چهارم: آیا مصحف عثمانستمام گویشها و حروف هفتگانه قرائت قرآن را شامل میشد؟
شیخ صادق عرجون بر این باور است که: خود صحیفهی ابوبکر صدیق که اساس مصحف عثمان بود تمامی لهجهها و حروف هفتگانه قرائت قرآن را که براساس احادیثی صحیح، قرآن به تمامی آن لهجهها نازل شده است در بر نمیگرفت و تنها قرائتی را شامل میشد که جبریل امین در آخرین مرتبه عرضه قرآن بر حضرت رسول جقرآن را به آن گویش بر حضرت تلاوت نمود و در آخرین ماههای حیات حضرت رسول جنیز تنها آن گویش قرائت رسمیت یافته بود. در واقع حروف هفتگانهای که قرآن در ابتدا بدانها نازل میشود به این دلیل بود که مردم در قرائت و فهم آیات دچار مشکل و ابهام نشوند، اما بعد از فراگیر شدن قرآن در میان مردمان و پس از اینکه اقوام و قبایل با هم در آمیختند و زبانهایشان به هم نزدیک شد، ضرورت این حکم نیز از میان رفت.
امام طحاوی در همین رابطه چنین میگوید: این تعدد قراءات قرآن به این دلیل بود که مردمان آن روزگار شبهجزیره، نمیتوانستند قرآنی را درک کنند که به گویش و زبان آنان نبود، آنان مردمانی بودند بیسواد که تنها افرادی اندک شمار از میان آنان میتوانستند بنویسند و بخوانند و به همین دلیل نمیتوانستند گویش و زبانی غیر از زبان خود را درک کنند و اگر هم میخواستند زبانی دیگر را بفهمند، تنها پس از تحمل مشقّات و مشکلات قادر به چنین کاری میشدند، همین عامل سبب شد که قرآن با گویشهای مختلفی نازل شود اما معنی کاملاً یکسان بود. چون افراد با سواد ایشان رو به فزونی گرفت و نیز به دلیل تسلط قرآن و اسلام بر شبهجزیره، گویش و زبان آنان به گویش رسولخدا نزدیک شد و توان آن را یافتند که لغات آن گویش را حفظ نمایند، آنگاه دیگر ضرورت آن حکم از میان رفت و برایشان جائز نبود که به گویش و زبانی مغایر زبان و گویش قریش، قرآن قرائت کنند. ابن عبدالبّر نیز در این رابطه چنین گفته است: به این ترتیب روشن میشود که قرائت قرآن براساس آن گویشهای هفتگانه بنا به ضرورتی بوده است و چون آن ضرورت از میان رفت، قرائت به آن هفت گویش نیز منسوخ شد و قرآن براساس تنها یک گویش تلاوت میشد. [۸۵۴]
طبری هم در این خصوص گفته است که: قرائت براساس گویشها و حروف هفتگانه بر امت واجب نبود و تنها بنا به ضرورتی وجود داشت و چون صحابه به این نتیجه رسیدند که اگر بر یک قرائت اجماع نظر نداشته باشند و دیگر قرائتها همچنان در میان امت رواج داشته باشد، مسلمانان دچار اختلافاتی عظیم و بنیادین خواهند شد. بنابراین باید دانست که: این گویش قرائت قرآن که بر دیگر گویشها غلبه نمود و مصحف عثمان بدان کتابت شد، گویشی است که مردم بدان قرآن را تلاوت میکنند و به صورت متواتر از رسولخدا جنقل شده است، این قرائت شامل همهی قراءات هفتگانه و دیگر قرائتهایی است که از قرّاء آنها به ثبت رسیدهاند، اما باید این نکته را دانست که این قراءاتی که حول و حوش تلاوت قرآن وجود دارند با آن قراءات هفتگانهای که قرآن براساس همهی آنها نازل شد، تفاوت دارند. [۸۵۵]
قرطبی بیان میدارد که بسیاری از علما چون داودی و ابن ابی صفره بر این نکته تاکید کردهاند که این قراءات هفتگانهای که در میان علما مشهور هستند و به قرّاء آنها منسوبند، با آن قراءات هفتگانهای که صحابه در قرائت قرآن به آنها متوسل میشدند تفاوت دارد. این قراءات هفتگانه مشهور جزو همان گویش قریش است که مصحف عثمان بر اساس آن کتابت و تدوین شد. [۸۵۶]
قابل فهمترین آراء و دیدگاهها در مورد معنای حروفی که قرآن بدانها نازل میشود، این است که آن حروف فصیحترین و مشهورترین گویشهای عرب بودهاند. علمائی چون قاسم بن سلام، ابن عطیّه و بسیاری دیگر از بزرگان و نیز اقوال و آرائی که سیوطی در الإتقان آنها را ذکر کرده است همین نظر را در مورد حروف داشتهاند. [۸۵۷]
[۸۵۴] عثمان بن عفان، صادق عرجون، ۱۸۰. [۸۵۵] عثمان بن عفان، صادق عرجون، ۱۸۰. [۸۵۶] عثمان بن عفان، صادق عرجون، ۱۸۰. [۸۵۷] الجامع لأحکام القرآن (۱/۷۹).