رویداد نخست دوران صفوی:
افزایش باورهای جدید در دین شیعه در زمان دولت صفوی حقیقتی است که خود داشمندان شیعه از جمله دکتر شریعتی بدان اذعان نموده آنجا که طی سخنی در مورد تشیع صفوی میگوید: «تشیع بعنوان شرک، جهل و خرافه پرستی را نباید بعنوان یک منهج دینی و گرایش فکری تلقی نمود بلکه این زاییدهی تحریفی است که سلاطین صفوی بوجود آوردند». ایشان بعضی از مراسم و معتقدات شرک آمیز را بعنوان مثال ارائه میکند سپس به تحریف عقیدهی شفاعت و تغییر آن بصورت یک شگرد، اشاره میکند که شبیه تقلب در امتحانات است و گویا بعضیها که اصلا شایستهی بهشت نیستند توسط برخی از دین سالاران به بهشت راه مییابند.
اینها افکاری از این قبیل در میان مردم منتشر ساختهاند که بعضی از گنهکاران هرچند که مرتکب گناه و معصیت شده باشند به وساطت یکی از ائمه یا مردان دین قلم عفو بر گناهانشان کشیده میشود و به بهشت راه مییابند البته طبیعی است که این کار نیازمند نذورات و صرف هزینههایی میباشد...
همچنین میافزاید: هدف از برپایی مراسم و جشنها نزد قبور و ضریحهای طلایی، شبیه مراسم عبادی ترساندن مردم و دادن هیبت و کبریایی و قداست به مردان دین و متولیان این اماکن میباشد.
بدینصورت میراث ائمه و قبورشان وسیلهای برای تشکیل گروهی مسلط از دینداران شده که بازور دین بر جامعه مسلط شده اند. و به دلخواه خود چیزهایی را حلال و چیزهایی را حرام میکنند و با استمثار اندیشه به مقابلهی هر صاحب اندیشهای بر میخیزند.
ایشان مردان دین را که به گمان خود به نمایندگی از طرف خدا این کارها را میکنند متعلق به تشیع صفوی میداند که هیچ ارتباطی به تشیع علوی ندارد. و با امید به آینده میگوید: من مطمئنم که اسلام فردا، اسلام مردان دین نخواهد بود بلکه اسلام مهنای این مردان دین همان اسلام واقعی و سالم خواهد.
شریعتی پس از بحث و مباحثه با برخی مردان دینی پیرامون مسائلی چون: ندورات، شفاعت، زیارت قبور و دیگر مظاهر شرک آمیز که از اسلام چهرهای زشت و شبیه کاریکاتور ارائه داده، میگوید: همه یآنان به بطلان این نوع مراسم اعتراف نموده با من در همهی آنان به بطلان این نوع مراسم اعتراف نموده با من در همهی آنچه گفتم موافقت کردند ولی سرانجام گفتند: لیکن و اما ...
شریعتی میگوید: این لیکن و اما حاکی از ناتوانی آنان نیست بلکه نمیخواهند این قالب کج و عقب مانده را ترمیم کنند زیرا مصلحت و بقای آنان بعنوان طبقهی مسلط بر جامعه با همین قالب گره خورده و تغییر آن صددرصد به ضررشان خواهد بود.
چرا که مردان دین هنگامیکه بعنوان طبقهی منظم، مسلح و صاحب نفوذ در جامعه ابزار وجود میکند و تثبیت میشود خیلی زود به قدرتی مرتجع و سرکوبگر بدل میشود که ارتباط خویش را با مبادی پیام آسمانی و اهداف آن از دست میدهد و مهمترین و مقتدسترین هدفش در ماندن در قدرت و حفظ منافع حزبی و گروهی خلاصه میشود.
بسیاری از علمای اسلام با این خرافات مبارزه نموده و برخی هم در برابر آن تقیه کردهاند ولی بیشترشان جرأت بر خورد صریح و آشکار با آن را نداشتهاند (فاضل رسول هکذا اتکلم شریعتی ص ۶۳ ـ ۶۵)
این بود گواهی و اعتراف یکی از بزرگان معاصر شیعه که بخاطر همین روشنگریها بدست شیعیان تندرو و متعصب، به قتل رسید و از اینرو پیروانش او را بعنوان شهید یاد میکنند.