موضع علی بن حسین در قبال بنیامیه:
الف) آنچه در اینمورد نقل شده بشرح زیر است:
در زمان علی بن حسین، شایعات علیه صحابه بار دیگر از سر گرفته شد بویژه عراق که خواستگاه شایعات بود علی بن حسین با تمام قوا علیه شایعات موضع میگرفت. به نمونهای از این موضع گیریهای ایشان به شرح زیر اشاره میشود:
۱ـ جعفر بن محمد از پدرش و او از پدر خویش؛ علی بن حسین نقل میکند که مردی از وی در مورد ابوبکر پرسید؟ علی بن حسین گفت: در مورد صدیق میپرسی؟ مرد گفت: تو او را صدیق مینامی؟ علی بن حسین گفت: مادرت به عزایت بنشیند، او را کسی که از من و تو بهتر بود یعنی رسول الله و مهاجرین و انصار، صدیق نامیدند، هرکس او را صدیق نگوید؛ خداوند او را در دنیا و آخرت تصدیق نکند. برو ابوبکر و عمر را دوست بدار و گناهش را به عهدهی من بگذار [۲۱۹]
۲ـ محمد بن علی بن حسین از پدرش نقل میکند که فرمود: گروهی از اهل عراق نزد من آمدند و در مورد ابوبکر و عمر سخنانی گفتند، سپس شروع کردند به بدگویی عثمان. من به آنها گفتم: شما از مهاجرین هستید که خداوند در مورد آنها میگوید: ﴿ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ ... أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨﴾[الحشر: ۸] «کسانی که از خانه و کاشانهی خود بیرون رانده شدند...اینان راستگویاناند؟. آنها در پاسخ گفتند: خیر ما از این گروه نیستیم».
پرسیدم: آیا شما از انصار هستید که خداوند در وصفشان فرموده: ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ... فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩﴾[الحشر: ۹] «کسانیکه قبل از آنان خانه وامنیت را فراهم ساختند... اینان رستگارانند»؟
گفتند: خیر ما از اینها نیز نیستیم. گفتم: و من میدانم که شما از کسانی نیستید که خداوند در وصفشان فرموده است: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠﴾[الحشر: ۱۰] «وکسانی که بعد از آنان می آیند ومی کویند:پروردگارا ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دلهایمان هیچ کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده؛ ای پروردگارمان! بیگمان تو، بخشایندهی مهرورزی».
از مجلس من برخیزید. نامبارک و دور شوید شما اهل اسلام نیستید بلکه جزو کسانی هستید که به اسلام ریشخند میزنند. [۲۲۰]
۳-از عبدالعزیز بن ابی حازم روایت است که به نقل از پدرش میگوید: من در میان بنوهاشم، فقیهتر از علی بن حسین ندیدم، از وی در مورد جایگاه ابوبکر و عمر نزد رسول خدا پرسیدند، با اشاره به قبر رسول الله، گفت: جایگاهشان همان است که اکنون در آن بسر میبرند. [۲۲۱]
۴ـ از رزین بن عبید روایت است که گفت: من نزد ابن عباس بودم که علی بن حسین آمد، ابن عباس گفت: خوش آمدی ای حبیب فرزند حبیب [۲۲۲]
۵ـ ابن سعد با سند خویش از عبدالله بن حسن بن حسن نقل میکند که علی بن حسین بن علی بن ابیطالب و عروه بن زبیر هر شب بعد از نماز عشا در قسمت آخر مسجد النبی مینشستند راوی میگوید من نیز با آنها مینشستم. شبی از ظلم همسایگان بنیامیه و از عذابی که خداوند برای چنین کسانی در نظر گرفته است سخن بمیان آمد، عروه به علی بن حسین گفت: اگر انسان از همسایگی اهل ظلم دور باشد امید میرود که از عذابی که بر آنان وارد میشود، در امان بماند. راوی میگوید عروه از آنجا به عقیق نقل مکان کرد و من به سویق. [۲۲۳]
۶ـ در منابع شیعه ذکر شده که کنیهی زین العابدین (علی)۸ بن حسین، ابوبکر بوده است. [۲۲۴]
۷ـ همچنین نام یکی از فرزندانش عمر بوده است. [۲۲۵]
۸ـ حر عاملی شیعهی اثنا عشری در مورد عمر بن علی بن حسین بن علی میگوید: او مردی فاضل، بزرگوار، پرهیزگار و امانت دار و متولی صدقات پیامبر و امیرالمؤمنین بود [۲۲۶]
۹ـ نام یکی از دخترانش عایشه بود. [۲۲۷]
۱۰ـ محمد بن فرات میگوید: روز جمعه کنار علی بن حسین نماز میخواندم، شنیدم که عدهای در نماز سخن میگویند. علی پرسید: چه خبر است؟ گفتم: شیعیان شما هستند گمان میکنند که نماز به امامت بنیامیه جایز نیست. گفت: بخدا سوگند این کار، بدعتی بیش نیست. پشت سر هر کسیکه قرآن میخواند و روبه قبله میایستد نماز بخوانید خوبی و بدی وی به خودش مربوط میشود [۲۲۸]
ب) نگاهی به آنچه بیان گردید:
۱ـ علی بن حسین، ابوبکر را صدیق مینامد چرا که رسول خدا او را بدین وصف، توصیف نموده است و اگر او ابوبکر را غاصب خلافت میدانست، به هیچ وجه او را متصف به چنین لقب زیبایی نمیدانست.
۲ـ در گفتگو با و فد عراقها خاطرنشان ساخت که قرآن مسلمانان را به سه گروه (مهاجر، انصار و پیروانشان) تقسیم کرده است و اخراج نمودن آن وفد از این سه قسم، بیانگر حکم بر کفر آنان است چرا بعد از اسلام چیزی جز کفر باقی نمیماند.
۳ـ استدلال وی از جایگاه کنونی ابوبکر و عمر بر جایگاه قبلی آنان در حیات رسول خدا، استدلال بسیار بجائی است چرا که خداوند به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که بعد از مرگ پیامبر در جوار وی افرادی دفن شوند که رسول خدا از آنان دل خوشی نداشته است آنگاه این افراد تا قیامت از سلام و دعای خیر زائرین قبر رسول خدا بهرمند شوند.
۴ـ خوشامدگویی ابن عباس به علی بن حسین بیانگر محبت و دوستی میان آنان است و استفاده از جملهی «حبیب بن الحبیب» نشانگر این است که ابن عباس معتقد به امامت علی و پدرش نبوده وگرنه او را با همان القاب خطاب مینمود.
۵ـ استفاده از کنیهی ابوبکر و نامگذاری فرزندان خویش به نام عمر و عایشه دلیل بر محبتی است که در قلب علی بن حسین نسبت به این بزرگواران وجود داشته است. و اگر چنین نبود، فرزندانش را به نام آنان نامگذاری نمیکردند.
۶ـ همنشینی دائمی با عروه بن زبیر کسی که پدرش جزو مخالفین علی بن ابیطالب بوده دلیل بر این است که در دلهای آنان نسبت به یکدیگر هیچگونه بغض و عداوتی نبوده است.
اما اگر قضیهی امامت واقعیت میداشت، مخالفت با آن امری طبیعی تلقی نمیشد و در نتیجه چنین مودت و مجالستی بین آنها صورت نمیگرفت.
۷ـ مخالفت با عملکرد کسانی که پشت سر امامان اموی نماز نمیخواندند دلیل بر مسلمان بودن این امامان است و فرمود نماز پشت سر آنان هیچ اشکالی ندارد هرچند اگر معصیت کار باشند. با توجه به آنچه بیان گردید، واضح شد که ادعای امامت باطل است و علی بن حسین هرگز چیزی به اسم امامت نمیشناخته و بدان اعتقاد نداشته است.
[۲۱۹]. تاریخ دمشق (۴۱/۳۸۹). [۲۲۰]. همان (۴۱/۳۸۹). [۲۲۱]. تاریخ دمشق(۴۱/۳۸۸) اشاره به همجوار بودن با رسول خدا در محل دفن (مترجم). [۲۲۲]. تاریخ دمشق (۴۱/۳۸۸). [۲۲۳]. تاریخ دمشق (۴۰/۲۷۸). [۲۲۴]. کشف الغمه (۲/۷۴). [۲۲۵]. همان (۲/۷۴). [۲۲۶]. خاتمه الوسائل. [۲۲۷]. همان (۲/۹۰). [۲۲۸]. تاریخ دمشق (۴۱/۳۹۴).