سوم: فتنهانگیزان، مجلس سعید بن عاص را به آشوب میکشند
در یکی از روزهای سال سی و سوم بعد از هجرت که سعید در جلسهای میان عموم مردم حضور یافته و با آنان در زمینههای مختلف گفتگو و بحث میکرد عدهای از منحرفان و افراطگران وارد این جلسه شده و آنرا به آشوب کشاندند.
در واقع، ماجرا از این قرار بود که میان سعید و فردی بنام خنیس بن حبیش اسدی مجادلهای در گرفت؛ در مجلس نیز افراطگرایانی چون جندب ازدی که فرزندش به خاطر ارتکاب قتل، قصاص شده بود و نیز افرادی مانند مالک اشتر نخعی، ابن کواء و صعصعه بن صوحان حضور داشتند، آنان این فرصت را غنیمت شمردند و برای بر انگیختن آتش فتنه، به ظاهر و برای حمایت از سعید، به خنیس حملهور شدند. پدر خنیس نیز که برای دفاع از فرزندش وارد معرکه شده بود به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت به نحویکه پدر و پسر از شدت ضربات، بیهوش شدند، سعید نیز هر چه کوشید نتوانست مانع این اقدام وحشیانه جندب و مالک اشتر و دیگر همدستانشان شود. این اقدام باعث شد، کوفه در آستانه جنگی قبیلهای قرار گیرد که با درایت و عملکرد بموقع سعید، آتش آن فتنه در نطفه خفه شد. سعید طی نامهای خطاب به عثمانسواقعه را برای او بازگو نمود و عثمان نیز به او سفارش نمود که تا حد امکان سعی نماید مسأله را به صورتی آرام و بدور از هر نوع تشنج حل و فصل کند [۱۳۷۹]. پس از این ماجرا منحرفان از دین، اقدام به نشر شایعات و اکاذیب بر ضد سعید و عثمانسو مردم و بزرگان کوفه کردند و به همین دلیل، مردم از سعید خواستند تا آنان را مجازات نماید. سعید به آنان پاسخ داد که عثمان مرا از ایجاد تشنج و بحران در شهر منع کرده است اما اگر در تصمیم خود اصرار میورزید از خود امیر المؤمنین کسب تکلیف نمایید. مردم نیز عثمانسرا در جریان اوضاع و احوال شهر قرار دادند و از او خواستند تا به سعید فرمان دهد که این فتنهانگیزان و آشوب طلبان را از کوفه اخراج کند و عثمان نیز درخواست آنان را پذیرفت و به سعید دستور داد تا آن آشوب طلبان را از شهر تبعید نماید. سعید نیز این عده را که حدود ده تا پانزده نفر میشدند به شام و نزد معاویه فرستاد و طی نامهای به معاویه به او چنین نوشت: من عدهای را نزد تو میفرستم که اهل فتنه و آشوب هستند. آنان را از مجازات بترسان و تلاش کن تا اصلاح شوند و اگر احساس کردی به راه راست آمدهاند بار دیگر به ایشان فرصت جبران مافات را بده [۱۳۸۰]. از جمله افرادی که به شام تبعید شدند این عده بودند: مالک اشتر نخعی، جندب ازدی، صعصعه بن صوحان، کمیل بن زیاد، عمیر بن ضابیء و ابن کواء [۱۳۸۱].
[۱۳۷۹] تاریخ طبری (۵/۳۲۳). [۱۳۸۰] تاریخ طبری (۵/۳۲۴). [۱۳۸۱] الخلفاء الراشدون، ص۱۳۱.