عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

سوم: مشورت عثمانسبا والیان و امرای شهرها

سوم: مشورت عثمانسبا والیان و امرای شهرها

همچنین عثمان در راستای اقدامات پیشگیرانه خود، والیان بصره، شام و مصر را که عبارت بودند از عبدالله بن عامر، معاویه بن ابی سفیان و عبدالله بن سعد بن ابی سرح و نیز سعید بن عاص و عمرو بن عاص، والیان پیشین، را فراخواند و در رابطه با مسایل مهم جامعه مسلمانان و خطراتی که وحدت ایشان را تهدید می‌کند با آنان به مشورت پرداخت تا بتوانند راهکاری اساسی برای حل آن بحران بیابند [۱۴۱۹]. عثمانسنخست خطاب به والیان اعلام نمود که نگران آن است که این اخبار و شایعات درست باشد و والیان او در حق مردم ظلم و ستمی روا داشته باشند. والیان نیز با استناد به گزارش بازرسان، بیان داشتند که بدون شک این شایعات دروغ محض است و کاملاً بی‌پایه و اساس می‌باشند و نباید بدان‌ها اعتنایی نمود. پس از این گفتگو، عثمان نظر و پیشنهاد هر یک از آنان را خواست. سعید بن عاص به او چنین گفت: که این شایعات در خفا و پنهان جعل شده و در میان مردم پراکنده می‌شوند و آن‌گاه ایشان که از همه جا بی‌خبرند آن‌را در مکان‌ها و مجالس مختلف بازگو می‌کنند؛ او اعلام نمود که به اعتقاد او تنها راه حل این معضل این است که هر کس این شایعات را جعل می‌کنند دستگیر و سپس کشته شود تا دیگر مردم دست از این حرف و حدیث‌های دروغین بردارند. عبدالله بن سعد نیز بیان نمود که باید در قبال حقوقی که به مردم اعطا می‌شود از آنان خواست تا به وظایف خویش نسبت به حکومت عمل کنند و نباید آنان را به حال خود رها نمود. معاویه هم در مقام سخنی بر آمد و گفت: که مردم شام مردمانی مطیع و فرمانبردار هستند و عثمان تنها اخبار نیک از ایشان دریافت می‌کند و علت آن را رفتار خوب و عملکرد پسندیده حکومت در قبال آنان می‌داند. عمرو بن عاص نیز چون به سخن آمد از عملکرد عثمانسانتقاد کرد و به او گفت: که او نسبت به مردم بسیار مهربانانه و با رأفت زیاده از حد برخورد می‌کند و باید به همان شیوه حکومت عمرسباز گردد که در هنگام لزوم، قاطعیت و شدت از خود نشان می‌داد و چون شرایط اقتضا می‌کرد با نرمی و ملایمت رفتار می‌نمود. باید با افراد شرور و بد ذات با خشونت و شدت بر خورد نمود و در مقابل مردمانی که خیر و صلاح امت را می‌خواهند با عطوفت و ملایمت برخورد شود؛ اما تو نسبت به همه به یک صورت رفتار نموده‌ای و هیچ فرقی میان ایشان قائل نشده‌ای. در این هنگام، عثمان شروع به سخن گفتن نمود و پس از حمد و ثنای پروردگار، خطاب به حاضرین چنین گفت: «تمام پیشنهادات شما را شنیدم. اما بدانید که هر مسأله‌ای را راه حلی است و راه حل این معضلی که گریبان‌گیر امت شده است ملایمت و مدارا با ایشان می‌باشد اما نباید این مدارا و مسامحه از چارچوب حدود خداوند بزرگ فراتر روند و آن مرزها را زیر پا بگذارد، چرا که هیچ کس را چنین حقی نیست که در اجرای حدود پروردگار خللی ایجاد نماید. بدانید اگر مشاجره، درِ سعادت امت را بسته است، محبت و مدارا و مسامحه با خلق خدا این در را به روی ایشان می‌گشاید. یقین دارم که هیچ کس را بر من حقی نیست که آن را حجت و دلیل شورش خود گرداند، چرا که خداوند، خود، شاهد است که در راه خیر و صلاح خود و امت اسلام از هیچ کوششی فرو گذار نبوده‌ام. اما بدانید اگر چرخ‌های آسیاب فتنه و آشوب به حرکت در آید، هیچ کس را توان آن نیست که آن را از حرکت باز ایستاند. من از خداوندخواهانم که پیش از این‌که آتش این فتنه سر تا سر جهان اسلام را فراگیرد، جان مرا بستاند تا عثمان، هرگز به این بلا گرفتار نیاید که هیزم‌کش این آتش ویرانگر باشد. شما نیز با ملایمت و محبت، تلاش کنید که مردم از این فتنه دور بمانند، حق و حقوق ایشان را تمام و کمال به آنان پرداخت نمایید، از اشتباهات ایشان در گذرید اما به هوش باشد که در مورد حدود شریعت خداوند با هیچ کس مصالحه ننمایید». [۱۴۲۰]

هر چند عثمان پیشنهاد عمرو بن عاص را نپذیرفت اما در واقع، او همان روش ابوبکر و عمر را در پیش گرفت، چرا که در هنگام بروز فتنه و آشوب میان امت، می‌بایست از در محبت و مدارا و عفو و گذشت به مقابله با آن پرداخت و نباید با اعمال خشونت و شدت عمل، بر شدت آن فتنه افزود. عثمان آرزو داشت که بمیرد اما عامل شدت یافتن آن فتنه میان امت نباشد. اما در عین حال، تأکید داشت که نباید از چارچوب دستورات خداوندخارج شد و آن‌ها را زیر پا گذاشت. او معتقد بود که ملایمت و مدارا بهترین روش مقابله با فتنه می‌باشد و عفو و گذشت، بهترین پاسخ به آن است و در طول این بحران‌ها نباید مردم را از حق و حقوق خود محروم ساخت و آنان را تحت فشار قرار داد. [۱۴۲۱]

لازم به ذکر است که در این میان، باز دستان کینه‌توزان و دروغگویان به کار افتاد و با جعل روایاتی ضعیف که راویان آن‌ها یا غیر معتبر هستند و یا گمنام و نامعلوم، تلاش کرده‌اند تا روابط میان عثمانسو عمرو بن عاصسرا بد جلوه دهند تا آن‌جا که عمرو قصد داشته عثمانسرا به قتل رساند اما با ترور عثمانساو فرصت را غنیمت شمرده و در راه رسیدن به آمال و آرزوهای جاه‌طلبانه خود، ادعای خونخواهی خلیفه مقتول را می‌کند [۱۴۲۲]. این روایت را مؤرخان و محدثان رد کرده و آن را نادرست می‌دانند [۱۴۲۳]. همچنین در روایتی دیگر که راویان آن افرادی غیر معتبر و یا گمنام هستند آمده است که عمرو به عثمان گفت: تو از طریق خاندان بنی امیه بر مردم حکومت رانده‌ای و در طول این سال‌ها هرکاری که تو انجام داده‌ای از تو مبرا کرده‌اند و به هر بی‌راهه که گام نهاده‌ای قدم گذاشته‌اند. حال و در این شرایط، یا شیوه حکومت خود را اصلاح کن و یا از این مقام کنار رو، در غیر این‌صورت تصمیمی قاطع بگیر و آن را اجرا کن [۱۴۲۴]. در همان روایت نیز آمده است که عبدالله بن عامر به عثمانسپیشنهاد کرد تا مردم را به میادین کارزار بفرستد تا به مسایل دیگر مشغول شوند و از این حرف و حدیث‌هایی که راجع به حکومت تو می‌گویند، دست بر دارند. [۱۴۲۵]

اما عثمان بر خلاف تمام این پیشنهادها، والیان و امرای خود را فرمان داد تا با ملایمت و مدارا با مردم رفتار کنند و از بازداشت یا قتل آشوب طلبان بپرهیزند [۱۴۲۶]. در واقع، در آن شرایط حساس، هر فرد با بصیرت و خردمندی می‌دانست که دیر یا زود آتش فتنه‌ای بزرگ شعله‌ور خواهد شد و سر تا سر جهان اسلام را در بر می‌گیرد. [۱۴۲۷]

[۱۴۱۹] معاویة بن ابی سفیان، ۱۲۶. [۱۴۲۰] تاریخ الطبری (۵/۳۵۱). [۱۴۲۱] عمرو بن العاص الأمیر المجاهد، الغضبان، ص۴۴۷. [۱۴۲۲] عمرو بن العاص الأمیر المجاهد، ص۴۴۷. [۱۴۲۳] عمرو بن العاص الأمیر المجاهد، ص۴۴۷. [۱۴۲۴] تاریخ الطبری (۵/۳۴۰). [۱۴۲۵] تاریخ الطبری (۵/۳۴۰). [۱۴۲۶] خلافة عثمان، د. السلمی، ص ۷۷. [۱۴۲۷] الخلفاء الراشدون، ص۱۵۱.