سوم: بزرگواری و جوانمردی
عطاء بن فروخ، از موالیان قریش، روایت میکند که عثمان، قطعه زمینی را از مردی خرید، هنگام پرداخت پول، آن مرد از تحویل گرفتن آن امتناع میکرد و چون عثمان علّت این را از او سؤال کرد، او پاسخ داد: مردم به من گفتهاند در این معامله، زیان کردهای و حالا من از این معامله پشیمان شدهام، ذیالنورین هم در کمال مروّت، او را در لغو معامله مخیر کرد، و بعد گفت: پیامبر خدا جدر این زمینه فرمودهاند:
«أدخل الله رَجُلاً کان سَهْلاً مُشْتَرِیاً وَ بائِعاً، وقاضِیاً و مُقْتَضِیاً» [۳۴۳].
(هر کس در خرید و فروش و یا در گرفتن حق و حقوق خود بر مردم آسان گیرد، خداوند او را به بهشت خویش وارد میکند).
این داستان خود بیانگر بزرگواری ذیالنورین و عدم تعلّق خاطر او به مال دنیاست، او مال دنیا را تنها در جهت اخلاق نیک و پسندیده به کار میگرفت، خود را از اینکه اسیر و شیفته دنیا شود حفظ میکرد و از ثروت خود به نفع مصالح عموم مردم سود میجست، هرچند که در این میان خود متضرّر میشد. [۳۴۴]
[۳۴۳] مسند أحمد (حدیث۴۱۰). [۳۴۴] التاریخ الإسلامی (۱۷/۱۲۶).