چهارم: یمن و حضرموت
در عهد عمرس، یعلی بن منیه، والی یمن بود. چون او بنا به درخواست عمر، عزم مدینه نمود نامهای از عثمان به دست او رسید که خبر از وفات عمر و بیعت مردم با عثمان و نیز ابقای یعلی بر صنعاء میداد. این مرد تا زمان وفات عثمان، به عنوان والی صنعاء باقی ماند. [۸۹۴]
از دیگر شهرهای این منطقه، مدینه «الجند» بود که عبدالله بن ربیعه، در طول دوران خلافت عثمان، بر آن شهر حکومت داشت. [۸۹۵]والیان دیگری نیز بر سایر شهرهای یمن حکومت داشتهاند اما منابع و اسناد تاریخی، بیشتر بر این دو شخصیت متمرکز شده و از آنان یاد کردهاند. لازم به ذکر است که منابع، مطالب چندانی در رابطه با اخبار و احوال این منطقه در طول دوران عثمان، ذکر نکردهاند و از نامههایی که میان خلیفه و آنان ردّ و بدل شده است سخنی به میان نیاوردهاند و تنها به ذکر نامههایی که عثمان آنها را برای همهی والیان خود میفرستاد بسنده کردهاند [۸۹۶]. مشهور است که یمن، در عهد عثمان، منطقهای آرام و امن و مردمان آن، افرادی مطیع و فرمانبردار بودهاند. نقل میکنند که عثمان، مردی از بنی ثقیف را به جانب یمن فرستاد و چون او به نزد عثمان بازگشت، به عثمان گفت: مردمانی را دیدم مطیع و فرمانبردار که اگر از آنان به حق یا باطل، چیزی را درخواست کنند، آنرا بدون مقاومت، تحویل خواهند داد [۸۹۷]. در روایات است که در عهد عمرسو در جریان فتوحات، قبایل بسیاری از یمن به مناطقه عراق، مصر و شام مهاجرت کردند. این عامل، سبب ارتباط دائم مردمان یمن با آن مناطق میشد. در عهد عثمانسنیز این مهاجرتها، همچنان ادامه داشت و به همین دلیل، جای تعجبی ندارد اگر در جریان فتنه قتل عثمان، ردپای یهودیانی از یمن را بیابیم که نقش فعال در آن جریان شوم داشتهاند، در رأس این یهودیان، عبدالله بن سبأ بود که بدون شک آتش افروز آن فتنه محسوب میشد، نقل میکنند که با شهادت عثمان، تنی چند از والیان یمن، از جمله یعلی بن منیه و عبدالله بنربیعه، خود را به حجاز رسانیده و در حوادث بعد از این ماجرای غمانگیز، حضوری فعال داشتهاند. [۸۹۸]
[۸۹۴] تاریخ الطبری (۵/۴۴۲). [۸۹۵] تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۷۹. [۸۹۶] الولایة علی البلدان (۱/۱۷۱). [۸۹۷] تاریخ الیمن السیاسی فی العصر الإسلامی، حسن سلیمان، ص ۷۹. [۸۹۸] تاریخ الطبری (۵/۴۴۲).