عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

دوم: عبدالله بن سبأ یهودی، رئیس گروه فتنه‌انگیزان

دوم: عبدالله بن سبأ یهودی، رئیس گروه فتنه‌انگیزان

ابن سبأ به پیروان و همفکران خود توصیه می‌کرد که باید این فتنه را گسترش داد و برای این کار نخست باید امرا و والیان حکومت را مورد طعن و انتقاد شدید قرار داد. اما در ظاهر می‌بایست چنین وانمود کنید که قصد امر به معروف و نهی از منکر را دارید تا بتوانید مردم را با خود همراه سازید [۱۳۷۳]. عبدالله بن سبأ جهت اجرای این نقشه شوم، دعوتگران خود را به سرتاسر بلاد اسلامی گسیل داشت و به مکاتبه با پیروان خود در آن سرزمین‌ها پرداخت و به آنان اعلام نمود که باید به پا خیزند و در جهت برانگیختن قیامی فراگیر علیه حکوت تمام تلاش خود را مبذول دارند. این مردمان ناپاک، به ظاهر ادعای اقامه امر به معروف و نهی از منکر داشتند اما در نهان، قصد داشتند مردم را فریب دهند و آنان را گرد خود جمع کنند. آنان در این راه به نشر اکاذیب و افترا علیه امرا و والیان حکومت دست می‌زدند و با مکاتبه با همفکران خود در سرزمین‌های مختلف، این شایعات را در سرتاسر بلاد اسلامی می‌گستراندند تا بتوانند مردم دیگر بلاد را تحت تأثیر این دروغ‌پردازی‌ها و تبلیغات سوء خود قرار دهند. به این ترتیب این بد طینتان و این سبئیان ناپاک، وحدت مسلمانان را خدشه‌دار کردند و مردم را علیه والیان و امرای خود شوراندند و توانستند زمین خداوندرا به فساد کشانند. آنان در این دعوت خود چنان مهارت استادانه‌ای داشتند که کمتر کسی را توان آن بود تا باطن زشت و خطرناک این ظاهر فریبنده سخنان و اقدامات آنان را ببیند و هدف شوم آنان را که همانا عزل عثمان و نابود کردن حکومت اسلام بود، تشخیص دهد. [۱۳۷۴]

ابن سبأ جهت اجرای نقشه پلید خود، نخست قصد شام نمود اما امیرمعاویهس، بلافاصله پی به نیات او برد و او را از شام اخراج کرد [۱۳۷۵]. ابن سبأ پس از این ماجرا به بصره رفت و نزد حکیم بن جبله که فردی دزد و جنایتکار بود سکنی گزید [۱۳۷۶]. چون به عبدالله بن عامر خبر دادند که مردی ناشناس نزد حکیم بن جبله اقامت کرده است او را فرا خواند. گفتن این نکته لازم است که حکیم بن جبله، همراه سپاهیان اسلام به میادین فتوحات می‌رفت و چون سپاه به جانب بصره باز می‌گشت او خود را از سپاه جدا می‌کرد و به غارت و چپاول و اذیت و آزار اهل ذمه می‌پرداخت. اهل ذمه و مسلمانان قضیه را نزد عثمانسمطرح کردند و او نیز به عبدالله بن عامر دستور داد تا حکیم را در بصره نگاه دارد و نگذارد که از شهر خارج شود مگر این‌که اصلاح شود و دست از این اقدامات خود بر دارد. ابن سبأ نیز از این خوی زشت حکیم سود جست و او را در جهت منافع خود مهیا نمود. حکیم نیز توانست افرادی منحرف و هوس‌ران را به ابن سبأ ملحق کند و به این ترتیب جمعیت پنهان در راستای اهداف شوم ابن سبأ تشکیل می‌گردد. همان‌طور که گفتیم ابن عامر، با شنیدن خبر ورود ابن سبأ به شهر و اقامت او در خانه حکیم، او را احضار نمود و در مورد هویت او و قصد او از سفر به بصره سؤال نمود. ابن سبأ نیز وانمود می‌کرد که او پیشتر از اهل کتاب بوده اما پس از شناخت اسلام، با رغبت به این دین گرویده است و قصد دارد در بصره سکنی گزیند. عبدالله بن عامر گفت: این چه‌ حرف‌هایی است که‌ در مورد شما می‌شنوم؟ هرچه‌ زودتر از این‌جا خارج شو و چیزی از خود باقی نگذار. ابن عامر وی را از بصره‌ بیرون راند و نگذاشت که‌ در آن شهر اقامت گزیند. اما ابن سبأ زمانی بصره‌ را وداع می‌گفت که‌ پیروانی را برای خود به‌ وجود آورده‌ بود و شاخه‌ای از حزب سبئی یهودی را در آن‌جا کاشته‌ بود.

ابن سبأ سپس عزم کوفه کرد و در آن‌جا بود که فضا را مناسب افکار و عقاید باطل خود دید اما به محض این‌که سعید بن عاص خبر ورود ابن سبأ به کوفه را شنید دستور داد تا او را از شهر بیرون کنند. پس از اخراج ابن سبأ از کوفه، او قصد سرزمین مصر کرد و در آن‌جا توانست نقشه‌های شوم خود را اجرا کند و افراد بسیاری را گرد خود جمع نماید. او در آن‌جا با پیروان خود در دیگر شهرها مکاتبات پنهانی داشت و دستورات لازم را به آنان ابلاغ می‌کرد [۱۳۷۷]. تلاش‌های ابن سبأ و پیروان او شش سال به طول انجامید تا این‌که سرانجام در سال سی و پنج بعد از هجرت، غوغاسالاران و فتنه‌انگیزان شورش خود را از کوفه آغاز کردند و با قتل عثمانسآن‌را به منتها الیه وقاحت رسانیدند و در دوران خلافت علی بن ابی طالبسنیز همچنان به شیطنت و خباثت خود ادامه دادند. [۱۳۷۸]

[۱۳۷۳] تاریخ طبری (۵/۳۴۸). [۱۳۷۴] الخلفاء الراشدون، الخالدی، ص۱۲۶. [۱۳۷۵] الخلفاء الراشدون، الخالدی، ص۱۲۶. [۱۳۷۶] همان، ص۱۲۸. [۱۳۷۷] الخلفاء الراشدون، الخالدی، ص۱۲۹. [۱۳۷۸] همان، ص۱۳۰.