هفتم: آیا عثمان در مورد مسلمانها با خویشان خود مجامله مینمود؟
اگر عثمان اهل مجامله با خویشان و نزدیکان خود میبود، میبایست نا پسریش، محمد بن ابی حذیفه، را از خوان نعمت خلافت بهرهمند میساخت اما عثمان مردی بود که تنها افراد توانا و با کفایت را در دولت خویش به کار میگرفت، و در جواب درخواست او چنین گفت: ای فرزندم! اگر در تو توان لازم را میدیدم، از تو در حکومت خویش استفاده میکردم، اما آن کفایت و توان را در تو مشاهده نمیکنم. [۱۱۵۵]
باید دانست که این جواب عثمان، به خاطر نفرت از ناپسریش نبود، زیرا در غیر این صورت هرگز در جریان عزیمت سپاهیان اسلام به جانب مصر، از مال و ثروت خویش او را تجهیز نمینمود و به او این فرصت را نمیداد تا لیاقت خود را اثبات کند [۱۱۵۶]همانطور که گفتیم عثمان، تنها از افراد لایق و با کفایت در حکومت خود استفاده میکرد و در همین راستا از جوانان نیز بهره میبرد. در واقع عثمان، در این زمینه، رسولخدا جرا الگوی خود ساخته بود که جوانان لایق و توانمند را به کار میگرفت. به عنوان مثال، رسولخدا جچون سپاهی را جهت مقابله با رومیان تدارک دید، اسامه بن زید بن حارثه را که جوانی کم سن و سال بود به فرماندهی آن سپاه تعیین نمود [۱۱۵۷]و پس از فوت آن حضرت ج، ابوبکر صدیق، اسامه را با وجود آنکه تنی چند از بزرگان صحابه، از او درخواست کرده بودند تا فردی مسنتر از اسامه را به جای او انتخاب کند، باز هم در سمت خود ابقا کرد. گویند چون آن صحابه، درخواست خود را نزد ابوبکر مطرح کردند، او ناراحت شد و به ایشان گفت: آیا میخواهید فردی را عزل نماییم که رسولخدا ج، خود، او را عهدهدار آن مسئولیت نموده است؟! [۱۱۵۸]عثمانسنیز در واکنش به انتقاداتی که در رابطه با انتصاب افراد جوان در مناصب کشوری و لشکری متوجه او بود، به سیره رسولخدا جاستناد مینمود و به منتقدین خود پاسخ میداد که او تنها افرادی را در حکومت به کار گرفته است که از لیاقت و توان لازم، صبر، آرامش، گذشت و وقار کافی برخوردار بودند و از زیردستان و افراد تحت امر آنان و مردمانی که در منطقه تحت تسلط آن والیان میزیستهاند سؤال کنید. بدانید که پیش از من نیز رسولخدا جو ابوبکر و عمر، افرادی جوانتر از افراد را در حکومت خویش به کار گماشتند [۱۱۵۹]. در روایت است که بعد از عثمان، علی در دوران خلافت خود در مورد این نوع عملکرد عثمان، خطاب به مردم چنین گفت: ای مردم! بدانید که عثمان تنها مردان کامل و عدالتپیشه را به کار میگماشت، او را به این دلیل که افراد جوان را در حکومت خویش به کار میگرفت ملامت نکنید که رسولخدا جنیز جوانان را به مسئولیتهایی مهم میگمارد کما اینکه عتاب بن اسید را که هنوز بیست سال سن داشت امیر مکه نمود. [۱۱۶۰]
والیان عهد عثمان، همه، آگاه به عقاید و احکام شریعت بودند و هرگز در تمسک جستن به دین، راه افراط و تفریط را در پیش نمیگرفتند. هر چند آنان نیز چون دیگر انسانها، مرتکب اشتباهات و خطاهایی میشدند، اما شایسته نیست که به خاطر آن اندک موارد اشتباه و خطا، همهی فضایل و خدمات چشمگیر عظیم آنان به دولت و امت اسلام را از یاد برد. در گفتارهای پیشین، به تفصیل، راجع به اقدامات والیان در ولایات تحت امر خود و خدمات درخشانی که آنان به اسلام و مسلمین تقدیم نمودند، صحبت شد و بیان کردیم که به خاطر درایت و شجاعتهای آنان و امر ایشان بود که آن فتوحات عظیم حاصل آمد و صدها هزار نفر به دین اسلام مشرف شدند. حقیقتاً اگر این والیان و امرا چنان ایمان راستین و صادقانه و آن درایت و لیاقت لازم را نمیداشتند هرگز عزم جهاد با کفر و طاغوتیان زمان را نمینمودند و خود و سپاهیانشان را در آن میادین مرگبار و وحشتزای نبرد گرفتار نمیکردند بلکه بالعکس، رفاه و آسایش خود و اطرافیانشان را بر میگزیدند و از آن نعمتهای فراوانی که در اختیارشان بود نهایت لذت را میبردند. در واقع، باید دانست که آن پیروزیها و فتوحات بزرگی که والیان و امرای عهد خلفای راشدینشبه دست آوردند ثمره خصایل و فضایل نیک و حسنهای بود که در پرتو قرآن و سنت رسولخدا جبه بار آورده بود و هر سردار و دولتمردی که قصد دارد بر این امت، حکومت براند میبایست از آن سرچشمه خصایل و فضایل کمنظیر خود را سیراب کند تا بتواند صلاحیت و لیاقت مناصب کشوری و لشکری را به بهترین شکل، به دست آورد. [۱۱۶۱]
بدون شک، هر فردی که به تاریخهای معتبر، نظری دقیق بیافکند و در راه و روش و رفتار و گفتار والیان و سرداران عهد عثمان، بنگرد، به اثرات جهاد و نبردهای آنان با دشمنان دین، بیاندیشد و از مدیریت کمنظیر آنان در حکومت و تلاش ایشان در جهت تأمین رفاه و سعادت و امنیت امت اسلام آگاه شود، بیقین، به خاطر داشتن چنین تاریخ با شکوه و درخشان و وجود چنین مردان و رجال با کفایتی به خود خواهد بالید.
در حقیقت با آن سیاستها و درایتهای عثمان و والیان و أمرای او در آن برههی حساس از تاریخ اسلام بود که نه تنها خطر دشمنان نسبت به کیان امت اسلام از میان رفت بلکه قلمرو حکومت اسلامی و میزان قدرت و ثروت آن به چنان حدی رسید که کمتر در تاریخ، مانند آنرا میتوان یافت. اما میبینیم که روایتهایی مجعول و بیاساس، والیان و امرای این عهد را مورد حملات ناجوانمردانه خود قرار میدهند و آنان و اقدامات ایشان را مهمترین عامل شورش و طغیان مردم میدانند. باید دانست که طبق روایات معتبر و مستند، این والیان و امرا مرتکب هیچ اقدامی نشدند که مردم را علیه حکومت تحریک نماید و بدون شک آن روایاتی که چنین توهمی را ایجاد میکنند تنها ساخته و پرداخته ذهن بیمار جاعلان آنها است. از سوی دیگر همین روایات، در مراحل بعد، خود عثمان را متهم میکنند که او والیان و امرا را از میان خویشان و نزدیکان خود انتخاب میکرد و همین باعث شد تا مردم از این سیاست تبعیضآمیز به ستوه آیند و سر به عصیان بر دارند. ما در جای خود، با ذکر دلایل کافی و قاطع، این اتهامات ناروا را رد و بطلان آنها را اثبات کرده ایم. در واقع، علیرغم اهتمام و عنایت ویژهای که عثمان در تعیین افراد اصلح و مدیران و سرداران شایسته و توانمند به کار میبست، باز میبینیم که این شخصیت ممتاز و کمنظیر در تاریخ اسلام و نیز والیان و امرای لایق و با کفایت او از تهمتها و افتراهای فتنهانگیزان و دروغپردازان منافق در امان نمانده و از همان دوران، زیر بارانی از توهینها و افتراها قرار گرفتهاند. آنچه که بیشتر از همه، تأسف برانگیز است، تحت تأثیر قرار گرفتن محققان و پژوهشگران قدیم و جدید از این روایات میباشد. آنان این روایات دروغین را به طور غیر منصفانه و بدون هیچ نوع تحقیق و تفحّص دقیق و درستی در نوشتههای خود منعکس نموده و آنها را پایه و اساس استدلالهای خود قرار دادهاند.
در میان این نویسندگان میتوان افراد زیر را نام برد که در آثار خویش این رویه نادرست را در پیش گرفته و در مورد صحابه و تابعین، احکامی ناعادلانه و گاه نادرست را صادر کردهاند: طه حسین در کتاب «الفتنة الکبری»، راضی عبدالرحیم در کتاب «النظام الإداری والحربی»، صبحی صالح در کتاب «النظم الإسلامیة»، مولوی حسین در کتاب «الإدارة العربیة»، محمد ملحم در کتاب «تاریخ البحرین فی القرن الاول الهجری»، بدوی عبداللطیف در «الأحزاب السیاسیه فی فجر الإسلام» انور رفاعی در کتاب «النظم الإسلامیه»، محمد ریس در کتاب «النظریات السیاسیه»، علی حسنی خربوطی در کتاب «الإسلام و الخلافه»، ابو الأعلی مودودی در کتاب «الملک و الخلافه»، و سید قطب در کتاب «العدالة الإجتماعیه».
در پایان این گفتار، میتوان گفت که عثمان بن عفانساین یار رسولالله و مهاجر فی سبیلالله که جزو سابقین اولین به شمار میآید، خلیفهای مظلوم بود که هم برخی از پیشینیان آگاهانه و یا از روی جهل، نسبت به او جفا روا داشتند و هم معاصرین ما در حق او جانب انصاف و عدالت را رعایت نکردهاند. [۱۱۶۲]
[۱۱۵۵] تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة (۱/۲۴۷). [۱۱۵۶] تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة (۱/۲۴۷) و تاریخ الطبری (۵/۴۱۶). [۱۱۵۷] تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة (۱/۲۴۷)، تاریخ الطبری (۵/۴۱۶). [۱۱۵۸] تاریخ الطبری (۵/۴۱۶). [۱۱۵۹] همان (۵/۳۵۵). [۱۱۶۰] البدایة و النهایة (۷/۱۷۸). [۱۱۶۱] المدینة المنورة؛ فجر الإسلام و العصر الراشدی (۲/۲۱۱). [۱۱۶۲] حاشیة المنتقی من منهاج الإعتدال، ص۳۹۰.