نگاهی به این روایات:
۱ـ اگر علی ابن ابیطالب معتقد بود که ابوبکر یا یکی دیگر از خلفای سهگانه، ظلمی مرتکب شده است و او زمانی که فردی از رعیت محسوب میشده، قدرت جلوگیری از ظلم یا افشای آنرا نداشته است، بعد از اینکه به خلافت میرسد، بهترین فرصتی به وی دست داده بود تا پرده از ظلم و جنایت آنها بردارد و در این راه هیچ عذری نمیتواند توجیهگر سکوت وی باشد. واین بیانگر آنست که علی ابن ابیطالب چنین اعتقادی نسبت به آنها نداشته است.
۲ـ در مورد قضیه فدک اینهمه سر و صدا و شایعات و روایات وجود دارد مبنی بر اینکه ابوبکر بر فاطمه ظلم نمود و حق مسلم وی از ارث پدری را به وی نداد. میگوئیم چرا علی بعد از اینکه بر سرکار آمد و زمام خلافت را به دست گرفت، اعلان نکرد که ابوبکر در حق فاطمه، ظلم نموده است و چرا فدک را میان فرزندان فاطمه تقسیم نکرد بلکه این ظلم را به حال خود گذاشت آیا غیر از این است که علی، رأی ابوبکر را در این باره درست میدانست؟
۳ـ موضع علی در مورد یهودیان نجران که نزد وی آمدند و خواستار بازگشت به سرزمینی شدند که عمرسآنها را از آنجا تبعید کرده بود، نشان میدهد که علی ، عمر را شخصیتی درستکار و عادل میداند وگرنه فرصت خوبی بود تا پرده از ظلم عمر بردارد ولی او عمر را ظالم نمیدانست.
۴ـ همهی این مواضع، دلالت بر دروغ بودن، چنین شایعاتی دارد. از اینرو میبینیم محمد بن سیرین که از علمای تابعین است میگوید: بیشترین روایاتی که به علی نسبت داده میشود، غیر واقعی و دروغ است. یعنی دیدگاه اهل علم این است که بیشترین روایاتی که در رابطه با امامت به علی نسبت داده میشوند، روایاتی دروغین میباشند.