عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

چکیده کتاب

چکیده کتاب

۱- عثمانسدر عهد جاهلیت نیز از بزرگان قریش بود و به دلیل منزلت والا، ثروت، شرم و حیای بسیار و گفتار نیک و رفتار شایسته، بسیار مورد محبت و احترام مردمان قرار داشت؛ خود او گفته است که در جاهلیت، نه در برابر هیچ بتی سر بر خاک نهاد، نه مرتکب فحشایی شد و نه لب به شراب زد.

۲- سی و چهار سال از عمرش می‌گذشت که با دعوت ابوبکر صدیقسو بدون تأمل و درنگی به اسلام ایمان آورد و به این ترتیب، افتخار آن را یافت که جزو «سابقین اولین» باشد.

۳- با اسلام آوردن عثمان، پیوندی محکم و ناگسستنی میان او و دیگر برادران و خواهران مسلمانش به وجود آمد تا آن‌جا که رسول‌خدا جرقیه، دختر بزرگوار خویش، را به عقد او درآورد.

۴- همه اقوام و ملل باید سنت آزمایش الهی را بگذرانند و صحابه بزرگوارشنیز از این قانون مستثنی نبودند. آنان در راه اقامه دین حق، رنج‌ها و سختی‌هایی را به جان خریدند که کوه‌های سر به فلک کشیده نیز توان تحمل آن‌ها را ندارند. این مردان و زنان با ایمان و مخلص در این راه طاقت فرسا از جان و مال خویش دست شستند و برای اعتلای لوای اسلام از هیچ کوششی فروگذار نبودند. در این راه هیچ یک از آنان از آن رنج‌ها و مصائب مستثنی نبودند و همه اعم از فقرا و ثروتمندانی چون عثمان بن عفان که عمویش، حکم بن ابی‌العاص، او را به خاطر دین جدیدش شکنجه می‌داد، رنج‌های بسیار بردند.

۵- عثمان از همان زمانی که به اسلام ایمان آورد در کنار رسول‌خدا جو همراه و همگام او بود و جز هنگام هجرت و یا زمانی که دستور می‌یافت مأموریتی را به انجام رساند، هرگز حضرت رسول جرا تنها نگذاشت.

۶- عثمان از همان روزهای نخستین ظهور اسلام، ارتباط دائم و تنگاتنگی با رسول‌خدا جو دیگر بزرگان صحابه داشت و این باعث شد که او در جریان روند رو به رشد تأسیس و تحکیم پایه‌ها و ارکان شریعت اسلام قرار داشته باشد.

۷- عثمان همچون دیگر صحابه بزرگوارشاز همان چشمه نبوت پرورش و تزکیه و سیراب شد و در مکتب رسول‌خدا جو در محضر خود ایشان تربیت یافت.

۸- همانطور که بیان شد عثمان از همان بدو اسلام آوردن، همراه و همگام پیامبرخدا جبود و در همه‌ی شرایط و لحظات حساس، چه در مکه و چه در مدینه، در کنار رسول‌خدا جحضوری فعال داشت و این باعث آن شد که در مدرسه رسول‌خدا جپرورش یابد که خود، مهم‌ترین عامل در شکوفا شدن استعدادها و توانمندی‌های او و پرورش و تزکیه کم نظیر شخصیت او بود.

۹- بر خلاف اتهامات منحرفان و گمراهان، عثمان تنها به این دلیل در جنگ بدر حضور نیافت که به امر خود رسول‌خدا جوظیفه داشت از رقیه، دختر بزرگوار رسول‌خدا ج، که در بستر بیماری‌ بود مراقبت به عمل آورد. در واقع، او چون دیگر صحابه می‌دانست فضل و اجر حضور در این جنگ، نزد خدا و رسولش جتا چه میزان است و به همین دلیل، او نیز همراه سپاه اسلام به راه افتاد اما بنا به دستور رسول‌خدا جبه مدینه بازگشت تا از دختر رسول‌خدا جمراقبت کند. مهم‌ترین دلیل این ادعا آن است که چون رسول‌خدا جبه مدینه بازگشت عثمان را در ثواب و غنایم آن جنگ سرنوشت ساز سهیم نمود.

۱۰- در جریان صلح حدیبیه، عثمان از چند جنبه نسبت به دیگر صحابه فضیلت یافت: نخست آن‌که چون از طرف رسول‌خدا جبه مکه رفت رسول‌خدا جهنگام بیعت با صحابه، به جای دست عثمان با دست خویش بیعت نمود. دوم آن‌که او مأموریت یافت تا پیغام رسول‌خدا را به مسلمانان حاضر در مکه برساند. از طرف دیگر، نبی اکرم جاعلام نمودند که عثمان هرگز بدون رضایت رسول‌خدا جطواف نخواهد کرد و تنها آن هنگام که رسول‌خدا جحج را بجای آورد عثمان نیز آن فریضه را انجام می‌دهد.

۱۱- رسول خدا ج، شفاعت عثمان در مورد عبدالله بن سعد بن ابی سرح را پذیرفت و او را مورد بخشایش خود قرار دادند.

۱۲- بعد از وفات رقیه، دختر رسول‌خدا ج، آن حضرت ام کلثوم، دختر دیگرشان را به عقد عثمان در آوردند.

۱۳- از مهم‌ترین اقدامات اقتصادی عثمان می‌توان خرید چاه «رومه» به قیمت بیست هزار درهم و وقف آن برای استفاده همگان، توسعه مسجد النبی و پرداخت هزینه‌های تجهیز سپاه تبوک را نام برد.

۱۴- احادیث معتبر بسیاری در بیان فضیلت عثمان به دست ما رسیده است که از مقام و منزلت او نزد خدا و رسولش جخبر می‌دهد. نیز مسلم است که رسول‌خدا جوقوع آن فتنه بزرگ را به او خبر داده و او را از حوادث آن مطلع نموده بود.

۱۵- عثمان جزو صحابه‌ای بود که هم در دوران رسول‌خدا جو هم در دوران خلافت ابوبکر و عمر از رجال مهم و صاحب نظر به حساب می‌آمد تا آن‌جا که در بیشتر مسایل مهم، رأی و نظر او را جویا می‌شدند. نقل است که او در عهد ابوبکر به دلیل عطوفت و ملایمت بسیار پس از عمر که به سختگیر و قاطع بودن شهرت داشت، از اعتبار و نفوذ بسیاری برخوردار بود به نحوی که اگر عمر را وزیر ابوبکر می‌گفتند، عثمان را معتمد و صاحب سرّ ابوبکر و کاتب اول او می‌دانستند.

۱۶- عثمان همچنین در دوران خلافت عمر نیز از اعتبار خاصی نزد خلیفه برخوردار بود به نحوی که مردمان چون می‌خواستند مسأله مهمی را نزد عمر مطرح کنند. نخست عثمان یا عبدالرحمن بن عوف را پیشقدم می‌نمودند. این اعتبار تا بدانجا بود که دیگر مسلمانان، عثمان را «ردیف» می‌خواندند. در لغت، ردیف به فردی گفته می‌شود که پشت سر سوارکار بر مرکب می‌نشیند و عرب، هر آن‌که را که بعد از رؤسا از اعتبار و نفوذ بسیاری برخوردار بود و به تعبیر امروز، مرد شماره دوم محسوب می‌شد، ردیف می‌گفتند. آن‌گاه چون از طریق آن دو به هدفشان نمی‌رسیدند عباس، عموی پیامبر خدا ج، را نزد عمر می‌فرستادند.

۱۷- در جریان مذاکرات شورای خلافت، از مهم‌ترین اقدامات عبدالرحمن بن عوف این بود که خود را از رقابت بر سر منصب خلافت کنار کشید و سپس با مشورت و نظر دیگر اعضای شورا، عثمان را به این مقام برگزید و توانست به بهترین شکل ممکن، اجماع امت را در این ارتباط فراهم آورد.

۱۸- در ارتباط با مذاکرات شورای خلافت، روایات جعلی‌ای وجود دارند که بدون شک، ساخته و پرداخته توهمات رافضیان کینه‌توز هستند. متأسفانه هم خاورشناسان و هم نویسندگان و تاریخ‌نویسان معاصر نیز، این روایات باطل و دروغین را که هم از نظر سند و هم از نظر متن ضعیف و متزلزل می‌باشند، پایه و اساس مطالعات و پژوهش‌های خود قرار داده‌اند.

۱۹- بنا به دلایل متعدد، بعد از شهادت عمرس، عثمانسلایق‌ترین افراد برای امر خلافت بود. تمام صحابه و آنان‌که از راه و روش ایشان تبعیت می‌کنند بر این نکته، اتفاق نظر دارند.

۲۰- چون عثمان، به خلافت رسید، خطیبی از جانب او برخاست و به مردم اعلام نمود که عثمان در حکومت خویش، براساس قرآن، سنت و راه و روش ابوبکر و عمر حکم می‌راند. جز در موارد اجرای حدود، صبر و گذشت و عطوفت و حکمت را اساس رفتار و کردار خویش قرار می‌داد؛ سپس خود او برخاست و در لابه‌لای سخنانش، مردم را از گرایش به دنیا و شیفته آن شدن بر حذر داشت تا مبادا بر سر جیفه آن، دچار رقابت ناسالم و بغض و حسد و نفرت نسبت به یکدیگر شوند که آن‌گاه اتحاد خویش را از دست می‌دهند و قدرت و هیبتشان از میان می‌رود.

۲۱- داشتن صفات و خصوصیاتی چون، ایمان، علم، قدرت هدایت و مدیریت، صبر و آرامش، گذشت، ملایمت، سخاوت، تواضع، شرم و حیا، عفت، کرم و مروت، شجاعت، خردمندی و دوراندیش بودن، عدالت، عابد و زاهد و شاکر بودن، خوف خدا را در دل داشتن، نظارت دائم بر اوضاع و احوال مردم و انتصاب افراد لایق و توانا در مناصب مختلف، این امتیاز را به عثمان می‌داد که رهبر و پیشوایی توانا و کارآمد باشد.

۲۲- شناخت ویژگی‌ها و خصوصیات منحصر به فرد هر یک از خلفای راشدین، این امکان را به مسلمانان می‌دهد تا در میان خود، بهترین و شایسته‌ترین رهبران را انتخاب کنند.

۲۳- سیاست‌های مالی و اقتصادی عثمان بر این اصول استوار بود: اجرا نمودن سیاست‌های کلی اسلام در زمینه پول و اقتصاد، تعیین آن مقدار از مالیات و خراجی که لطمه‌ای بر مردم نزند، گرفتن حق و حقوق بیت‌المال از مردم، گرفتن خراج و جزیه‌ای که بر اهل ذمه واجب است، اعطای حق وحقوق مردم از بیت‌المال، کارگزاران امور مالیاتی باید امانت‌دار و وفادار باشند و ریشه‌کن کردن هر نوع انحرافی که بر اثر رفاه و ثروت در میان مردم پدید می‌آید.

۲۴- هزینه‌های دولت عثمان نیز عبارت بودند از: پرداخت حقوق و پاداش والیان و سربازان، تأمین بودجه حج، بازسازی و گسترش مسجد النبی و مسجد الحرام، تأسیس اولین ناوگان دریایی سپاه اسلام، انتقال بندر حجاز از شعیبه به جده، حفر چاه‌های متعدد برای ساکنان شهرها و روستاها و مسافران، تعیین حقوقی برای مؤذنان و بسیاری موارد دیگر.

۲۵- در جریان شورش معترضان، آنان براساس شایعات و اکاذیب سبئیان، عثمان را متهم نمودند که او دست به اسراف و تبذیر اموال بیت‌المال می‌زند و آن‌ها را در اختیار خویشان و نزدیکان خود قرار می‌دهد. بعدها رافضیان این دروغ‌ها را در قالب روایات بی‌پایه و اساس به نسل‌های بعد منتقل کردند و امروز می‌بینیم که محققان و نویسندگان آن‌ها را به چشم حقایق نگریسته و پژوهش‌های خود را براساس آن‌ها تدوین می‌کنند.

۲۶- دوران خلافت عثمان در امتداد عصر خلفای راشدین از ابوبکر تا علیباست که به دلیل نزدیک بودن به دوران رسول‌خدا جو ارتباط تنگاتنگ با آن عهد و اجرای کامل و دقیق سنت رسول‌الله، از اهمیت خاصی نزد مسلمانان برخوردار است.

۲۷- مهم‌ترین برنامه‌های نظامی عهد عثمانسرا می‌توان این موارد دانست: سرکوب شورش ایرانیان و رومیان بر ضد حکومت اسلامی و بازگرداندن آرامش و امنیت به آن سرزمین‌ها، ادامه روند فتوحات تا از این طریق بتوان حملات مکرر دشمنان اسلام را خنثی نمود، تأسیس پایگاه‌ها و مراکز نظامی مهم و ثابتی که مسلمانان از طریق آن‌ها بتوانند از مرزهای حکومت اسلامی محافظت و پاسداری نمایند و تشکیل نیروی دریایی تا بتواند نیازهای نظامی سپاه اسلام را تأمین کند.

۲۸- پادگان‌ها و مراکز نظامی در این عهد، همان مراکز ولایات بودند که مسئولیت محافظت از مرزها را برعهده داشتند. این مراکز عبارت بودند از کوفه و بصره در عراق، دمشق در شام و فسطاط در مصر که همه‌ی این شهر، موظف بودند شرایط و امکانات دفاع از قلمرو اسلامی و استمرار روند فتوحات و نشر و گسترش اسلام به دیگر مناطق را تأمین نمایند.

۲۹- از مشهورترین سرداران جنگ‌های فتوحات عهد عثمان، می‌توان، حبیب بن مسلمه، احنف بن قیس، سلمان بن ربیعه و عبدالرحمن بن ربیعه را نام برد.

۳۰- نبرد بزرگ و سرنوشت ساز «ذات الصواری» از بزرگترین مظاهر و جلوه‌های پیروزی حق بر باطل و برتری ایمان راستین و خلل ناپذیر بر قرن‌ها تجربه و انبوه امکانات و نفرات، مجرب و ورزیده سپاه روم بود که چندین قرن، تجربه جنگ‌های عظیم دریایی را پشت سر داشتند و در مقابل ایشان، مسلمانانی قرار داشتند که تنها چند سالی بیش نبود که با این نوع جنگ آشنا شده بودند.

۳۱- مهم‌ترین درس‌ها و عبرت‌هایی که مسلمانان در جریان فتوحات عهد عثمان به دست آوردند عبارت بودند از: تحقق وعده خداوند به مؤمنان بر نصرت ایشان در برابر کفار و مشرکان قدرتمند، پیشرفت در فنون و تاکتیک‌های جنگ و سیاست، قدم گذاشتن بر پهنه دریاها، لزوم به دست آوردن اطلاعات اوضاع و شرایط سپاهیان دشمن و شناخت اهمیت و نقش حفظ وحدت کلمه در مواجهه با دشمنان.

۳۲- از جریان تدوین مصحف واحد در عهد عثمانسمی‌توان میزان فهم و درک صحابهشرا از آیاتی که مؤمنان را از تفرقه و اختلاف بر حذر می‌دارد، دریافت. به خاطر فهم درست و عمیق صحابی‌ای چون حذیفه بن یمان بود که چون اختلافات به وجود آمده بر سر نحوه قرائت قرآن را در میان عراقیان و شامیان دید، بلافاصله خود را به مدینه و نزد عثمان رسانید و خطر این جریان را به او گوشزد نمود و عثمان نیز بنابر همان شناخت عمیق از قرآن، با تدوین مصحفی واحد، در این فتنه را برای همیشه بست.

۳۳- فراهم نمودن مقدمات وحدت میان امت اسلام از بزرگترین جهادهاست و این مسأله، گامی بسیار مهم در احیای عزت و کرامت مسلمانان و حاکم گردانیدن شریعت خداوند می‌باشد. این مهم را می‌توان به وضوح در رفتار و کردار خلفای راشدین، به خصوص، آن هنگام که عثمان، جهت حفظ وحدت میان مسلمانان، اقدام به تدوین مصحفی واحد نمود، مشاهده کرد.

۳۴- مهم‌ترین سرزمین‌های عهد عثمانسعبارت بودند از: مکه، مدینه، بحرین، یمامه، یمن، حضرموت، شام، ارمنستان، مصر، بصره و کوفه.

۳۵- از مهم‌ترین روش‌های عثمانسبرای مطلع شدن از شیوه حکومت و عملکرد والیان و کارگزاران خود می‌توان این موارد را نام برد: گفتگو با حجاجی که در موسم حج، از مناطق مختلف به حجاز می‌آمدند، گفتگو با مسافران و بازرگانانی که از دیگر ولایات و سرزمین‌ها به مدینه وارد می‌شدند، اعزام بازرسانی معتمد به ولایات، احضار خود والیان و کارگزاران و صحبت با خود ایشان و ... .

۳۶- حقوقی که مردم و خلفا در عهد خلفای راشدین در قبال والیان، موظف به رعایت آن‌ها بودند، عبارتند از: اطاعت از والیان تا آن هنگام که ایشان در چارچوب شریعت حکم رانند، انجام امر به معروف و نهی از منکر نسبت به ایشان، رساندن اطلاعات درست و مهم در مورد دشمنان به والیان، حفظ احترام و کرامت ایشان در همه‌ی احوال ولو از مقام خود عزل شوند و پرداخت بموقع حقوق و تأمین نیازهای ایشان.

۳۷- وظایفی که والیان در این عهد در قبال خلفا و امت، موظف به رعایت آن‌ها بودند عبارتند از: اقامه و اجرای دستورات شریعت، حفظ امنیت و جان و مال و نوامیس مردم، جهاد در راه خدا، تلاش در جهت تأمین مایحتاج مردم، تعیین و انتصاب کارگزاران و کارمندان امین و درستکار، حفظ حقوق اهل ذمه، مشورت با بزرگان و فرزانگان جامعه، اهتمام در جهت عمران و آبادانی قلمرو خویش و عنایت داشتن به مسایل اجتماعی و فرهنگی مردم.

۳۸- عثمان، خلیفه‌ای است ره‌یافته که چون دیگر صحابه، لیاقت اقتدا نمودن به او را دارد. بنابراین اقدامات او، سنتی است حسنه که می‌توان از آن‌ها تبعیت نمود و بدان‌ها اقتدا کرد همانطور که عمر، بنا به دلایلی خاص، خویشان و نزدیکان خود را از حکومت دور نگه داشت، بر خلاف او، عثمان، آن خویشان و نزدیکان خود را که توان و لیاقت منصبی را داشتند به کار می‌گماشت تا بتواند بهترین نتایج را از این اقدام، به نفع اسلام و مسلمین به دست آورد. بنابراین اوصاف، تمام حرف و حدیث‌هایی که به ناحق در مورد او و روابطش با خویشان و نزدیکان خود داشت نادرست و ناعادلانه است و باید دانست تمام اقدامات او در چارچوب شریعت و قابل پذیرفتن می‌باشند.

۳۹- تمام خویشان و نزدیکان عثمان که او آنان را در مناصب مختلف به کار گماشت، همه از توان و لیاقت لازم جهت انجام وظایف خود برخوردار بودند و براساس همین توانایی‌ها و شایستگی‌ها بود که توانستند قلمرو‌های تحت امر خویش را به نحو احسن اداره کنند، سرزمین‌های بسیاری را فتح و به قلمرو اسلامی ضمیمه نمایند، عدل و احساس را در میان مردمان تحت حکومت خویش بگسترانند. از طرف دیگر، برخی از آنان در عهد ابوبکر و عمربنیز مقامات و مناصب مهمی داشته و مأموریت‌های متعددی به ایشان محول شده بود.

۴۰- هر آن‌که بدون هیچ نوع غرض یا کینه‌ای، به مطالعه عمیق و ژرف تاریخ اسلام و سیره بزرگان این امت که در طول دوران خلفای راشدین و بالاخص عهد عثمان بن عفان، خدمات بسیاری را در راستای توسعه قلمرو اسلامی، نشر و گسترش و مدیریت کم نظیری که در آن شرایط، از خود به نمایش گذاشتند، بدون شک، دچار فخر و مباهات نسبت به این تاریخ و این مردان بزرگ می‌شود.

۴۱- متأسفانه، شخصیتی چونان عثمان، هیچ‌گاه از شر اتهامات و اکاذیبی که محققان و نویسندگان، ناعادلانه و غیر منصفانه، آن‌ها را براساس روایات ضعیف رافضیان در آثار خویش به این شخصیت منتسب کرده در امان نبوده است. نویسندگانی چون طه حسین در کتاب «الفتنة الکبری»، راضی عبدالرحیم در کتاب «النظم الاسلامیه»، محمد الریس در کتاب «النظریات السیاسیه»، علی حسین خربوطلی در کتاب «الاسلام و الخلافه»، ابو الاعلی المودودی در کتاب «الملک و الخلافه» و سید قطب در کتاب «العدالة الاجتماعیه» چنین رفتار کرده‌اند و احکامی غیر مسئولانه و ناعادلانه را در مورد این شخصیت بواقع مظلوم صادر کرده‌اند و او را به باد افترا و انتقادات شدید گرفته‌اند.

۴۲- براساس اسناد و مدارک معتبر تاریخی و حدیثی، عثمان هرگز اقدام به تبعید ابوذر ننمود بلکه این خود ابوذر بود که در آن شرایط حساس، مصلحت را در این دید که از مدینه خارج شود و در اطراف آن سکنی گزیند و به همین دلیل، از عثمان اذن خواست تا چنین کند و عثمان نیز در همین راستا چنین اجازه‌ای به او داد. اما باز در این مورد نیز، دشمنان عثمان، دست به شیطنت زدند و چنان وانمود کرده‌اند که این عثمان بود که ابوذر را تبعید نمود.

۴۳- بدون شک، ابوذر به هیچ عنوان، تحت تأثیر افکار و عقاید عبدالله بن سبأ قرار نگرفت و به هیچ نحوی از انحاء در جریانات فتنه نقش نداشت تا سرانجام در منطقه ربذه‌ دار فانی را وداع گفت و به جانب دوست شتافت.

۴۴- مهم‌ترین دلایل و علل بروز فتنه را می‌توان در موارد ذیل گفت: رفاه و ثروت موجود در جامعه آن روز، تغییر وتحول اجتماعی درعهد عثمان، به خلافت رسیدن عثمان با آن خصوصیات منحصر به فرد بعد از خلافت بی‌نظیر عمر بن خطاب، خارج شدن بزرگان صحابه از مدینه و متفرق شدن ایشان در بلاد مختلف [که طبیعتاً این مجال را به دیگران می‌داد تا در پایتخت دولت، جولان دهند]، گسترش مجدد تعصبات عصر جاهلیت، توقف روند فتوحات [که قاعدتاً بیکار شدن آن خیل عظیم سربازان و کاهش غنایم را در پی داشت]، رواج فهم نادرستی از ورع و زهد در جامعه، جاه طلبی‌ها و آزمندی‌های جاه‌طلبان و آزمندان، توطئه دشمنان و کینه‌توزان اسلام، نقشه‌های دقیق و حساب شده دشمنان و منافقان جهت تضعیف پایه‌های حکومت و به کار گرفتن شیوه‌ها و تاکتیک‌های متعدد که بتوان از طریق آن‌ها مردم را بر ضد حکومت تهییج و تحریک نمود و وجود مرد مکار و شیطان صفتی چون عبدالله بن سبأ در بطن حوادث فتنه.

۴۵- اولین جرقه‌های فتنه در کوفه زده شد اما پس از تبعید سران این فتنه به شام و سپس به منطقه جزیره و نزد مردی قاطع چون عبدالرحمن بن خالد بن ولید، اوضاع، به طور موقت، آرام شد اما با مکاتبه یزید بن قیس، از سران فتنه، با تبعیدیان، آنان به کوفه گریخته و علناً فتنه را آغاز کردند.

۴۶- سیاست عثمان در مواجهه با جریان فتنه براساس صبر و آرامش و گذشت استوار بود، او بر همین اساس، این شیوه‌ها را در جهت حل و فصل این ماجرا در پیش گرفت: اعزام هیأت‌های تحقیق و تفحص به ولایت مختلف، ارسال نامه‌هایی متعدد به همه‌ی ولایات، که به مثابه بیانیه از جانب خلیفه به امت بود، مشورت با والیان، گفتگو با معترضان و پاسخ به انتقادات آنان و نیز تأمین تعدادی از خواسته‌ها و مطالبات ایشان.

۴۷- با دقت در نحوه برخورد عثمان با آن فتنه، می‌توان درس‌هایی از آن آموخت تا در مواقع بروز چنین جریاناتی، آن‌ها را به کار بست. مهترین این نکات، عبارتند از: استقامت، رعایت عدالت، حفظ آرامش و متانت، تلاش در جهت حفظ وحدت کلمه، اجتناب از تبلیغات و به راه انداختن جار و جنجال، مشورت با بزرگان و فرزانگان خدا ترس و با ایمان، رجوع به احادیثی که در مورد فتنه‌ها هستند.

۴۸- مهم‌ترین دلایلی که عثمان را واداشت تا مانع شود صحابه و مردم مدینه و دیگر بلاد به جنگ و نبرد با معترضان بشتابند، عبارتند از: عمل به وصیتی که رسول‌خدا جاو را به رعایت آن سفارش فرموده بود که نزد عثمان، چون پیمانی بود میان او و رسول‌خدا جکه می‌بایست تا پای جان نیز به آن پایبند باشد، عثمان نمی‌خواست اولین حاکمی باشد که در میان امت رسول‌الله ججنگ و خونریزی به راه می‌اندازد، او خوب می‌دانست که معترضان، تنها او را می‌خواهند و قصد دارند او را از میان ببرند و به همین دلیل، جائز نمی‌دید که جان دیگر مسلمانان را فدای جان خویش گرداند، عثمان یقین داشت که براساس حدیث رسول‌خدا جکه او را به خاطر صبر و استقامت در برابر مصیبتی که به آن دچار می‌شود، به بهشت بشارت داده بود، او در آن ماجرا کشته خواهد شد و او همان خلیفه‌ای است که به خاطر دفاع از حق، جان خویش را از دست می‌دهد، و عمل به نظر و نصیحت عبدالله بن سلام که به او گفته بود که با معترضان درگیر مشو که صبر و استقامت تو بهترین حجت و برهان در رد ادعاهای دروغین ایشان است.

هر چند روایات، نام قاتل عثمان را ذکر نکرده‌اند اما می‌دانیم که او مردی بود که از مصری آمده بود. نکته مهم دیگر این است که محمد بن ابی‌بکر صدیق، به هیچ عنوان، در قتل عثمان، نقش نداشت و همه‌ی روایاتی که چنین مطلبی را بیان می‌کنند، ضعیف و مخالف با روایات صحیح و مستندی هستند که بر تبرئه او در این جریان تأکید می‌کنند.

۴۹- طبق روایات معتبر و مستند، هیچ یک از صحابه در قتل عثمان، نقشی نداشتند و همه‌ی ایشان از این جنایت مبرا می‌باشند و به هیچ عنوان، مردم را علیه او تحریک ننمودند.

۵۰- عثمانسمردی هوشیار و روشن ضمیر بود و به همین دلیل، توانست با شجاعتی کم‌نظیر و اتخاذ سیاستی مناسب، توطئه‌های شورشیان را نقش بر آب و خود آنان را نزد مسلمانان رسوا کند. او چون نمی‌خواست اولین فردی باشد که آتش جنگ را میان امت شعله‌ور ‌سازد، تصمیم گرفت با ایثار جان خود، کیان امت را از چنان مهلکه‌ای نجات بخشد.

۵۱- فتنه قتل عثمانس، حادثه‌ای بود که تأثیرات بزرگ و دامنه‌داری را در میان امت به جای گذاشت، پس از این فاجعه، فتنه‌ها و جنگ‌های متعدد دیگری روی دادند که حاصل تمامی آن‌ها، تضعیف ایمان مردم و شیوع وسیع دروغ و نفاق و خیانت در میان ایشان و انحراف از شریعت راستین بود.

۵۲- همانطور که خداوند در قرآن می‌فرماید:

﴿ وَتِلۡكَ ٱلۡقُرَىٰٓ أَهۡلَكۡنَٰهُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَعَلۡنَا لِمَهۡلِكِهِم مَّوۡعِدٗا ٥٩ [الکهف: ۵۹].

«و این‌ها شهرها و آبادی‌هائی است (از عاد و ثمود و قوم لوط و امثال ایشان) که ما (در رساندن عذابشان شتاب ننموده‌ایم و بلکه) موعدی برای هلاکشان تعیین کرده‌ایم و زمانی آن‌ها را نابود ساخته‌ایم که ایشان ظلم و ستم پیشه کرده‌اند».

هر آن کس را که به دیگری ظلم و ستم روا دارد و به ناحق به حقوق او تجاوز کند هم در دنیا و هم در آخرت، عذابی دردناک خواهد بود و چون به سرنوشت رؤسا و رهبران شورشیان و آنکه مستقیماً در قتل عثمان دخالت داشتند می‌نگریم می‌بینیم که خداوند آنان را در دنیایشان ذلیل گردانید و انتقام خون به ناحق ریخته عثمان را از یکا یک آنان گرفت.

۵۳- فاجعه قتل عثمانسهمه‌ی صحابه و دیگر مسلمانان را چنان متاثر و اندوهگین نمود که مدت‌ها نتوانستند آن را از یاد ببرند شده این تأثر و اندوه عمیق خویش را به هر نحوی که شده بازگو می‌کردند. شاعر رسول‌خدا جحسان بن ثابت، از این قاعده مستثنی نبود و با سرودن قطعات سوزناکی در رثای عثمان و هجو قاتلان او در این ماتم و حزن شرکت جست تا همچنان عمق این فاجعه از ورای گذشت قرن‌های بسیار در گوش‌ها طنین‌انداز باشد.

۵۴- در آخر، خداوند را سپاس می‌‌گویم که این توان و فرصت را به من داده تا کتابی در مورد عثمان ذی النورینسبه رشته تحریر در آوردم. اعتراف می‌کنم آنچه را که از مطالب آن، درست است به فضل خداوند نوشته‌ام، و در مورد هر آنچه از مطالب آن به راه اشتباه رفته‌ام از خداوند طلب آمرزش می‌کنم. تنها مرا این کفایت است که در نیت و قصد خود، هدفم این بوده است که برادران و خواهران مسلمانم از آن بهره‌مند شوند. از خوانندگان عزیز خواهشمندم که مرا هنگام دعا و عبادت خویش از یاد نبرند، و از خداوند متعال برای این برادر خود، طلب آمرزش و رحمت کنند که رسول‌خدا جفرمود: هر کس برادر مسلمان خویش را در نهان و بدور از چشم خود او دعا کند، دعایش مستجاب شود. کتاب را با این آیه از قرآن و چند بیت شعر حکمت‌آمیز به پایان می‌رسانم:

﴿ وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠ [الحشر: ۱۰].

«کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا می‌آیند، می‌گویند : پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفته‌اند بیامرز. و کینه‌ای نسبت به مؤمنان در دل‌هایمان جای مده، پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی».

إن تجد عیبا فسد الخللا
جل من لا عیب فیه وعلا
اطلب العلم و لا تکسل، فما
أبعد الخیر علی أهل الکسل
احتفل للفقه فی الدین و لا
تشتغل عنه بمال و حَوَل
و اهجر النوم و حصله فمن
یعرف المطلوب یحقر ما بذل
لا تقل قد ذهبت أربابه
کل من سار علی الدرب وصل

(اگر [در این کتاب] عیبی را می‌بینی آن را برطرف کن؛ چرا که هیچ کس و هیچ چیزی را نمی‌توان کامل و بدون عیب یافت.

به کسب علم و معرفت بپرداز و بدان که خیر و برکت به افراد تنبل نمی‌رسد. در راه فرا گرفتن علوم دین و معارف آن تلاش کن و عمر خویش را صرف جمع کردن مال و به دست آوردن قدرت مگذران، از خواب [غفلت و آرزو] بپرهیز و بدان هر آن کس که ارزش هدف خویش را بداند، به آنچه در این راه صرف می‌کند بها نمی‌دهد. مگوی که بزرگان دین رفته‌اند، چرا که هر کس در شاهراه هدایت و دین راستین گام بردارد به سعادت [دنیا و آخرت] می‌رسد).