تشیع از پیدایش تا تکامل

فهرست کتاب

موضع ابوجعفر در برابر ناسزاگویی به شیخین:

موضع ابوجعفر در برابر ناسزاگویی به شیخین:

الف) آنچه در اینمورد روایت شده بشرح زیر است:

۱ـ جابر از محمد بن علی نقل می‌کند که فرمود: بنی فاطمه اتفاق نظر دارند که ابوبکر و عمر را به نیکوترین وجه یاد کنند.

۲ـ روایت سابق جابر که از ابوجعفر پرسید: آیا کسی از شما اهل‌بیت به ابوبکر و عمر ناسزا می‌گفت؟ در جواب فرمود: خیر و افزود آنها را دوست بدارید و برای آنان طلب آمرزش نمائید.

۳ـ همچنین از شریک بن عبدالله روایت است که جابر می‌گوید از ابوجعفر پرسیدم آیا کسی از شما اهل بیت ابوبکر و عمر را ناسزا می‌گفت؟ فرمود: پناه بر خدا، آنها ابوبکر و عمر را دوست داشتند و برای آنها طلب آمرزش می‌کردند و درود می‌فرستادند.

۴ـ بسام بن عبدالله صیرفی می‌گوید: از ابوجعفر در مورد ابوبکر و عمر پرسیدم؟ گفت: بخدا سوگند آنها را دوست دارم و برای آنان طلب آمرزش می‌نمایم و کسی از اهل بیتم را سراغ ندارم مگر اینکه آنان را دوست داشتند. [۲۴۸]

۶ـ همچنین از سالم بن ابی‌حفصه که از سران دشمنان ابوبکر و عمر بود روایت است که می‌گوید: بر ابوجعفر در حالی که بیمار بود وارد شدم. او که چشمش به من افتاد گفت: خدایا تو گواه باش که من ابوبکر و عمر را دوست دارم و اگر در دلم غیر از این است، از شفاعت محمد ج در قیامت محروم شوم.

۷ـ حفص بن غیاث می‌گوید: از جعفر بن محمد شنیدم که می‌گفت: همان امیدی که به شفاعت علیسدارم به شفاعت ابوبکر نیز دارم، او دو بار مرا به دنیا آورده است. [۲۴۹]

۸ـ همچنین حنان بن سریر می‌گوید: از جعفر بن محمد در مورد ابوبکر پرسیدند گفت: تو در مورد مردانی می‌پرسی که از میوه‌های بهشت خورده‌اند.

۹ـ از عمرو بن شمر از جابر روایت است که محمد علی گفت: ای جابر، قومی در عراق گمان می‌کنند ما را دوست دارند ولی به ابوبکر و عمر، ناسزا می‌گویند و فکر می‌کنند من به آنها چنین دستوری داده‌ام. این پیام مرا به آنها برسان که من به خداوند از چنین کسانی پناه می‌جویم و از آنان بیزارم. بخدای محمد سوگند که اگر زمام امور بدستم بود، با ریختن خون چنین انسانهایی به خدا تقرب می‌جستم. از شفاعت محمد ج محروم شوم اگر برای ابوبکر و عمر طلب آمرزش و رحمت نمی‌کنم ولی دشمنان خدا از آن دو بزرگوار غافل هستند.

۱۰ـ از شعبه‌ی خیاط، برده‌ی آزاد شده‌ی جابر جعفی از خود جابر جعفی روایت است که ابوجعفر؛ محمد بن علی گفت: به اهل کوفه پیام مرا برسان که من بیزارم از کسی که از ابوبکر و عمر، ابراز بیزاری می‌کند.

۱۱ـ کثیر بن نواء می‌گوید: به جعفر گفتم: آیا ابوبکر و عمر در حق شما ستم روا داشتند؟

گفت: به فرود آوردنده‌ی قرآن سوگند که آنها به اندازه‌ی دانه‌ی خردل به ما ظلم نکردند.

گفتم: پس آنها را دوست بدارم؟ گفت: در دنیا و آخرت آنها را دوست بدار، اگر چیزی شد به گردن من. سپس گفت: خدا مغیره بن سعید و بنان را چنین و چنان کند آنها بر ما دروغ بستند.

۱۲ـ از عیسی بن دینار مؤذن و برده‌ی آزاد شده‌ی عمرو بن حارث خزاعی روایت است که می‌گوید: از ابوجعفر در مورد ابوبکر و عمر پرسیدم؛ گفت: آنها دو فرد مسلمان بودند خدا رحمتشان کند. گفتم: آنها را دوست بدارم و برایشان طلب آمرزش نمایم؟ گفت: بلی ای کثیر آنها را در دنیا و آخرت دوست بدار و بگذار به گردن من، و افزود که علی پنج سال در کوفه، جز سخن نیک در مورد آن دو نگفت. پدر من همچنین و خود من نیز در مورد آنها جز سخن نیک بر زبان نمی‌آوریم.

۱۳ـ محمد بن اسحاق از ابوجعفر محمد بن علی نقل می‌کند که فرمود: هرکس فضل ابوبکر و عمر را نداند، سنت را نشناخته است. [۲۵۰]

۱۴ـ عبدالله بن حکیم بن جعفر از پدرش نقل می‌کند که می‌گوید: در مجلسی نشسته بودم بعضی از شیعیان به ابوبکر و عمر، بد گفتند. من گفتم: لعنت خدا بر کسیکه چنین بگوید. آنها گفتند: ما اینها را از ابوجعفر یاد گرفته‌ایم. سپس با ابوجعفر دیداری داشتم از او پرسیدم: نظرت در مورد ابوبکر و عمر چیست؟ گفت: مردم در مورد آنها چه می‌گویند؟ گفتم: به آنها ناسزا می‌گویند. گفت: این کار انسانهای بی دین است. آنها را همانند امیرالمؤمنین علی، دوست بدار [۲۵۱]

[۲۴۸]. ابن روایات چهارگا نه در تاریخ دمشق وارد شده‌اند (۵۴/ ۲۸۴ ـ ۲۸۸). [۲۴۹]. اشاره به اینکه مادر و مادر بزرگش از نسل ابوبکر است. [۲۵۰]. این آثار در تاریخ دمشق وارد شده‌اند. (۷۴/ ۲۸۴ ـ ۲۸۸). [۲۵۱]. الشریعة (۵/۲۲۵).