دوم: عبدالله بن عامر بن کریز
او عبدالله بن عامر بن کریز بن ربیعه بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصی میباشد و همانطور که از نسبش پیداست از قبیله قریش است [۱۰۴۲].
عبدالله در عهد رسول جو در سال چهارم بعد از هجرت متولد شد و چون رسولخدا جدر سال هفتم بعد از هجرت برای أدای عمره قضاء، به مکه آمدند [۱۰۴۳]، عبدالله را نزد حضرت جبردند. ابن حجر در این رابطه روایت میکند که: چون عبدالله را نزد رسولخدا جبردند، رسولخدا جاز آب دهان مبارک خویش در دهان عبدالله ریختند، پس حضرت جسؤال کردند که آیا او فرزند زنی از بنی سلیم است، اطرافیان پاسخ دادند که همینگونه است، حضرت فرمودند: که او بسیار به ما قریشیان، شباهت دارد. و پیامبر جاز آب دهان خویش در دهان او ریختند و او را به خداوند سپردند و آن کودک نیز آب دهان رسولخدا جرا میبلعید. حضرت رو به اطرافیان نمود و فرمود: این کودک، مردمان را سیراب خواهد نمود. نقل میکنند که چون عبدالله به سرزمینی وارد میشد، آب مییافت و خود و سربازانش را از آن سیراب مینمود. [۱۰۴۴]
عبدالله بن عامر، پیش از اینکه در سال۲۹ بعد از هجرت / ۶۴۹م به ولایت بصره منصوب شود، هیچ سمت اداری و یا نظامی نداشته است.
نسبت میان عثمان بن عفان و عبدالله به این صورت بود که مادر عثمان، أروی بنت کریز بن ربیعه، خواهر عامر، پدر عبدالله و بالطبع، عمه عبدالله به شمار میآمد. نیز همانطور که قبلاً بیان شد، مادر عبدالله از قبیلهی بنی سلیم بود. [۱۰۴۵]
چون عبدالله به ولایت بصره رسید، تنها بیست و چهار یا بیست و پنج سال سن داشت [۱۰۴۶]. و تا زمان شهادت عثمانسدر آن منصب باقی ماند. پس از شنیدن خبر شهادت عثمان، سپاهی بزرگ فراهم آورد و با اموال خود عزم مکه نمود اما در آنجا به زبیر بن عوامسملحق شد و همراه او به بصره بازگشت و در کنار او در جنگ جمل شرکت نمود. عبدالله، بر خلاف جنگ جمل، در صفین حضور نداشت و از هیچ یک از طرفین جانبداری نکرد.
هر چند قلقشندی در کتاب خود بر این باور است که او در ماجرای حکمیت همراه معاویه بوده است. [۱۰۴۷]
او در دوران خلافت معاویه، سه سال ولایت بصره را بر عهده داشت، اما پس از برکناری از مقام خود، به مدینه رفت و تا پایان عمر، یعنی سال پنجاه و هفت بعد از هجرت در آنجا ماند. [۱۰۴۸]
ابن قتیبه روایت میکند که او به سال پنجاه و نهم بعد از هجرت در مکه وفات یافت و او را در عرفات دفن نمودند. ابن سعد در مورد ویژگیهای برجسته او چنین میگوید: عبدالله مردی بود شریف و با اصل و نسب، سخاوتمند و بزرگوار، ثروتمند، صاحب فرزندان بسیار و شیفته عمران و آبادانی [۱۰۴۹]
ابن حجر نیز در مورد او چنین گفته است: عبدالله مردی بود بخشنده و سخاوتمند، نترس و دلیر. [۱۰۵۰]
او از سخاوتمندترین مردمان بصره [۱۰۵۱]و بخشندهترین مسلمانان به شمار میآمد [۱۰۵۲].
عبدالله در فتوحات، نقش برجستهای از خود نشان داد و توانست پس از کشتن یزدگرد، آخرین پادشاه آنان، و نیز خرداد مهر، برادر رستم فرخزاد، برای همیشه رؤیای زردشتیان را که قصد داشتند حکومت پیشین خود را احیا کنند به یأس تبدیل کند. علاوه بر تواناییهای او در مسایل حکومتی و نظامی، عبدالله اهتمامی خاص به معارف اسلامی داشت. گویند که او از رسولخدا جحدیثی نقل کرده است [۱۰۵۳]، هر چند که صحاح ستّه از او روایتی نقل نکردهاند. [۱۰۵۴]
اما ابن قتیبه بیان داشته که حدیثی را که او روایت نموده، ابن قانع و ابن منده، از طریق مصعب زبیری ذکر کردهاند که او نیز از طریق پدرش از جد خود، مصعب بن ثابت بن حنظله بن قیس نقل میکند که از عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عامر روایت شده که رسولخدا جفرمود:
«من قتل دون ماله فهو شهید» [۱۰۵۵]
(هر کس به خاطر دفاع از اموالش کشته شود، شهید محسوب میگردد).
[۱۰۴۲] البدایة و النهایة (۸/۹۱). [۱۰۴۳] تهذیب التهذیب (۵/۲۷۲). [۱۰۴۴] سیر اعلام السلاء (۳/۱۹) و تهذیب التهذیب (۵/۲۷۳) و اسد الغابة (۳/۲۹۳). [۱۰۴۵] طبقات ابن سعد (۵/۳۱) و تهذیب التهذیب (۵/۲۷۲). [۱۰۴۶] البدایة و النهایه (۸/۹۱). [۱۰۴۷] مجله «المورخ العربی» شماره۲۱، صفحه۱۲۸. [۱۰۴۸] المعارف، ۳۲۱. [۱۰۴۹] مجله «المورخ العربی» شماره: ۲۱، صفحه۱۲۹. [۱۰۵۰] تهذیب التهذیب (۵/۲۷۲). [۱۰۵۱] العقد الفرید (۱/۲۹۳). [۱۰۵۲] صبح الأعشی (۱/۴۵۰). [۱۰۵۳] المعارف، ۳۲۱. [۱۰۵۴] المعارف، ۳۲۱. [۱۰۵۵] حاکم (۳/۶۳۹).