دوم: دیدگاه عثمانسدر مورد اصول و قواعد زکات
عثمان، در مورد زکات، خطاب به مردم چنین گفت: «ماه پرداخت زکات فرا رسیده است، هرکس به دیگری بدهی دارد، آنرا بازپس دهد تا زکات اموال خویش را پرداخت نماید. هر کس را استطاعت مالی نیست، زکات از او ستانده نمیشود، مگر آنکه خود او، بخواهد داوطلبانه از مال خویش صدقهای پرداخت کند و هر کس، در ماههای قبل، زکات اموال خویش را داده است، تا سال بعد و فرا رسیدن همان ماه که زکاتش را در آن پرداخت نموده، زکاتی از او دریافت نمیشود». ابراهیم بن سعد این ماه را ماه رمضان میدانست. [۴۱۰]
اما ابوعبید در کتاب خود، الأموال، بیان میدارد که ماه مورد نظر عثمان، ماه محرّم بود [۴۱۱]. به این ترتیب عثمان، ارکان دیدگاه خویش، نسبت به زکات را بیان کرده است که عبارتند از:
الف: تعیین مبدأ سالیانه بعنوان شرط در پرداخت زکات، جز زکات محصولات کشاورزی، سپری شدن یک سال کامل از زمان پرداخت آن است. عثمان در خطبه خویش، بر همین نکته تأکید نموده و چنین گفته است: «هر کس زکات اموال خویش را داده است، تا سال بعد و فرا رسیدن همان ماهی که زکاتش را در آن پرداخت نموده، از او زکاتی دریافت نمیشود».
ب: براساس گفته ابوعبید، مبنای سال مالی در حکومت خویش را سال هجری و ماه محرم، قرار داد، این نکته مبین آن است که مسلمانان باید بعد از سپری شدن یک سال کامل هجری، زکات اموال خویش را که به حدّ نصاب رسیده است، در ماه اول سال هجری پرداخت نمایند.
ج: عثمان، مردم را فرا میخواند تا با پرداخت دیون و بدهیهای خود، میزان درست مال خود را حساب کنند تا ببیند به حد نصاب زکات رسیده است یا خیر. در واقع عثمان با این کار، مردم را تشویق میکند که با پرداخت دیون خویش، به پیمان خود با طلبکاران وفادار باشند و در عین حال، کار حساب و کتاب ثروت و مایملک او به سهولت صورت گیرد و از هر نوع ابهام در بدهیها و حساب و کتاب داراییهای مردم اجتناب شود.
د: همچنین عثمان در خطبه خود اعلام مینماید که هرکس را استطاعت مالی نیست از پرداخت زکات، معاف است مگر آنکه خود او، داوطلبانه، صدقهای را پرداخت کند. در واقع عثمان با این اقدام، مسلمانان را به انجام داوطلبانه، و نه از روی اجبار کارها، دعوت میکند. او میدید که در میان مسلمانان هستند آنانکه اموالشان چندان زیاد نیست که شامل زکات گردد اما آنان خود، داوطلبانه، صدقات خود را به بیتالمال تحویل میدهند، او نیز این صدقات را از آنان میپذیرفت و در همان راههای هزینه زکات، صرف مینمود [۴۱۲]. از طرف دیگر، ممکن است عثمان با گفتن این مطلب که: «هر کس زکات مال خویش را پرداخت نموده از او زکاتی اخذ نشود تا آن زمان که خود، داوطلبانه، آنرا به بیتالمال تحویل دهد» قصد داشته این نکته مهم را به مسلمانان بفهماند که هر کس را طلا و جواهرات است، تا آن زمانیکه خود او داوطلبانه، زکات آنها را به بیتالمال نپردازد، از او زکاتی گرفته نمیشود. باید این را در نظر داشت که زکات محصولات کشاورزی و چهارپایان، به هر شکل ممکن از صاحبان آنها اخذ میشد اما عثمان، صاحبان مال التجاره و طلا و جواهرات را که ثروتی پنهان میباشند، مخیر نمود که خود، داوطلبانه، زکات آنها را تعیین و پرداخت نمایند و او تنها زمانی زکات این قبیل اموال را قبول میکرد که مالک آنها، زکاتشان را داوطلبانه، نزد او میآوردند. [۴۱۳]
کما اینکه رسولخدا جچون کارگزاران خود را برای گرفتن زکات چهارپایان میفرستاد، به آنان میفرمود به هر طریق ممکن زکات آنها را از صاحبانشان بگیرند و دیگر امامان و پیشوایانِ بعد از آن حضرت نیز روش ایشان در اخذ زکاتِ محصولات کشاورزی و چهارپایان را دنبال نمودند، به نحویکه ابوبکر با آنان که از پرداخت زکات چهارپایان خود امتناع میکردند، به نبرد پرداخت، اما هیچ کس از رسولخدا جروایت ننموده است که ایشان از صاحبان ثروتهای پنهان چون طلا و جواهرات، به زور زکات آنها را دریافت کرده، در واقع این نوع ثروتها بسان امانتهایی هستند در دست صاحبان آن که باید با رعایت امانتداری، هم دَین آنها را پرداخت کنند و هم زکات خود آنها را، اما برخلاف آنها، چهارپایان بمانند احکام و دستوراتی هستند که بر صاحبان آنان است که بدانها پایبند باشند، کما اینکه احکام و دستورات تنها بر امور آشکاری که میان مردم ملموس و قابل رؤیت میباشد، صادق است، هرچند حساب و کتاب میان انسان و خداوند متعال، هم براساس امور آشکار و عیان است و هم براساس امور پنهان و نهان. [۴۱۴]
[۴۱۰] الأموال، ابوعبید، ۵۳۴. [۴۱۱] همان، ۵۳۵. [۴۱۲] السیاسة المالیة لعثمان بن عفّان، ص ۷۶ – ۷۷. [۴۱۳] الأموال، أبوعبید، ۵۳۷. [۴۱۴] الأموال، أبوعبید، ۵۳۷.