نخست: حرکت فتنهانگیزان از سرزمینهای خود
پس از توافق فتنهانگیزان بر آغاز قیام علیه حکومت، بر این اصل متفق القول شدند که پس از ورود به مدینه، عثمانسرا به هر شکل ممکن وادار کنند که از مقام خود استعفا دهد و در صورت امتناع، او را به قتل رسانند. نقشه آنان به این صورت بود که حرکت آن به سوی مدینه از سه نقطه کوفه، بصره و مصر آغاز شود و خود را همراه دیگر حجاج به آن شهر برسانند و چون حجاج و اکثریت ساکنان مدینه به قصد ادای مناسک حج، عزم مکه نمودند میتوانند در نبود بیشتر مردان شهر، عثمانسرا به محاصره خود در آورند و او را مجبور کنند تا از مقام خلافت استعفا دهد [۱۴۴۲]. در شوال سال سی و پنجم بعد از هجرت، فتنهانگیزان توانستند خود را به مدینه برسانند [۱۴۴۳]. آشوبطلبان مصر در قالب چهار کاروان به جانب مدینه حرکت کردند که هر کاروان را امیری واحد بود. در میان این کاروانیان، خود عبدالله بن سبأ؛ شیطان بزرگ نیز حضور داشت. امرای این چهار کاروان عبارت بودند از عبدالرحمن بن عدیس بلوی، کنانه بن بشر نجیبی، سودان بن حرمان سکونی و قتیره بن فلان سکونی که تحت نظر غافقی بن حرب عکی عمل میکردند. آشوب طلبان کوفه نیز چونان مصریان در قالب چهار کاروان که هر یک زیر نظر امیری بود به جانب مدینه رهسپار شدند. این امرا عبارت بودند از زید بن صوحان عبدی، مالک اشتر نخعی، زیاد بن نضر حارثی و عبدالله بناصم که عمرو بن اصم، امارت همهی آن امرا را بر عهده داشت. بصریان نیز چونان دیگر همدستانشان در کوفه و بصره در قالب چهار کاروان حرکت نمودند، و حکیم بن جبله عبدی، ذریح بن عباد عبدی، بشر بن شریح قیسی و ابن محرش بن عبد حنفی تحت نظر حرقوص بن زهیر سعدی امارت چهار کاروان بصریان را به دست داشتند. مجموع نفرات آشوب طلبان هر یک از این سرزمینها قریب به هزار نفر میشده است که هر یک را نامزدی جهت جانشینی عثمانسمد نظر بود. مصریان از علی بن ابی طالبسحمایت میکردند و کوفیان و بصریان، هر یک به ترتیب، جانب زبیر بن عوامسو طلحه بن عبیداللهسرا گرفته بودند [۱۴۴۴]. در واقع، هدف گردانندگان ابن بلوا و آشوب از چنین موضعگیریهایی ایجاد اختلافات عمیق میان خود صحابه بزرگوارشبود. امام آجری در این رابطه چنین سخن میگوید: خداوندﻷ، صحابه بزرگواری چون علیس، زبیرسو طلحهسرا از تمامی آن شایعات مبرا نمود. آن منافقان تنها به این خاطر، آن نامهها را به صحابه نسبت میدادند تا مردم را فریب دهند و صحابه را با هم درگیر نمایند. اما خداوند کریم، صحابه رسولالله جرا از آن فتنه حفظ نمود. [۱۴۴۵]
پیش از ورود معترضان به مدینه، عثمان از حرکت آنان خبردار شده بود اما هیچ اقدامی برای مقابله با آنان انجام نداد. چون معترضان به مدینه رسیدند، عثمان در روستایی خارج از شهر حضور داشت و چون نزد او رفتند از آنان استقبال نمود. مؤرخان نام این روستا را ذکر نکرده و اولین گروه معترضان، مصریان بودند. آنان نزد عثمان رفتند و با او به مجادله پرداختند. نخست از او خواستند تا مصحفی بیاورند و چون مصحف را آوردند به عثمان گفتند: سابعه (یعنی سوره یونس) را بگشای. آنگاه این آیه را بر او خواندند:
﴿ قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَكُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ ٥٩ ﴾[یونس: ۵۹].
«بگو: به من بگوئید: آیا چیزهائی را که خدا برای شما آفریده و روزی شما کرده است و (خودسرانه) بخشی از آنها را حرام و بخشی از آنها را حلال نمودهاید، بگو: آیا خدا به شما اجازه داده است (که از پیش خود چنین کنید) یا این که بر خدا دروغ میبندید (و از زبان خدا چیزهائی میگوئید و میکنید که خدا بدآنها دستور نداده است؟»
سپس از او پرسیدند بر چه اساس چراگاههایی را مختص شتران و اسبان حکومت قرار داده و دیگران را از آنها محروم نموده است؟ آیا خداوند چنین مجوزی را به تو داده و یا بر خداوند دروغ بستهای؟ عثمان در مقام پاسخ بر آمد و شأن نزول و مصادیق این آیه را برای ایشان تبیین نمود و به ایشان گفت: که پیش از او پیامبر گرامی جابوبکر و عمربنیز چنین چراگاههایی را ایجاد کرده بودند و چون در عهد او تعداد آن شتران و اسبان بسیار شدند ناچار شد که وسعت آن چراگاهها را افزایش دهد. چون قانع شدند عثمان با آنان میثاقی بست و از آنان قول گرفت تا هرگز علیه او شورش نکنند. پس از این ملاقات، همهی معترضان به منطقه ذیالمروه رسیدند.
[۱۴۴۲] الخلفاء الراشدون، ص۱۵۹. [۱۴۴۳] الخلفاء الراشدون، ص۱۵۹. [۱۴۴۴] تاریخ الطبری (۵/۳۵۷). [۱۴۴۵] استشهاد عثمان و وقعة الجمل، خالد الغیث، ص۱۱۸