عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

دوم: در عهد خلافت عمر فاروقس

دوم: در عهد خلافت عمر فاروقس

عثمانسدر عهد فاروق نیز از اعتبار و احترام بسیار زیادی نزد خلیفه برخوردار بود به نحوی که هرگاه صحابه و دیگر مسلمانان، سؤال و یا درخواست مهمی داشتند او و یا عبدالرحمن بن عوفسرا پیشقدم می‌کردند؛ آنان به عثمان لقب «ردیف» داده بود که به کسی اطلاق می‌شد که پشت کسی می‌نشیند و عرب به کسی که بعد از رهبر و رئیس، به او امید انجام کاری را داشتند، این لقب را می‌دادند، آنگاه چون از طریق عثمان و یا عبدالرحمن به خواسته خود نمی‌رسیدند به عباس بن عبدالمطلب، عموی رسول‌خدا ج، که از ارج و قرب خاصّی نزد همه صحابه برخوردار بود، مراجعه می‌کردند. [۱۶۹]

گویند که یک روز، عمر فاروق دستور داد تا مردان مدینه آماده شوند، آنگاه آنان را به منطقه «صِرار» برد؛ عثمان نزد او آمد و پرسید: هدفت از این کار چیست؟ عمر، قبل از پاسخ دادن به سؤال عثمان، مردم را برای ادای فریضه نماز جمعه فرا خواند و چون نماز تمام شد به آنان اعلام نمود که قصد دارد نیروهایی را به سرزمین عراق اعزام کند و از مردان می‌خواهد خود را برای این کار مهیّا کنند [۱۷۰]. نیز گویند آن روزی که عمر به خلافت رسید، بزرگان صحابه را فراخواند و راجع به نحوه مصرف بیت‌المال با آنان مشورت نمود، عثمان بدو گفت: هم خودت از آن بخور و بهره ببر و هم دیگران را از آن بهره‌مند ساز [۱۷۱]. همچنین، هنگامی که ابوعبیده جرّاحس، نامه‌ای را به جانب عمرسفرستاد و از او خواست که به جبهه مسلمانان در بیت‌المقدس بیاید تا خود او دروازه‌های آن شهر را به روی مسلمانان بگشاید، عمر با صحابه به مشورت پرداخت، عثمان پیشنهاد کرد که عمر بدان‌جا نرود تا با ردّ درخواست مسیحیان، آنان را تحقیر کرده باشد و به آنان بفهماند که درخواست آنان نزد او بی‌ارزش است و او آماده جنگ با آنان می‌باشد و آنان باید با قبول شکست و ذلّت حاصل از آن، مجبور به پرداخت جزیه شوند [۱۷۲]. اما علی بن أبی طالبس، بر خلاف عثمانس، نظرش این بود که بهتر آن است که خلیفه به بیت‌المقدس برود تا مسلمانان در نبرد خود با مسیحیان و رومیان، روحیه گیرند که عمر نیز نظر علی را پذیرفت و به فلسطین عزیمت نمود. [۱۷۳]

در واقع، عثمان، در دوران خلافت عمرسبمانند وزیر خلیفه بود، به عبارت بهتر، جایگاه او در نزد عمر، چونان جایگاه عمر نزد ابوبکر بود. اگر خداوند با وزارت عمر در خلافت ابوبکر بهترین نعمت را به بهترین مردمان عطا فرمود، با وزارت عثمان نیز، بهترین هدیه را به بهترین خلق خدا بخشید. اگر ابوبکر، مهربان‌ترین مردم نسبت به خود آنان بود، عمر قاطع‌ترین و سختگیرترین ایشان در امر دین و حق محسوب می‌شد و خداوندأرأفت ابوبکر را با قاطعیت عمر درهم آمیخت تا خلافت بر پایه صدق و رحمت و عدل پدید آید. عثمان نیز چون ابوبکر، مهربان بود و رئوف، و به این ترتیب، خداوند، در دوران خلافت عمر، جایگزینی مناسب برای ابوبکر انتخاب نمود و از تعاون و مشورت این دو شخصیت بزرگ اسلام، محکم‌ترین و عادلانه‌ترین سیاست‌ها وعملکردها ظهور کرد که زبانزد خاص و عام در همه ادوار تاریخ شد. در این‌جا به عنوان نمونه، به نقش عثمان در چند مسأله مهم می‌پردازیم که در دوران عمر روی داد، و ما مجملا آن‌ها را ذکر می‌نماییم:

[۱۶۹] تاریخ الطبری (۴/۸۳)، المرتضی تألیف ابوالحسن الندوی، ص۱۳۱. [۱۷۰] الخلیفة الشاکر الصابر عثمان بن عفّان، ص ۶۳. [۱۷۱] الخلیفة الشاکر الصابر عثمان بن عفّان، ص ۶۳. [۱۷۲] عثمان بن عفّان، محمد حسین هیکل، ص۴۷. [۱۷۳] الخلیفة الشاکر الصابر عثمان بن عفّان، ص ۶۳.