سوم: جنگهای سعید بن عاص در طبرستان- سال: ۳۰ ه
در سال سیام بعد از هجرت، سعید بن عاص، والی کوفه، همراه تعدادی از صحابه رسولخدا جچون حذیفه بن یمان، حسن، حسین، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن زبیر شقصد فتح خراسان را نمود. همزمان با او نیز عبدالله بن عامر که امارت بصره را داشت به جانب خراسان حرکت کرد و پیش از سعید وارد شهر «ابر شهر» شد. چون به سعید خبر دادند عبدالله وارد ابر شهر شده است، او به جانب طبرستان رهسپار شده و در شهر «قومیس» که پیشتر و بعد از جنگ نهاوند، حذیفه با آنان مصالحه کرده بود، فرود آمد. او سپس عزم منطقه «طمیسه» نمود که در ساحل واقع بود، جنگ سختی میان سپاه او و مدافعان قلعه آنجا در گرفت؛ جنگ چنان سخت بود که سعید ناچار شد نماز خوف را ادا کند، به همین دلیل از حذیفه خواست تا به او نشان دهد که رسولخدا ج، نماز خوف را چگونه به جا میآورد. در اثنای جنگ، سعید با شمشیر خود چنان ضربهای برگردن یکی از دشمنان وارد ساخت که شمشیر از کتف او خارج شد. هنگامی که محاصرهی قلعه تنگتر شده، مدافعان آن، اعلام کردند حاضرند تسلیم شوند، سعید نیز به آنان قول داد که یک نفر از آنان را نکشد، چون آنان درهای قلعه را گشودند سعید دستور داد تنها یک نفرشان را زنده بگذارند و بقیه را به قتل رسانند! به سعید خبر دادند که مردی از بنی نهد صندوقی عجیب را به دست آورده که قفلی بر آن زدهاند، سعید نیز آن مرد را احضار کرد چون درِ صندوق را باز کردند خرقهای زرد رنگ و در کنار آن شراب و گل یافتند. [۶۰۶]
کعب بن جعیل، هنگام بازگشت سعید به کوفه، در مدح او چنین سرود:
فَنِعَم الفتی إذ جال جیلان دونه
و اذ هبطوا من دستبی ثم ابهرا
تَعلَمُ سَعیدَ الخیرِ أنّ مَطِیَّتی
إذا هَبَطَت أَشفَقَت من أن تُعقَّرا
کَأَنَّكَ یومَ الشعبِ لَیثُ خَفِیةٍ
تَحَرَّدَ من لیث العرین و أَصحَرَا
تَسُوس الذی ما ساس قَبلَك واحدٌ
ثَمانینَ أَلفاً دارِعینَ و حُسَّرا
[۶۰۷]
(سعید بن عاص مردی است بزرگ که گیلان را زیر پا گذاشت و آنگاه با سپاهیانش بر مناطق «دستبی» و «ابهر» وارد شدند و آنجا را به تصرف در آوردند. ای سعید! ای صاحب فضایل و خوبیها! بدان که اگر مرکبم در رکاب تو میبود از شدّت جنگهای تو بیم آن داشت که هلاک شود. آن روز که به جنگ شتافتی، بسان شیری شجاع بودی که از نسل شیران بیشهزاده شده است. سپاهی متشکل از هشتاد هزار زره به تن و سلاح به دست را فرماندهی کردی که قبل از تو هیچ کس چنان سپاهی را در دست نداشته است).
[۶۰۶] تاریخ طبری (۵/۲۷۰). [۶۰۷] تاریخ طبری (۵/۲۷۱).