عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

نخست: علم به شریعت و توانایی ارشاد و تعلیم افراد امّت

نخست: علم به شریعت و توانایی ارشاد و تعلیم افراد امّت

عثمان از بزرگان صحابه بود که در قرآن و سنت رسول‌خدا جصاحب علم و معرفت عمیقی بود و از او اجتهادات بسیاری در زمینه‌های متعدد روایت شده است، که در فصول بعد به آن‌ها خواهیم پرداخت. ایشان خود را پایبند سنّت رسول‌خدا جو شیوه‌ی صدّیق و فاروق می‌دانست و تا آخرین لحظات عمر خویش بر همین مسیر گام برمی‌داشتند. عروه بن زبیر از عبیدالله بن عدی بن خیار، روایت می‌کند که چون مسوربن مخرمه و عبدالرحمن بن أسود بن عبدیغوث به او رسیدند از او سؤال کردند، چرا از دائیت/ مامایت؛ عثمان راجع به سرانجام کار ولید بن عقبه نمی‌پرسی؟، زیرا حرف و حدیثِ مردم در مورد ولید بسیار زیاد است، عبیدالله هم قبول کرد که این سؤال را از عثمان بپرسد، هنگامی‌ که عثمانساز منزل به قصد مسجد خارج شد، نزد او رفت و به ایشان گفت: که از او سؤالی دارد، عثمان گفت: پناه می‌برم از شر تو به خداوند بزرگ، چون نماز تمام شد، عثمان مردی را نزد عبیدالله که در مسجد و در کنار مسور و ابن عبدیغوث نشسته بود فرستاد، تا سؤالش را مطرح کند، عبیدالله نزد عثمان آمد و بعد عثمان به او گفت: خداوند بزرگ محمد را به حق، میان مردم فرستاد و من به او ایمان آوردم، دو بار هجرت کردم، داماد ایشان شدم و با او بیعت نمودم و تا آن هنگام که فوت کردند هرگز به ایشان خیانت نکردم و چون ابوبکر و عمر جانشین او شدند، با هر دوی آنان بیعت کردم و از خیانت به آنان اجتناب نمودم، حال که من جانشین آنان شده‌ام آیا روا نیست که شما همان‌گونه با من رفتار کنید که من با پیشینیان خود برخورد می‌کردم؟ عبیدالله گفت: درست می‌فرمایید، عثمان به او گفت: پس قضیه این حرف و حدیث‌هایی که در رابطه با ولید می‌گویید، چیست؟ مطمئن باشید ما تصمیم خود را در مورد او خواهیم گرفت و به اجرا درمی‌آوریم، بعد از چند روز، عثمان به علی بن ابی‌طالب امر کردند که چهل ضربه تازیانه بر ولید زند تا حدّ شرع اجرا شود. [۳۳۰]

عثمان صحابه‌ای بود که در مدرسه قرآن و سنّت رسول‌خدا جمعرفت آموخت و توانست به بهترین شکل آموزه‌ها و تجارب خود را بر امّت منتقل سازد تا آنان را آموزش و تربیت نماید و برای جهاد در راه خدا مهیّا کند. در خطبه خلافت ایشان سخنان هدایت‌گرایانه‌ای وجود دارد که می‌توان به این سخنان اشاره نمود: ای مردم! شما در دنیایی فناپذیر هستید و عمرتان به پایان خواهد رسید، پس قبل از فرا رسیدن مرگ با ایمانی خالصانه و اعمال نیک به پیشواز آن بروید، بدانید مرگ شما را خواهد گرفت و نمی‌توانید از آن بگریزید، دنیا را محل فریب و نیرنگ بدانید، پس مراقب باشید فریب آن را نخورید و از شیطان بهراسید، مبادا شما را از خداوندغافل کند، از سرنوشت گذشتگان عبرت بگیرید و بدانید شما هم به همان راه آنان خواهید رفت، پس دنیا را برای به دست آوردن بهتر از آن رها کنید [۳۳۱]. همانطور که خداوند می‌فرماید:

﴿ وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا ٤٥ ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِينَةُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ أَمَلٗا ٤٦ [الکهف:۴۵- ۴۶].

«(ای پیغمبر!) برای آنان (که به دارائی دنیا می‌نازند و به اولاد و اموال می‌بالند) مثال زندگی دنیا را بیان کن که همچون آبی است که از (ابر) آسمان فرو می‌فرستیم. سپس گیاهان زمین از آن (سیراب می‌گردند و به سبب آن رشد و نمو می‌کنند و) تنگاتنگ و تودرتو می‌شوند. (عطر گل و ریحان با آواز پرندگان درهم می‌آمیزد و رقص گلزار و چمنزار در می‌گیرد. ولی این صحنه دل‌انگیز دیری نمی‌پاید و باد خزان وزان می‌گردد، و گیاهان سرسبز و خندان، زرد رنگ و) سپس خشک و پرپر می‌شوند و بادها آن‌ها را (در اینجا و آن‌جا) پخش و پراکنده می‌سازند! (آری! داشتن را نداشتن، و بهار زندگی را خزان در پی است، پس چه جای نازیدن به وی است. این خدا است که نعمت و حیات می‌دهد و هر وقت که بخواهد نعمت و حیات را بازپس می‌گیرد) و خدا بر هر چیزی توانا بوده (و هست). ‏‏دارائی و فرزندان، زینت زندگی دنیایند (و زوال‌پذیر و گذرایند). و امّا اعمال شایسته‌ای که نتایج آن‌ها جاودانه است، بهترین پاداش را در پیشگاه پروردگارت دارد، و بهترین امید و آرزو است».

در حقیقت سخنان خلیفه سوم در آن خطبه حول: ترس از خدا و پرهیز از متاع دنیا می‌باشد در آن شرایط که پرتو اسلام سرتاسر عالم را فرا گرفته و سرزمین‌های بسیاری به دست مسلمانان فتح می‌شد و به طبع ثروت هنگفتی در اختیار مسلمانان قرار گرفته و بسیاری از مردم به اندوختن آن روی آورده‌اند، این سخنان مناسبِ حال آن مردمان بود. [۳۳۲]

از طرف دیگر ذی‌النورین، احادیث مفید و تأثیرگذاری را از رسول‌خدا جروایت کرده که افراد بسیاری را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند. به عنوان مثال سعد بن عبیده از ابوعبدالرحمن سلمی روایت می‌کند که او از عثمانسشنید که پیامبر خدا جفرمودند:

«خیركم من تعلم القرآن وعلمه».

«بهترین شما آن کسی است که قرآن را فرا گیرد و به مردم نیز آموزش دهد». [۳۳۳]

من براساس همین حدیث به کار تعلیم قرآن مبادرت نمودم. ابوعبدالرحمن تا زمان حجاج بن یوسف ثقفی زیست و چون دلیل این عمر دراز را از او پرسیدند، او در جواب گفت: عمل به این حدیث مرا به این‌جا رسانیده است. [۳۳۴]

حال به چند مورد از احادیثی که ذی‌النورین آن‌ها را از رسول‌خدا جروایت نموده و به مقتضای حال، آن‌ها را به مسلمانان منتقل کرده‌اند، می‌پردازیم:

[۳۳۰. ] فضائل الصحابة (۱/۵۹۷: حدیث ۷۹۱). [۳۳۱] البدایة والنهایة (۷/۱۵۳). [۳۳۲] الکفاءة الإداریّة فی السیاسة الشرعیة، القادری، ص ۹۳. [۳۳۳] صحیح البخاری (حدیث۵۰۲۸). [۳۳۴] الخلافة الراشدة، یحیی الیحیی، ص۴۲۰ –۴۲۱.