ح) موضع علی در برابر احکام خلفای قبلی:
بدون تردید خلفای سهگانه، احکام زیادی در رابطه با قضایا و رویدادهای دوران خویش صادر نمودهاند. حال این احکام از دو حالت خارج نیستند: یا احکامی است که توسط خلیفهی مشروع صادر شدهاند و یا اینکه از جانب خلیفهی غیر مشروع بوده اند.
اگر احکام صادره از جانب خلیفهی مشروع بوده وخلاف نصوص شرعی نبودهاند، نقض چنین احکامی جایز نیست مگر اینکه خلاف نصوص شرعی باشند. و اگر خلافت او را مشروع ندانیم پس احکام صادره از جانب وی باطل و مردود میباشند.
اکنون باید دید که علی ابن ابیطالب در مورد احکام صادره توسط سه خلیفه قبلی چه عکس العملی از خود نشان داده است؟
ما وقتی به عملکرد علی ابن ابیطالب در دوران خلافتش مینگریم میبینیم که هیچ حکمی از احکام خلفای قبلی را تغییر نداده و به قضات و کارمندان دولت خویش دستور داده که هیچ یک از قوانین دوران حکومت خلفای ثلاثه را تغییر ندهند.
نمونهای از عملکرد علی در این باره بشرح زیر است:
۱ـ عبیده این سخن علیسرا نقل میکند که فرمود: به همان روش قبلی قضاوت کنید، زیرا مخالفت را دوست نمی دارم و نمیخواهم یکپارچگی امت را بهم بزنم بلکه میخواهم همانند آنها بمیرم»
ابن سیرین معتقد بود بیشترین سخنانی که به علی نسبت داده میشود، دروغ است [۱۵۷]
یعنی سخنانی که حاوی طعن به خلفای راشدین میباشند. زیرا اگر علی معتقد به گمراهی آنان میبود، احکام صادرهی آنها را تائید نمیکرد.
۲ـ ابن سیرین میگوید؛ علی فرمود: به همان روش سابق قضاوت کنید، تا جماعت مسلمانان متحد بماند زیرا من از اختلاف بیم دارم. [۱۵۸]
۳ـ از محمد بن اسحاق روایت است میگوید: از ابوجعفر؛ باقر پرسیدم: علی در مورد سهمیه ذوی القربی چه فیصلهای کرد؟ گفت: به فتوای ابوبکر و عمر عمل نمود. گفتم: چرا چنین کرد؟ گفت بخدا سوگند آنها بدون رأی علی، حکمی صادر نمیکردند و علی هم نمیخواست کاری بکند که مردم بگویند: مخالف با رای ابوبکر و عمر است. [۱۵۹]
۴ـ ابن اثیر در مورد صدقات رسول لله میگوید: ابوبکر، عمر، عثمان و علی در این باره به عملکرد رسول خدا، عمل میکردند. [۱۶۰]
۵ـ ابن شبه با سند خویش از رسولالله نقل میکند که فرمود: «بخدا سوگند، به وارثان من چیزی از میراث من تعلق نمیگیرد، آنچه از من میماند، صدقه است».
راوی میگوید: این اموال بعنوان صدقه در دست علی و عباس م بود تا اینکه آنها در آن خصومت کردند و به عمر مراجعه نمودند. عمرساز تقسیم آنها میان آن دو امتناع ورزید. تا اینکه عباس از آن دست کشید و در دست علی ماند. بعد از آن در دست حسن بن علی، سپس در دست حسین تا رسید به زید بن حسین و همچنان جزو اموال صدقهی رسول خدا محسوب میشدند. [۱۶۱]
۶ـ سالم بن ابی جعد میگوید: اهل نجران (که در عهد عمرستبعید شده بودند) نزد علی آمدند و او را سوگند دادند که آنها را به سرزمین شان برگرداند. علی نپذیرفت و گفت: کار عمر درست بوده است. سالم میگوید اگر علی میخواست از عمر به بدی یاد کند، در آن روز یاد میکرد. [۱۶۲]
۷ـ سید مرتضی شیعه ،معروف به علم الهدی در مورد مسالهی فدک میگوید: زمانی که علیسسرکار آمد با او در مورد بازگردانیدن فدک سخن گفتند، فرمود: من حیا دارم از اینکه چیزی که ابوبکر نداده و عمر نیز تایید نموده است برگردانم. [۱۶۳]
[۱۵۷]. صحیح بخاری ش ۳۷۰۷. [۱۵۸]. مصنف عبدالرزاق ش ۲۰۶۷۷. [۱۵۹]. سنن بیهقی (۶/۳۴۳). [۱۶۰]. الکامل فی التاریخ (۱/۳۲۱). [۱۶۱]. تاریخ المدینة (۱/۲۰۲). [۱۶۲]. تاریخ دمشق (۴۴/۳۶۴). [۱۶۳]. الشافی للمرتضی ص ۲۳۱، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید.