هشتم: ولایت بصره
هنگام شهادت عمر بن خطاب، ابو موسی اشعری، ولایت آنجا را در دست داشت. در آن ایام، بصره در شرف تغییرات و دگرگونیهای بنیادینی در بافت جمعیتی و اجتماعی خود قرار گرفته بود. در واقع، بصره، به تدریج، به یکی از مراکز بزرگ نظامی و سیاسی دولت اسلامی تبدیل شده و به همین دلیل، بسیاری از قبایل عرب بدانجا کوچ مینمودند. همچنین سپاهیان بسیاری از آن شهر، به جانب جبهههای نبرد اعزام میشدند تا بتوانند حملات دشمنان را در مشرق ایران دفع کنند [۹۱۹]. با این اوصاف، حکومت بر این شهر، نیاز به درایت و توان مدیریت فوقالعادهای داشت. عمر نیز میدانست که ابوموسی از چنین ویژگیهایی برخوردار بود و به همین دلیل، به جانشین بعد از خود توصیه نمود که ابوموسی را تا چهار سال در سمت خود ابقا نماید [۹۲۰]. دورانی که ابوموسی در آن بر بصره حکومت مینمود، دوران جنگ و نبرد با دشمنان اسلام بود که مردمان بصره در آنها، شایستگیهای بسیاری از خود به نمایش گذاشتند. ابوموسی توانست با فرماندهیای کم نظیر، بسیاری از مناطق ایران را به تصرف در آورد و در عین حال، موفّق شد بر شورشها و ناامنیهایی که پس از شهادت عمر، در این مناطق ظهور پیدا کرده بودند چیره شود [۹۲۱]. از طرف دیگر، اقدام مهمی که او در بصره انجام داد حفر قنات و ایجاد شبکه آبرسانی در این شهر و مناطق تابعه آن بود. به عنوان مثال، او در بصره، قناتی حفر نمود که آب شرب مردم بصره از طریق آن تأمین میشد. پس از این، موفقیت در این کار بود که او شروع به حفر قناتهای دیگر نمود اما عزل او از مقام ولایت بصره، فرصت این کار از او گرفت [۹۲۲]و این امکان را به جانشین او، عبدالله بن عامر بن کریز داد تا کار ناتمام او را به پایان رساند [۹۲۳]. عثمانسدر سال۲۹ بعد از هجرت، ابوموسی از عزل و ابن عامر را جانشین او نمود [۹۲۴]. مؤرّخان در مورد علل برکناری ابوموسی روایات متعددی ذکر کردهاند که تمامی آنها حول محور اختلافی است که ابوموسی با سپاهیان خود پیدا کرد. روایت میکنند که جماعتی از بزرگان بصره نزد عثمان رفتند و از او درخواست کردند تا ابوموسی را بر کنار کند. عثمان نیز چون از آنان پرسید که چه کسی را برای این منصب در نظر گرفتهاند، هر یک از آنان جوابی دادند تا اینکه چند نفر از آنان از عثمان خواستند که مردی از قریش را به صلاح دید خود به این سمت برگزیند [۹۲۵]. او نیز ابن عامر را به این منصب رسانید. این ماجرا، اوج حکمت و سعه صدر و نیز بیانگر میزان اطاعت ابوموسی از تصمیمات خلیفه میباشد و اثبات میکند که بر خلاف روایاتی دروغین و متناقض، او هرگز طالب قدرت و پست مقام نبود. نقل میکنند که چون خبر برکناری خودش و انتخاب ابن عامر به آن سمت را شنید، بر منبر رفت و به مدح و ستایش از ابن عامر که در آن موقع، تنها۲۵ سال سن داشت، پرداخت. از جمله، او خطاب به کوفیان چنین گفت: ای مردم! بدانید جوانی نزد شما خواهد آمد که از قریشیان و از خاندانی پاک و اصیل است، او مردی است سخاوتمند که ثروت بسیاری را در اختیار شما قرار خواهد داد. [۹۲۶]
عثمان با این تصمیم حکیمانه توانست در آن شرایط حساس، مردی را به ولایت بصره برگزیند که سپاهیان از او اطاعت میکردند و فرمان او را به گوش دل میشنیدند. از طرف دیگر، این تصمیم در جهت حفظ کرامت و شخصیت ابوموسی بود. عثمان نمیخواست که شخصیت این صحابی جلیل القدر مورد اهانت و تحقیر مردمانی قرار گیرد که تحت تأثیر هیاهو و جنجال افراد متمرّد قرار داشتند [۹۲۷]. در آن ایام، بصره در شرایط حساسی قرار داشت و به همین دلیل، عثمان پس از انتصاب ابنعامر به ولایت آن دیار، سپاهیان بحرین و عمّان را زیر نظر ابن عامر قرار داد. ایناقدام، در آن شرایط، تأثیراتی مهم در تقویت قوای تحت امر ابن عامر و توان مقابله آنان با تهدیدات پیشرو داشت. همچنین این اقدام عاملی گردید تا بصره به یکی از مراکز بزرگ نظامی و سیاسی حکومت اسلامی تبدیل شود. از این زمان به بعد، مهاجرت قبایل متعدّد عرب به بصره، روز به روز گسترش یافت [۹۲۸]و این خود، باعث شد که بار مسئولیتهای حکومتی آن سامان، اعم از امور اداری، مالی، نظامی و امنیتی افزایش یابد. با روی کار آمدن ابن عامر، او و سپاهیانش توانستند به فتوحات عظیمی در ایران دست یابند که این روند تا اندکی قبل از شهادت عثمانستداوم و استمرار داشت [۹۲۹]. در واقع، بصره در دوران ولایت ابن عامر، به خاطر فتوحات عظیمی که به دست آورد و نیز توسعه همه جانبه آن، به چنان جایگاه رفیعی دست یافت که توانست به مرکز اداری و نظامی بزرگی تبدیل شود و مناطق عظیمی را تحت سلطه خود قرار دهد [۹۳۰]. از طرف دیگر، با این شرایط ابن عامر به عنوان والی بصره، مسئول تعیین و انتصاب والیان و فرماندهان بسیاری بود. او این وظیفه خطیر را پس از مشورت با عثمانسانجام میداد. مهمترین مناطق تحت سلطه ولایت بصره، سرزمینهای عمّان، بحرین، سیستان، خراسان، فارس و اهواز بودند که هر یک شامل شهرها و بخشهای متعددی میشدند [۹۳۱]. که این بیانگر اهمیت وظیفه ابن عامر در اداره این ولایت مهم و استراتژیک بود. از مهمترین سیاستهای ابن عامر این بود که او هر از چند گاهی فرماندهان تحت امر خود را جابهجا و یا عزل میکرد. از طرف دیگر، بصره در دوران حکومت ابن عامر، به دلیل درآمدهای سرشاری که بیت المال آن از محل فتوحات به دست آورد چنان هنگفت بود که شهرت آن در تمام بلاد اسلامی زبانزد شد. همچنین مخارج و هزینههای این شهر، به خاطر موقعیت ممتاز آن، چنان بسیار بود که تنها آن درآمد عظیم میتوانست جوابگوی آنها باشد. شایان ذکر است که هم در دوران عمر و هم در عهد عثمان، زیاد بن ابی سفیان، عهدهدار بیتالمال بصره بود که در کنار این مسئولیت، به نیابت از ابن عامر، بر طرحهای مهمی چون حفر قناتها و کانالهای آبرسانی نظارت مینمود [۹۳۲]. همچنین در دوران حکومت ابن عامر، از جانب دارالحکومه بصره، سکههایی که بر آنها کلماتی حک شده بودند در سر تا سر سرزمینهای تحت سلطه این ولایت، ضرب و توزیع میشدند [۹۳۳]. که از قدرت و اعتبار این ولایت خبر میدهد، ابن عامر، امیری بود محبوب مردم. آنان او را از همان بدو ورود به بصره دوست میداشتند و از دستورات او اطاعت میکردند [۹۳۴]. با این تفاصیل، میبینیم ولایت بصره، در عهد عثمان، تنها در ید قدرت ابو موسی اشعری و عبدالله بن عامر قرار داشت که هر یک نقشی بسزا در حوادث و رویدادهای آن ولایت ایفا نمودند. [۹۳۵]
[۹۱۹] التنظیمات الإجتماعیة و الإقتصادیة فی البصرة، صالح العلی، ص۱۴۱. [۹۲۰] سیر أعلام النبلاء (۲/۳۹۱). [۹۲۱] الولایة علی البلدان (۱/۱۸۷). [۹۲۲] همان (۱/۱۸۷). [۹۲۳] همان (۱/۱۸۷). [۹۲۴] تاریخ الطبری (۵/۲۶۴). [۹۲۵] تاریخ الطبری (۵/۲۶۴). [۹۲۶] تاریخ الطبری (۵/۲۶۶). [۹۲۷] الولایة علی البلدان (۱/۱۸۹). [۹۲۸] التنظیمات الإجتماعیة و الإقتصادیة فی البصرة، ص۱۴۱. [۹۲۹] الولایة علی البلدان (۱/۱۸۹). [۹۳۰] همان (۱/۱۹۳). [۹۳۱] نهایة الأرب (۱۹/۴۳۳). [۹۳۲] الولایة علی البلدان (۱/۱۹۴). [۹۳۳] الدراهم الإسلامیة، وداد علی القزاز، ص۱۴. [۹۳۴] الولایة علی البلدان (۱/۱۹۴). [۹۳۵] همان (۱/۱۹۵).