دوم: وصایای عمر به خلیفه بعد از خود
عمر، در وصیتنامهای، سفارشهایی را به خلیفهی خود نمود که به شرح زیر است:
تو را به تقوا و ترس از خدای یکتا و بیشریک سفارش میکنم، نسبت به مهاجرین نخستین مهربان باش و پیشقدم بودن آنان در اسلام را فراموش نکن، منزلت انصار را نیز رعایت کن، خوبیهای آنان را بپذیر و از اشتباهاتشان در گذر.
نسبت به سربازان جبهههای جنگ، خوب کردار باش، بدان که آنان سپر اسلام در برابر دشمنان و خراج بگیران دولت میباشند؛ از مازاد مال و ثروت مردم، مالیات اخذ کن و به آنان بیش از حد توانشان سخت نگیر؛ تو را سفارش میکنم که با بادیهنشینان نیک کردار باش که آنان اصل عرب و پشتوانه دین میباشند، از اموال مازادشان جهت تأمین نیازهای فقرای آنان سود ببر. تو را به رفتار نیک با غیر مسلمان اهل ذمّه سفارش میکنیم، در صورت جنگ با دشمنان، پشت خود را به آنان منما، در عین حال اگر به وظایف خود در قبال مسلمانان، داوطلبانه و یا از روی ترس و ذلّت پایبند بودند، کاری بیش از حد توانشان از آنان مخواه؛ تو را به تقوای خدا و بر حذر بودن از خشم و مجازات او سفارش میکنم و بترس از او که تو را در شک و شبهه نسبت به دین خود ببیند. تو را توصیه میکنم که خداوند را راجع به نحوه رفتار با مردم در نظر داشته باش اما هرگز در مورد خداوندﻷو رعایت دستورات او از مردم هراسی به دل راه مده. در حق رعیّت عدالت را رعایت کن، به رفع نیازهای آنان و دفاع از مرزها بپرداز، اغنیا را بر فقرا برتری مده. در این کارها، اگر خدا بخواهد سلامت قلب تو از پلیدیها، تقویت ارکان حکومت و سعادت و موفقیت آن نهفته است. به تو سفارش میکنم در دین خدا و اجرای حدود و دستورات آن نسبت به همه مردم سختگیر و مصمّم باشی، در اجرای آنها، نسبت به هیچ کس دچار رحم و شفقت مشو تا گناهی را که مرتکب شد در مورد او اجرا نمایی، مردم را به یک چشم نگاه کن وآنها را با هم برابر دان، به اجرای حق اهمیت بده و به این نگاه نکن که صاحب حق کیست، در اجرای احکام و حدود خداوند، از ملامت هیچکس هراس نداشته باش؛ از تبعیض در نحوه تقسیم بیتالمال بپرهیز و از ظلم و جور دوری کن تا از لطف و فضلی که خدا به تو ارزانی داشته، محروم نگردی، بدان که تو در این مقام مانند کسی هستی که در میان دنیا و آخرت منزلگاهی را برگزیده است، پس اگر در دنیایت به عدالت روی آوری و از شهوت و امیال حرامی که در اختیار توست، خود را مصون داری آنگاه به ایمان و رضوان پروردگار نائل آمدهای اما اگر هوی و هوسی بر تو فائق آیند، در آنصورت به خشم خداوند گرفتار آمدهای و از ظلم و ستم به اهل ذمه بپرهیزید. من تو را نصیحت و اندرز دادم تا بدان رضایت خدا و سعادت آخرت را به دست آوری، من نصایحی را بر تو عرضه داشتم که همیشه آنها را به فرزندم سفارش میکردم، حال اگر به این پندها و وصایا عمل نمایی، سود و موفقیت بسیاری را نصیب خود ساختهای، اما اگر به آنها پشت نمایی و کارهایی را که مورد رضای پروردگار است انجام ندهی آنوقت خواهی دید که خود و ایمانت را دچار نقصان نمودهای و در آن راه به خطا رفتهای، بدان که امیال و خواهشهای نفس در میان همه انسانها مشترک است و سر سلسله گناهان إبلیسی است که همه را به فنا و نابودی فرا میخواند؛ موجود پلیدی که مردمان پیشین را گمراه کرد و آنان را به آتش دوزخ درافکند و این آتش بس جایگاهی زشت و دهشتناکی است و عجب قیمت ناچیزی را در قبال اطاعت از دشمن خداوند به کف آوردند. بدون ترس از غیر خدا سوار مرکب حق شو و به میادین نبرد حق و باطل داخل شو و از مراقبت نفس خویش و پند و اندرز در آن غافل مشو. تو را به خداوند سوگند میدهم که نسبت به مسلمانان ترحّم داشته باشی، به مردان و زنان احترام گذاری و به کودکانتان رحم کنی، به علمایشان ارج نهی و آنان را خوار ننمایی. مرزداران را از منافع خراجها و مالیاتها بیبهره نساخته و خشمگین ننمایی، آنانی را که سزاوار پاداش و بخشش هستند از آنها محروم نسازی تا آنان دچار فقر و فلاکت نشوند و آنان را به مدت زیاد از همسر و فرزندانشان دور نگه نداری تا نسل آنان از میان نرود، بیتالمال را در انحصار اغنیا و ثروتمندان قرار ندهی و درهای حکومتت را به روی مردم نبندی که در غیر اینصورت ثروتمندان و قدرتمندان، ضعیفان و مستمندان را از میان خواهند برد. این وصیت و سفارش من به توست و خداوند را شاهد آن میگیرم، از هماکنون بر تو سلام میفرستم و از خداوندﻷمیخواهم که تو را در پناه خویش، حفظ نماید.
این وصیت نامه، بیانگر میزان بعد نظر و دوراندیشی عمر بن خطابسدر مسایل مربوط به حکومت و نحوه اداره آن است؛ این سفارشات نظامی کامل در نحوه حکومت و مدیریت است که مسایل بسیار مهمی را در بردارد که شایسته است آنرا به عنوان پیماننامهای گرانبها چراغ راه خویش سازیم. در اینجا لازم به نظر میرسد که به مهمترین اصول و مبادی آن سفارشات در ابعاد و جنبههای دینی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی نظری بیافکنیم: