عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

پنجم: ازدواج آن حضرت با رقیّه دخت بزرگوار رسول‌خدا ج

پنجم: ازدواج آن حضرت با رقیّه دخت بزرگوار رسول‌خدا ج

با اسلام آوردن حضرت عثمان پیوندهای محبّت و اخوّت بین او و دیگر مسلمانان برقرار شد و با ازدواج آن حضرت با رقیّه دخت نبی‌اکرم جقدر و منزلت او نزد مسلمانان دو چندان شد. داستان این ازدواج به این شرح است که رسول‌خدا جپیشتر رقیّه را به عقد عُتْبه پسر ابولهب و دختر دیگرشان، أمّ‌کلثوم را به نکاح عُتَیْبه، دیگر پسر ابولهب درآورده بود اما پس از نزول آیات سورۀ مبارکه مسد که عبارتند از:

﴿ مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢[المسد: ۱- ۵].

«نابود باد ابولهب! و حتماً هم نابود می‌گردد. دارائی و آنچه (از شغل و مقام) به دست آورده است، سودی بدو نمی‌رساند (و او را از آتش دوزخ نمی‌رهاند). به آتش بزرگی در خواهد آمد و خواهد سوخت که زبانه‌کش و شعله‌ور خواهد بود. و همچنین همسرش که (در اینجا آتش بیار معرکه و سخن‌چین است در آن‌جا بدبخت و) هیزم‌کش خواهد بود. در گردنش رشته طناب تافته و بافته‌ای از الیاف است».

ابولهب و ام جمیل دختر حرب بن امیّه، مادر عتبه و عتیبه، آندو را امر به طلاق دختران محمد جدادند وآنان نیز قبل از همبستر شدن ایشان را طلاق دادند تا خود لطفی باشد از جانب خداوند بر آل محمد و ذلّتی باشد از آن ابولهب و فرزندان او [۴۴]. عثمان به محض شنیدن این ماجرا نزد رسول‌خدا جآمد و از رقیه خواستگاری نمود، رسول‌خدا جنیز ایشان را به عقد حضرت عثمانسدرآورد و حضرت خدیجه(ل)، خود، دختر بزرگوارشان را برای این امر آماده کردند، و این ازدواجی بود میمون و مبارک با مردی که از خوش سیماترین مردان قریش بود و می‌توانست همپایه‌ی جمال و زیبایی رقیه باشد. هنگام ازدواج آن دو، مردم این بیت شعر را می‌سرودند:

أَحْسَنُ زَوْجَینِ رآهما إنسان
رُقِیَّةٌ، وَ زَوجُها عثمانُ [۴۵]

(رقیه و همسرش، عثمان، زیباترین هسمرانی هستند که تا به حال مردم آن‌ها را به چشم دیده‌اند).

عبدالرحمان بن عثمان قریشی نقل می‌کند که هنگامی که رقیه مشغول شستن سر عثمان بود، رسول‌خدا جبر او وارد شد و به ایشان فرمودند «دخترم نسبت به ابوعبدالله (عثمان) به نیکی رفتار کن که اخلاق او از دیگر صحابه بیشتر به من شبیه است». [۴۶]

در واقع ام‌جمیل و ابولهب گمان می‌بردند که با طلاق رقیه و ام‌کلثومبآل محمد را خوار و ذلیل می‌کنند، اما خداوند بزرگ و عظیم‌الشأن، سرنوشتی خوب را برای دختران محمد جرقم زده بود، بدون شک این ذلّت به خود ام‌جمیل و ابولهب بازگشت و خداوندخود، بیت نبوّت را از بدی‌ها محفوظ نمود که هرچه خداوند بخواهد همان می‌شود. [۴۷]

[۴۴] ذوالنورین عثمان بن عفّان، محمد رشیدرضا، ص۱۲. [۴۵] أنساب الأشراف، ص ۸۹. [۴۶] «اِنَّه أَشْبَهُ أصحابی بی خُلُقاً»: طبرانی این حدیث را روایت کرده است و ابن حجر هیثمی در المجمع (حدیث: ۱۴۵۰۰) رجال و راویان آن‌را ثقه می‌داند. [۴۷] دماء علی قمیص عثمان، ابراهیم المنتاوی، ۸۴.