خدا در تضاد می‌باشد و کسی که چنین ادعایی بکند، از دایره‌ی ایمان خارج می‌شود پس زراره که چنین اعتقادی دارد، کافر است چرا که او در واقع، کتاب خدا را تکذیب نموده است.

نکته‌ی دیگری که حایز اهمیت است اینکه می‌بینیم زراره خیلی راحت، به توجیه سخن جعفر پرداخت و او را متهم به دروغ و تقیه نمود. و این شیوه‌ی پیروان این مکتب است که با گفتار وکردار امامان خویش که مخالف با معتقدات این گروه باشد روبرو شوند، فوراً ائمه را به تقیه و دروغگویی متهم می‌کنند.

[۲۸۲]. المعرفة و التاریخ (۱/۳۴۰). [۲۸۳]. عقیلی (۲/۹۶) و ذهبی در المیزان (۲/۷۰). ضمنا زراره از آن دسته راویانی است که در منابع شیعه از زبان ائمه مورد نفرین قرار گرفته است.