عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

دوم: تصرف سرزمین «نوبه»

دوم: تصرف سرزمین «نوبه»

در دوران خلافت عمر بن خطابس، عمرو از او اذن گرفت که به فتح سرزمین «نوبه» بپردازد؛ اما با آغاز جنگ، دید با جنگی رو به رو شده است که بیشتر مسلمانان تجربه آن را نداشتند. دشمنان با پرتاب تیر، چشم جنگجویان را کور می‌کردند و به این ترتیب آنان را از هر نوع تحرکی باز می‌داشتند. به حدّی این شیوه مخرّب بود که در همان آغاز جنگ، یکصد و پنجاه سرباز، چشم خود را از دست دادند. عمرو ناچار شد با سپاهیان، صلح کند اما حاضر نشد امتیازات فوق‌العاده‌ای را به آنان واگذار نماید [۷۳۴]. پس از به قدرت رسیدن عبدالله بن سعد بن ابی سرح، او نیز در سال سی و یک بعد از هجرت، توان خود را برای فتح نوبه آزمایش نمود اما باز با همان مشکل لاینحل عمرو برخورد کرد. با وجود نبرد سختی که میان او و سیاه پوستان روی داد، بسیاری از سربازان عبدالله چشم خویش را از دست دادند. شاعری در وصف این روز سخت چنین سروده است:

لم ترعین مثل یـوم دمقلـه
والخیل تعدو بالدروع مثقله [۷۳۵]

(هیچگاه کسی جنگی چون جنگ «مقله» را به چشم خود ندیده بود. در میان کارزار، اسبان سنگین از داشتن زره‌ها به تاخت می‌دویدند).

اهل نوبه از عبدالله خواستند با آنان مصالحه نماید، او نیز با آنان پیمان صلحی بست که شش قرن به طول انجامید [۷۳۶]. طبق این پیمان، مسلمانان، استقلال سپاهیان را به رسمیت شناخته و در مقابل، مسلمانان نیز می‌بایست از جانب امنیت مرزهای خود با سپاهیان مطمئن باشند؛ این پیمان باعث شد تا دروازه‌های نوبه به روی بازرگانان مسلمانان گشوده شود و نیز آنان بتوانند جنس‌های مورد نیاز خود را از جانب سرزمین نوبه به سرزمین‌های دیگر وارد نمایند. در طول این شش قرن مسلمانان با مردمان نوبه روابط حسنه‌ای برقرار کرده و این خود، سبب شد تا بسیاری از مردمان آن سرزمین‌ها به دین اسلام گرویدند. [۷۳۷]

[۷۳۴] الخلافة و الخلفاء الراشدون، ۲۲۹. [۷۳۵] قادة الفتح لبلاد المغرب (۱/۶۱-۶۳). [۷۳۶] الخلافة و الخلفاء الراشدون، ۲۲۹. [۷۳۷] قادة الفتح لبلاد المغرب (۱/۶۱-۶۳).