عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

نخست: رفاه و آسایش

نخست: رفاه و آسایش

روایت است که رسول‌خدا جصحابه را بشارت می‌داد که در آینده‌ای نزدیک از این فقر و رنج شدید رهایی خواهند یافت و خزائن و ثروت‌های دنیا به سمت ایشان سرازیر می‌شود اما همان‌طور که آنان را به صبر و تحمل در برابر فقر و بی‌چیزی فرا می‌خواند یاران را از این بیم می‌دادند که مبادا این ثروت‌ها و املاک، آنان را از اعمال نیک و جهاد فی سبیل الله باز دارد. همچنین آنان را سفارش می‌نمود تا مبادا بر سر متاع دنیا و جاه و مقام زودگذر آن با یکدیگر به جنگ پردازند [۱۲۵۶]. عمر بن خطابسنیز با درک عمیق این هشدار، در دوران خلافت خویش، مسلمانان را از رفتن به سرزمین‌های غیر عرب باز می‌داشت تا از مسلمانان در برابر زرق و برق ثروت‌ها و تمدن‌های آنان، حمایت نماید هر چند به دلیل بروز پاره‌ای از مسایل و لزوم حفظ مصالح عامه به تدریج، این ممنوعیت از میان رفت و مسلمانان در سرتاسر سرزمین‌های غیر عرب که به تصرف در آوردند، پراکنده شدند اما با این حال، او همچنان بزرگان صحابه و مهاجرین و انصار را از رفتن به آن سرزمین‌ها و خروج از حجاز باز می‌داشت [۱۲۵۷]. با به خلافت رسیدن عثمانسو توسعه روز افزون فتوحات در شرق و غرب و سرازیر شدن غنایم و خراج این سرزمین‌ها به بیت‌المال و سهیم شدن مردم از این ثروت‌های بی‌شمار آن شرایط عهد عمری به سرعت تغییر کرد [۱۲۵۸]. واضح است که این ثروت عظیم، رفاه و آسایش و به تبع آن پرداختن به امور دنیوی، رقابتی عجیب بر سر آن، میان مسلمانان، بویژه اعراب بادیه‌نشین که از ایمانی راسخ برخوردار نبودند شروع شد. حال اگر به این دسته، مردمان سرزمین‌های به تصرف در آمده را که خود، پیشتر در میان زرق و برق تمدن‌های بشری می‌زیسته‌اند اضافه نماییم خواهیم دید که این رقابت بر سر ثروت‌ها و لذات دنیوی تا چه حد بوده است و به همین دلیل نیز جای تعجبی ندارد که عثمان بامشاهده‌ این اوضاع و احوال، مردم را از عواقب و پیامدهای سوء این شرایط بترساند و در نامه خود به امت، چنین بگوید: بدانید که سه چیز اگر در کنار هم قرار گیرند امت اسلام را به سوی بدعت و ضلالت سوق خواهند داد و آن‌ها عبارتند از: ثروت و رفاه و آسایش، ازدواج با زنان ملت‌های دیگر که به اسارت شما در آمده‌اند و تبعیت از درک و فهم اعراب بادیه‌نشین و غیر عرب‌ها از قرآن. [۱۲۵۹]

حسن بصری در رابطه با تأثیر ثروت و رفاه و آسایش بر ایمان و تقوای جامعه آن روزگار چنین گفته است: من دوران عثمان را درک نمودم [۱۲۶۰]اما با وجود تمام سخنان ناروایی که در مورد او بر سرزبان‌هاست باید گفت: رفاه مردم در آن دوران به حدی بود که در بیشتر اوقات سال، مردم را فرا می‌خواندند تا سهم ایشان از اموال و ثروت‌های بیت‌المال را میانشان تقسیم کنند. یک روز، حقوق و ارزاق را میان مردم تقسیم می‌کردند و روز دیگر چیزهایی مثل روغن و عسل را به مردم می‌دادند. در آن ایام، مردم در رفاه و آسایش بودند، صلح و صفا میانشان برقرار بود و هیچ دشمنی آنان را تهدید نمی‌کرد. اما آنان، بعد از این همه نعمت و خیر و برکت، علیه یکدیگر شمشیر کشیدند که تا امروز ادامه داشته است و به خداوند سوگند این جنگ و نزاع میان اهل اسلام، تا روز قیامت استمرار خواهد داشت. [۱۲۶۱]

با ازدواج مسلمانان با زنان ملت‌های دیگر، فرزندانی متولد شد که بیشتر آنان، به خاطر نوع تربیت و محیط زندگیشان، به فساد و فحشاء کشیده شدند. نقل می‌کنند اولین رفتار زشتی که در مدینه رواج یافت کبوتر بازی بود و عثمان برای جلوگیری از اشاعه‌ی این رفتار غلط، مردی از بنی لیث را مأمور این کار نمود [۱۲۶۲]. همچنین دسته‌ای از مردم شروع به نوشیدن نبیذ کرده بودند و عثمان مردی را به جانب آنان فرستاد تا با عصا و چوب، آنان را از این کار باز داد اما چون از این کار زشت دست بر نمی‌داشتند، عثمان صحابه را فرا خواند و در جلسه‌ای که با آنان داشت تصمیم گرفتند هر کس را که نبیذ می‌خورد تازیانه زنند عثمان نیز همین کار را نیز انجام داده و چند نفر از ایشان را تازیانه زد. از دیگر اقدامات عثمان این بود که هر فرد شروری را که دستگیر می‌کرد و یا کسی را که اسلحه به روی مردم می‌کشید از شهر تبعید می‌نمود و این اقدام قاطعانه او، باعث اعتراض پدران و خانواده‌های آن افراد می‌شد [۱۲۶۳]به همین دلیل، عثمان، در خطبه‌ای خطاب به مردم چنین گفت: ای مردم! به من خبر می‌دهند که دسته‌ای از مردم، در شهر به کارهای زشت و نابهنجاری دست می‌زنند، بدانید من این اقدامات آنان را نمی‌پسندم و مجوز چنین کارهای را به ایشان نداده‌ام، من نفس خویش را به افسار تقوا و ترس از خداوندرام کرده‌ام و با همان افسار، نفس را در میان نعمت‌های دنیا می‌رانم، حال یک سر دیگر طناب این ریسمان در اختیار شماست، هر کس آن‌را بگیرد، او را به راه هدایت و سعادت خواهد برد و هر کس آن را رها کند و از آن جا بماند؛ باید از خیر او گذشت و او را فراموش نمود، بدانید و آگاه باشید که در روز قیامت، با هر نفس، یک سائق و یک شاهد وجود دارد. سائق، او را نزد دادگاه عدل الهی می‌کشاند و شاهد نیز در مورد اعمال و رفتار و گفتار او شهادت می‌دهد. پس هر کس که خداوند را برگزید، او را به سعادت بشارت دهید و هر آن کس دنیا را انتخاب نمود بداند که در این انتخابش زیان دیده است [۱۲۶۴]. این‌گونه بود که چون این مرد خدا ترس و این خلیفه ره‌یافته، بنا به مصالح اسلام و مسلمین، تعزیراتی را علیه فرزندان اغنیا و ثروتمندان که به خاطر ثروت پدرانشان دچار فساد و انحراف شده بودند، اعمال می‌نمود، آنان در قبال این خدمت بزرگ عثمان به جامعه مسلمین، بر او اعتراض می‌نمودند و چون دیگر سفلگان، کینه او را به دل گرفتند.

با گسترش قلمرو حکومت اسلامی به اقصی نقاط جهان آن روزگار، در میان خیل عظیم دوستداران فراگیری قرآن، دسته‌ای نیز وجود داشتند که تنها برای به دست آوردن پاداش‌هایی قرآن را فرا می‌گرفتند که حکومت به آنان اعطا می‌کرد [۱۲۶۵]. این نوع نگرش به قرآن، به تدریج از دیگر بلاد به خود مدینه نیز سرایت نمود. به همین خاطر، عثمان در خطبه‌ای خطاب به مردم، آنان را از شیفته مال دنیا شدن بر حذر می‌دارد. ایشان خطاب به‌ مردم می‌گفتند: مال از این‌رو به‌ شما داده‌ شده‌ تا از طریق آن، آخرت خود را به دست آورید. خداونددنیا را به شما عطا نکرده است تا شیفته آن شوید. بدانید دنیا فناپذیر است و نابود خواهد شد و این آخرت است که جاودان می‌ماند. پس این امر فناپذیر، شما را در برابر پروردگارتان، عاصی و ناسپاس نسازد و شما را از آخرت ماندگار غافل نگرداند.

از حوادث و مصائب سخت روزگار بترسید و اتحاد خویش را حفظ نمایید و از فرقه فرقه شدن بپرهیزید که خداوند چنین می‌فرماید:

﴿ وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَاۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣ [آل عمران: ۱۰۳].

«و همگی به رشته (ناگسستنی قرآن) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دل‌هایتان (انس و الفت برقرار و آن‌ها را به هم) پیوند داد، پس (در پرتو نعمت او برای هم) برادرانی شدید، و (همچنین شما با بت‌پرستی و شرکی که داشتید) بر لبه گودالی از آتش (دوزخ) بودید (و هر آن با فرا رسیدن مرگتان بیم فرو افتادنتان در آن می‌رفت) ولی شما را از آن رهانید (و به ساحل ایمان رسانید)، خداوند این چنین برایتان آیات خود را آشکار می‌سازد، شاید که هدایت شوید».

به این ترتیب و در چنین شرایطی بود که چون ثروت مردمان افزایش یافت و نعمت‌های دنیا در اختیار آنان قرار گرفت و توانستند سرزمین‌های بسیاری را فتح نمایند، به خاطر رفاه و آسایشی که نصیبشان شده بود غرقِ مال و ثروت دنیوی شدند و در مقابل اندرزها و خیرخواهی‌های خلیفه دلسوزشان، بر او خشم گرفته و کینه او را به دل گرفتند. [۱۲۶۶]

از همین جاست که می‌توان تأثیر رفاه و آسایش را در به وجود آمدن فتنه دید، کما اینکه علت نگارش نامه عثمان به عبدالرحمن بن ربیعه را که در منطقه باب الابواب (در بند) قرار داشت در همین راستا بود. عثمان در آن نامه به عبدالرحمن چنین نوشت: همانا رفاه و آسایش، مردمان را ناسپاس و نافرمان کرده است پس بر آنان سخت‌ نگیر که ممکن است دچار فتنه و آشوب شوند [۱۲۶۷]. عثمان در آخرین خطبه خویش، مردمان را از دنیا و ثروت‌های آن که در اختیارشان قرار گرفته بود بیم می‌دهد و چنین به آنان می‌گوید: بترسید از این‌که این دنیای فناپذیر، شما را در برابر پروردگارتان عاصی و ناسپاس گرداند و شما را از آخرت جاودان غافل نماید. از مصائب و حوادث سخت روزگار بترسید و اتحاد خویش را حفظ کنید و از فرقه فرقه شدن بپرهیزید.

[۱۲۵۶] أحداث و أحادیث فتنة الهرج، ۵۵۹. [۱۲۵۷] همان، ۵۶۵. [۱۲۵۸] همان، ۵۶۵. [۱۲۵۹] تاریخ طبری (۵/۲۴۵). [۱۲۶۰] حسن بصری متولد سال ۲۲ هجری است. مصحح [۱۲۶۱] البدایة و النهایة (۷/۲۲۴). [۱۲۶۲] تاریخ طبری (۵/۴۱۵). [۱۲۶۳] همان (۵/۴۱۶). [۱۲۶۴] تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة (۱/۳۶۱). [۱۲۶۵] الوثائق السیاسة فی العهد النبوی و الخلافة الراشدة، ۳۹۲. [۱۲۶۶] تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة (۱/۳۶۲). [۱۲۶۷] همان.