عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

دهم: قاطعیت

دهم: قاطعیت

قاطعیت، خصلتی بود که از ابتدا در شخصیت عثمان وجود داشته است. آن‌ روزی که صدیق او را به اسلام دعوت کرد به او گفت: عثمان! تو مرد قاطع و خردمندی هستی و حق را از باطل تشخیص می‌دهی، به من بگو این بتهایی که قوم تو آن‌ها را پرستش می‌کنند، چیست؟ [۳۶۰]

در سال ۲۶ بعد از هجرت، عثمان اقدام به توسعه مسجدالحرام نمود و به همین دلیل خانه و زمین اطراف را خرید، اما تعدادی از مردم قصد فروش خانه و زمین خود را نداشتند و از این کار امتناع می‌کردند، عثمان خانه‌های آنان را ویران کرد و پول خرید آن خانه‌ها را به بیت‌المال بازگردانید، چون آن مردمان به عثمان اعتراض کردند، عثمان دستور داد آنان را به زندان بیاندازند، سپس آنان را احضار نمود و به آنان گفت آرامش و گذشت، باعث شده که شما نسبت به من این‌گونه رفتار کنید و دیگر به سخنان من وقعی نمی‌گذارید، اگر عمر این کار را با شما می‌کرد، جرأت اعتراض بر او را نداشتید، سپس عبدالله بن خالد بن أسید به شفاعت آنان نزد عثمان رفت و توانست رضایت او را نسبت به آنان جلب نماید. [۳۶۱]

وقوع فتنه، خود، تجلی‌گاه قاطعیت عثمان بود؛ او برای حمایت و حفاظت از نظام خلافت، به خواسته شورشیان مبنی بر قبول استعفا تن در نداد و در برابر آنان مقاومت نمود و اگر او در آن روز به خواسته نابخردانه شورشیان پاسخ مثبت می‌داد، خلافت به آلت دست آنان و دیگر دنیا طلبان آزمند تبدیل می‌شد و هرج و مرج سرتاسر سرزمین را فرا می‌گرفت، عثمان بسیار دوراندیش و خردمند بود که خواسته‌ی آنان را رد نمود، زیرا در غیر این‌صورت، بنیان‌گذار سنتی می‌شد که براساس آن، دسته‌ای از مردم هر وقت که بخواهند می‌توانند حاکم منتخب امّت را عزل کنند و خود حاکمی دیگر به جای او منصوب نمایند که در این‌صورت در کشور آشوب و بلوی به راه می‌افتاد، افراد امّت اسلام به نزاع با هم گرفتار می‌آمدند و تمام توان امت را در این نزاع به هدر می‌‌دادند و آن وقت از دشمن او غافل می‌شدند. عثمان با فدای جان خود، کیان امّت اسلام را از خطر رهانید، جامعه را از آشوب و اختلافات شدید حفظ نمود و سکان حکومت را از دست شورشیان و غوغاسالاران دور نمود. او در آن شرایط سخت، راهی را برگزید که کمترین ضرر را به امت اسلام می‌رسانید، او جان عزیز و مبارک خویش را فدا کرد و با این کار پایه‌های نظام خلافت را پاس داشت و آن را از اضمحلال نجات داد [۳۶۲]ما در مباحث بعد به تفصیل به این رویداد خواهیم پرداخت.

[۳۶۰] صادق عرجون، عثمان بن عفّان، ص۴۷. [۳۶۱] تاریخ الطبری (۵/۲۵۰). [۳۶۲] تحقیق مواقف الصحابة من الفتنة (۱/۴۷۴).