عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

پنجم: عثمانسبازگشت آشوب طلبان به کوفه و تبعیدشان به جزیره

پنجم: عثمانسبازگشت آشوب طلبان به کوفه و تبعیدشان به جزیره

عثمان دستور داد تا آشوب طلبان را نزد سعید بن عاص باز گردانند. اما چون آنان به کوفه بازگشتند بار دیگر زبان علیه سعید و عثمان گشودند و به دروغ و افترا پرداختند. سعید بار دیگر از دست آنان به عثمان شکایت برد و عثمان این بار فرمان داد تا آنان را به حمص و نزد عبدالرحمن بن خالد بن ولید تبعید کنند [۱۳۹۲]. چون آنان به حضور عبدالرحمن رسیدند، او با ایشان با خشونت و پرخاش سخن گفت و از آنان چنین استقبال نمود: ای آلت‌های دست شیطان! در اینجا هیچ کس از حضور شما خوشحال نیست. شما اصلاح نمی‌شوید و همچنان در باطل هستید. اگر عبدالرحمن نتواند شما را رام کند و به ذلت کشاند زیان‌کار خواهد بود. نمی‌دانم شما از چه قوم و ملتی هستند، عربید یا عجم که این چنین اصلاح ناپذیرید. مراقب باشید با من همچون سعید و معاویه برخورد نکنید. من فرزند خالد بن ولیدسهستم که رشادت‌های بی‌نظیری را از خود نشان داد و همو بود که مرتدین را قلع و قمع نمود. آنان یک ماه نزد عبدالرحمن ماندند و او در طول این مدت با درایت و قاطعیت با ایشان رفتار می‌نمود و هرگز چون سعید و معاویه در قبال آنان از خود نرمش نشان نداد. او هر جا که می‌رفت آنان را با خود می‌برد و آنان را در جنگ و صلح نزد خود نگاه می‌داشت تا کاملاً مراقب رفتار و کردارشان باشد و در هر شرایطی که اقتضا می‌نمود آنان را خوار و ذلیل می‌گردانید و هر وقت که سر دستشان، صعصعه بن صوحان را می‌دید به او می‌گفت: ای فرزند گناه! بدان هر که را خیر و صلاح، به راه راست نیاورد، شر و بلا او را اصلاح می‌کند و هر که با نرمش و ملایمت اصلاح نگردد باید با خشونت و شدت او را سر عقل آورد. نیز به آنان می‌گفت: چرا همان‌گونه که با سعید و معاویه مجادله می‌کنید با من صحبت نمی‌کنید و جواب حرف‌های مرا نمی‌دهید؟!

این شدت و برخورد قاطعانه عبدالرحمن مفید واقع شد و باعث گردید تا آشوب طلبان اظهار ندامت کنند و از عبدالرحمن بخواهند که آنان را ببخشاید و رفتاری ملایم‌تر با ایشان در پیش بگیرد. عبدالرحمن نیز از میان آنان مالک اشتر را نزد عثمانسفرستاد تا به او اطلاع دهد که آنان از کردار سابق خود توبه کرده و پشیمان شده‌اند. عثمانسنیز آنان را بخشود و به آنان اجازه داد تا به شهر خویش باز گردند. اما مالک اشتر از عثمانسدرخواست کرد تا عثمان به آنان اجازه دهد در جزیره و نزد عبدالرحمن بمانند که او با این تقاضای آنان موافقت کرد [۱۳۹۳]. پس از این اتفاقات بود که شعله فتنه کوفه فروکش کرد. در واقع، در حوادث سال سی و سوم بعد از هجرت، منافقان و فتنه‌‌انگیزان که شاهد تبعید رؤسای خود بودند سکوت را بهترین راه حل نجات خود دانستند. [۱۳۹۴]

[۱۳۹۲] تاریخ طبری (۵/۳۳۱). [۱۳۹۳] تاریخ طبری (۵/۳۲۷). [۱۳۹۴] الخلفاء الراشدون، ص۱۳۴.