عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

چهارم: خروج بزرگان صحابهشاز مدینه

چهارم: خروج بزرگان صحابهشاز مدینه

عمر بن خطابستا زمان وفات، مانع آن می‌شد که بزرگان قریش و مهاجرین از حجاز خارج شوند مگر با اذن او آن‌هم به صورت محدود و مدت‌دار. چون اعتراض و گلایه ایشان به گوش عمرفاروقسرسید آنان را فراخواند و خطاب به ایشان چنین گفت: بدانید که من از سال‌های نخستین اسلام با آن بوده‌ام و می‌دانم چه مراحلی را گذرانده و به کجا رسیده است. امروز اسلام در مرحله‌ای خطرناک و حساس قرار دارد و خطر ضعف و احتمال و تفرقه و نزاع امت آن را تهدید می‌کند. آیا قریشیان انتظار دارند که عمر درهای بیت‌المال را به روی ایشان بگشاید تا آنان آن را تصاحب نمایند و دیگر بندگان خد را از سهم خویش محروم سازند؟. اما قریشیان بدانند که عمر زنده است و تا زمانی که من خلیفه هستم نمی‌گذارم یک مثقال از بیت‌المال، به ناحق از گلوی ایشان پایین برود. عمر اینجا است تا نگذارد قریشیان خود را در آتش غضب و انتقام خداوندگرفتار سازند [۱۳۰۳]. عمر از آن بیم داشت که بزرگان صحابه، با خروج از حجاز، در بلاد مختلف پراکنده شوند و به جمع مال و ثروت و به دست آوردن املاک و زمین مشغول گردند. نقل می‌کنند که چون یکی از ایشان نزد عمر می‌آید و از او درخواست می‌نمود تا اذن حضور در جنگ‌های فتوحات را به او بدهد عمر به او چنین جواب می‌داد: تو در غزوات رسول‌الله جوظیفه خود را انجام داده‌ای اما امروز صلاح تو در آن است که تو و دنیا یکدیگر را نبینید [۱۳۰۴]. اما عثمان، سیاستی برخلاف عمر در پیش گرفت و به بزرگان صحابه اجازه داد تا به دیگر نقاط عزیمت کنند. شعبی در این رابطه چنین گفته است: با به خلافت رسیدن عثمانس، او به قریشیان و صحابه اذن داد تا به دیگر بلاد و سرزمین‌ها عزیمت کنند. با ورود آنان بدان سرزمین‌ها، مردمان بسیاری گرد ایشان جمع شدند. در واقع، مردم عثمان را به خاطر آن سیاست‌های ملایم خویش، بیشتر از عمرسدوست می‌داشتند [۱۳۰۵]. نتیجه این سیاست آن شد که دسته‌ای از قریشیان در بلاد مختلف، ما یملک فراوانی را به دست آورند و همین عامل، سبب گردید مردمان زیادی گرد آنان جمع شوند [۱۳۰۶]. روایت می‌کنند که چون عثمان اذن خروج از حجاز را به قریشیان و بزرگان داد، دسته‌ای از آنان به سرزمین‌های دور و نزدیک عزیمت نمودند. با حضور ایشان در آن سرزمین‌ها مردمان بسیاری گرد ایشان را فرا گرفتند. در این میان آنانی‌ که در اسلام از سابقه و اعتبار و منزلت بالایی برخوردار نبودند به این بزرگان ملحق شدند و آنان را به کسب املاک و زمین‌های متعدد تشویق و ترغیب کردند. این قبیل افراد چنین اعتقاد داشتند که چون این مردان بزرگ و بنام، زمین‌ها و مایملک بسیاری به دست آورند مردم آنان را بهتر خواهند شناخت و از همین رو گرد ایشان جمع می‌شوند تا از مزایای مال و ثروت آنان بهره‌مند شوند و این نخستین خدشه‌ای بود که بر پیکر اسلام وارد شد و نخستین فتنه‌ای را که در میان مردمان ظهور کرد همین مسأله می‌دانند. [۱۳۰۷]

[۱۳۰۳] تاریخ طبری (۵/۴۱۳). [۱۳۰۴] تاریخ طبری (۵/۴۱۴). [۱۳۰۵] تاریخ طبری (۵/۴۱۴). [۱۳۰۶] تاریخ طبری (۵/۴۱۴). [۱۳۰۷] تاریخ طبری (۵/۴۱۴).