عثمان بن عفان رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه سوم

فهرست کتاب

گفتار دوم: رابطه‌ی حضرت عثمانسبا قرآن کریم

گفتار دوم: رابطه‌ی حضرت عثمانسبا قرآن کریم

تنها راه و روشی که حضرت عثمان و دیگر صحابه بزرگوارشبراساس آن پرورش یافتند و به رشد و تعالی رسیدند قرآن کریم بود؛ کتابی که پروردگار عالمیان آن‌را بر پیامبر خویش جنازل فرمود و به همین دلیل هم نبی اکرم جتأکید داشت که این وحدت روش را حفظ کند و تک تک مسلمانان و جوامع آنان بر این اساس تربیت شوند. آیاتی را که حضرت عثمان، به طور مستقیم از زبان حضرت رسول جمی‌شنیدند، تأثیر شگرفی در ساختن شخصیت ایشان داشت، همین آیات بود که قلب ایشان را از پلیدی‌ها پاک گردانید، جانشان را پرورش داد و روحشان را تربیت نمود تا عثمان به انسان جدیدی تبدیل شود؛ انسانی با ارزش‌ها، احساسات، اهداف، معرفت و راه و روشی دیگر. [۶۳]

و به این صورت بود که عثمان شیفته‌ی قرآن شد. ابوعبدالرحمن سُلَمی، از کیفیت فراگرفتن قرآن توسط عثمان نزد رسول‌خدا جو میزان عشق شدید او به قرآن و عمل به آن چنین سخن می‌گوید: افرادی چون عثمان بن عفّان و عبدالله بن مسعود هرگاه ده آیه از قرآن را نزد حضرت رسول جفرا می‌گرفتند، تا زمانی‌که تمامی معارف آن ده آیه را فهم نمی‌نمودند و بدان عمل نمی‌کردند، به آیات دیگری نمی‌پرداختند، بنابراین ما هم قرآن را یاد گرفتیم، هم معارف آن‌را و هم بدان عمل می‌نمودیم. آنان مدتی را صرف حفظ آن آیات می‌کردند [۶۴]تا بتوانند باآن‌ها انس بگیرند، قرآن در این رابطه چنین می‌فرماید:

﴿ كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٩ [ص:۲۹].

«(ای محمّد! این قرآن) کتاب پرخیر و برکتی است و آن را برای تو فرو فرستاده‌ایم تا درباره آیه‌هایش بیندیشند، و خردمندان پند گیرند».

عثمانساز رسول‌خدا جنقل می‌کند:

«خیرُکم مَن تَعَلَّم القرآنَ و عَلَّمَه» [۶۵].

(بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگر مسلمانان نیز یاد دهد).

ایشان قبل از وفات رسول‌خدا جتمام قرآن را بر ایشان عرضه داشت تا صحّت آن را تأیید نمایند.

از مشهورترین شاگردان حضرت عثمان، می‌توان به ابوعبدالرحمن سُلَمی، مغیره بن أبی شهاب، ابوالأسود، زرّ بن حبیش [۶۶]اشاره نمود. در این‌جا شایسته است این صفحات را با جملاتی از حضرت عثمان که در مورد قرآن کریم است، بیاراییم: ایشان فرموده‌اند: اگر قلب‌های ما از پلیدی‌های دنیا پاک گردد هرگز از کلام خداوند بزرگ سیراب نخواهیم شد [۶۷]. نیز فرموده‌اند: بدترین روز، آن وقتی است که چشم به عهد و پیمان خداوند، یعنی قرآن کریم، نیافتد [۶۸]. باز فرموده‌اند: سه چیز در دنیای من نیکو هستند: سیرکردن گرسنگان، پوشانیدن برهنگان و تلاوت قرآن [۶۹]. ایشان همچنین گفته‌اند: چهار چیز است که ظاهرشان فضیلت و باطنشان فریضه می‌باشند و آن‌ها عبارتند از: همنشینی با صالحان فضیلت است اما تبعیت از آنان واجب، تلاوت قرآن فضیلت می‌باشد اما عمل بدان فریضه، زیارت قبور که فضیلت است اما مهیا شدن برای مرگ فریضه، عیادت بیمار فضیلت است اما اجرای وصیت و سفارش او فریضه [۷۰]. نیز چنین گفته‌اند: مضرترین چیزها ده چیز است: عالمی که از او سؤال نشود، علمی که بدان عمل نکنند، نظر درستی که مورد قبول قرار نگیرد، اسلحه‌ای که مورد استفاده واقع نشود، مسجدی که در آن نماز نخوانند، مصحف قرآنی که به تلاوت آن نپردازند، مالی که از آن صدقه ندهند، اسبی که سوار آن نشوند، علم زهد که در نزد طالب دنیا باشد و عمر درازی که صاحب آن برای تدارک زاد و توشه‌ی آخرت سود نجوید [۷۱]. ایشان حافظ کامل قرآن بودند و همیشه مصحف‌شان را در دست داشتند، به نحوی که مردم به ایشان می‌گفتند مردی با برکت، کتابی با برکت را آورد [۷۲]. آن‌قدر به قرائت آن مصحف مبادرت نموده بودند که پاره پاره شد [۷۳]. همسرشان، هنگام محاصره بیت حضرت، خطاب به شورشیان گفت: یا او را بکشید و یا رهایش سازید، او مردیست که شب را با یک رکعت به صبح می‌رساند و در همان یک رکعت کل قرآن را تلاوت می‌کرد [۷۴]. از او روایت است که در یک شب کل قرآن را در یک رکعت تلاوت کردند [۷۵]. و این تحقق سخن خدا در مورد اوست:

﴿ أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا يَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَيَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٩ [الزمر: ۹].

«(آیا چنین شخص مشرکی که بیان کردیم، بهتر است) یا کسی که در اوقات شب سجده‌کنان و ایستاده به طاعت و عبادت مشغول می‌شود و (خویشتن را) از (عذاب) آخرت به دور می‌دارد، و رحمت پروردگار خود را خواستار می‌گردد؟ بگو: آیا کسانی که (وظیفه خود را در قبال خدا) می‌دانند، با کسانی که (چنین چیزی را) نمی‌دانند، برابر و یکسانند؟! (هرگز). تنها خردمندان (فرق اینان را با آنان تشخیص می‌دهند، و از آن) پند و اندرز می‌گیرند».

حضرت از چشمه‌ی زلال قرآن نوشید و نزد رسول‌خدا جشاگردی نمود و از خلال آیات قرآن دانست که، که‌را باید پرستید و اطاعت نمود. رسول‌خدا جدرخت ایمان و عشق به قرآن را در درون عثمان بارور نمود و تلاش نمود که صحابه به فهمی درست از پروردگارشان و حقوق او بر آنان دست یابند، زیرا ایشان می‌دانستند که این فهم درست اگر بر اساس تطهیر روح و جان و فطرت پاک باشد به یقین و ایمان راسخ منتهی می‌شود و به همین خاطر عثمان نیز چون دیگر صحابه، فهم خویش از خداوند متعال، کائنات، مرگ و زندگی، بهشت و جهنم، قضا و قدر و حقیقت انسان و نبرد او با شیطان را از خود قرآن و سنّت رسول‌خدا جدریافت نمود.

خداوند پاک و بزرگ، از هر نقص و عیبی مبرّاست و صاحب کمالاتی بی‌انتها است، همانند: وحدانیت و نداشتن شریک و مانند و همسر و فرزند. [۷۶]

آن ذات پاک، خود مفهوم عبودیت و توحید خویش را در کلام خود؛ قرآن کریم، به عیان بیان داشته است. حال به آن مفاهیم والایی که صحابه با استناد به آن‌ها به فهم درستی از دین دست یافتند می‌پردازیم: آنان بینش خود را در مورد کائنات از این آیات دریافت کردند:

﴿ ۞قُلۡ أَئِنَّكُمۡ لَتَكۡفُرُونَ بِٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِي يَوۡمَيۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِكَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِيٓ أَرۡبَعَةِ أَيَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ ١٠ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ ١١ فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَاۚ وَزَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَحِفۡظٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ ١٢ [فصلت: ۹- ۱۲].

«بگو: آیا به آن کسی که زمین را در دو روز آفریده است ایمان ندارید، و برای او همگونها و انبازهائی قرار می‌دهید؟ او (علاوه از این که آفریدگار زمین است) آفریدگار جهانیان هم می‌باشد. او در زمین کوه‌های استواری قرار داد، و خیرات و برکات زیادی در آن آفرید، و موادّ غذائی (مختلف ساکنان) زمین را به اندازه‌ی لازم مقدّر و مشخّص کرد. این‌ها همه (اعمّ از خلق زمین و ایجاد کوه‌ها و تقدیر اقوات) روی هم در چهار روز کامل به پایان آمد، بدان گونه که نیاز نیازمندان و روزی روزی‌خواهان را برآورده کند (و کمترین کم و زیادی در آن نباشد). سپس اراده آفرینش آسمان کرد، در حالی که دود (گونه، و به شکل سحابها در گستره‌ی فضای بی‌انتهاء پراکنده) بود. به آسمان و زمین فرمود: چه بخواهید و چه نخواهید پدید آئید (و شکل گیرید). گفتند: فرمانبردارانه پدید آمدیم (و به همان صورت درآمده‌ایم که اراده فرموده‌ای). آن گاه آن‌ها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند، و در هر آسمانی فرمان لازمه‌اش را صادر (و نظام و تدبیر خاصّی مقرّر) فرمود (و مخلوقات و موجودات متناسب با آن‌جا را آفرید). آسمان نزدیک را با چراغ‌های بزرگی (از ستارگان درخشان و تابان) بیاراستیم و (آن را کاملاً از آفات و استراق سمع شیاطین) محفوظ داشتیم. این (امور مذکوره، اعم از آفرینش جهان هستی و دوران شکل‌گیری و نظم دقیق، برجوشیده از) برنامه‌ریزی خداوند بسیار توانا و بس آگاه است».

آنان با بینش درست از قرآن دانستند که عمر انسان‌ها، هرچند که طولانی باشد، باز رو به زوال و نابودی دارد و دنیا و متاع آن، هرچند که زیاد و زیبا باشد، ناچیز و بی‌ارزش است، همانطور که قرآن می‌فرماید:

﴿ إِنَّمَا مَثَلُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ مِمَّا يَأۡكُلُ ٱلنَّاسُ وَٱلۡأَنۡعَٰمُ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ ٱلۡأَرۡضُ زُخۡرُفَهَا وَٱزَّيَّنَتۡ وَظَنَّ أَهۡلُهَآ أَنَّهُمۡ قَٰدِرُونَ عَلَيۡهَآ أَتَىٰهَآ أَمۡرُنَا لَيۡلًا أَوۡ نَهَارٗا فَجَعَلۡنَٰهَا حَصِيدٗا كَأَن لَّمۡ تَغۡنَ بِٱلۡأَمۡسِۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢٤ [یونس: ۲۴].

«حال دنیا (از حیث زوال و فنا و از میان‌رفتن نعمت آن) همانند آبی است که از آسمان می‌بارانیم و بر اثر آن گیاهان زمین که انسان‌ها و حیوان‌ها از آن‌ها می‌خورند (و استفاده می‌کنند، می‌رویند و) به هم می‌آمیزند تا بدانجا که زمین (در پرتو آن) کاملاً آرایش و زیبائی می‌گیرد و آراسته و پیراسته می‌گردد و اهل زمین یقین پیدا می‌کنند که بر زمین تسلّط دارند (و حتماً می‌توانند از ثمرات و غلّات و محصولات آن بهره‌مند شوند. در بحبوحه این شادی و در گیراگیر این سرسبزی و آراستگی) فرمان ما (مبنی بر درهم کوبیدن و ویران کردن آن) در شب یا روز در می‌رسد (و با بلاهای گوناگون، از قبیل: سرمای سخت، تگرگ شدید، سیل، طوفان، و غیره، آن را نابود می‌سازیم) و گیاهانش را از ریشه برآورده و آنچنان آن را درو می‌کنیم انگار دیروز در اینجا نبوده است (و هرگز وجود نداشته است، و انسان‌هائی در آن سرزمین نزیسته‌اند). ما (بدین وضوح) آیه‌ها (ی خویش) را برای قومی تشریح و تبیین می‌کنیم که می‌اندیشند (و می‌فهمند)».

نیز آنان با اعتقاد راسخ و درست به بهشت و دوزخ که از آیات قرآن دریافت کرده بودند، خود و زندگی‌شان را از انحراف و تمرّد نسبت به شریعت خداوند پاک نگه داشتند. هر کس به سیرۀ حضرت عثمان و دیگر صحابه بزگوارشنظری عمیق بیافکند، می‌بیند که چقدر آنان در مسیر شناخت دین خداوندشان تلاش کردند و تا چه میزان خوف و ترس از عذاب و عقاب او را در دل خویش می‌پروراندند.

حضرت عثمان چون دیگر صحابه، مفهوم درست قضا و قدر را از بطن قرآن و سیره رسول‌خدا جدرک کرد و در آن دچار افراط و تفریط نگشت. این مفهوم در دل و جان او رسوخ پیدا کرد و یقین یافت که علم خداوندبر همه چیز احاطه دارد، کما این‌که خداوند در قرآن چنین می‌فرماید:

﴿ وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيۡكُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِيضُونَ فِيهِۚ وَمَا يَعۡزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثۡقَالِ ذَرَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَلَآ أَصۡغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرَ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ ٦١ [یونس: ۶۱].

«(ای پیغمبر!) تو به هیچ کاری نمی‌پردازی و چیزی از قرآن نمی‌خوانی، و (شما ای مؤمنان!) هیچ کاری نمی‌کنید، مگر این که ما ناظر بر شما هستیم، در همان حال که شما بدان دست می‌یازید و سرگرم انجام آن می‌باشید. و هیچ‌چیز در زمین و در آسمان از پروردگار تو پنهان نمی‌ماند، چه ذرّه‌ای باشد و چه کوچکتر و چه بزرگتر از آن، (همه این‌ها) در کتاب واضح و روشنی (در نزد پروردگارتان، به نام لوح محفوظ) ثبت و ضبط می‌گردد».

نیز باور داشت خداوند متعال، همه چیز را نزد خویش ثبت می‌کند و هیچ چیز را از قلم نمی‌اندازد:

﴿ إِنَّا نَحۡنُ نُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَكۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ فِيٓ إِمَامٖ مُّبِينٖ ١٢ [یس: ۱۲].

«ما خودمان مردگان را زنده می‌گردانیم، و چیزهائی را که (در دنیا) پیشاپیش فرستاده‌اند و (کارهائی را که کرده‌اند، و همچنین) چیزهائی را که (در آن) برجای نهاده‌اند (و کارهائی را که نکرده‌اند، ثبت و ضبط می‌کنیم و) می‌نویسیم. و ما همه چیز را در کتاب آشکار (لوح محفوظ) سرشماری می‌نمائیم و می‌نگاریم».

او یقین داشت خواست خداوند نافذ و قدرتش کامل است:

﴿ أَوَ لَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَكَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعۡجِزَهُۥ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَلِيمٗا قَدِيرٗا ٤٤ [فاطر: ۴۴].

«آیا در زمین به گشت و گذار نمی‌پردازند تا ببینند فرجام کار پیشینیان به کجا کشیده است، در حالی که آنان از اینان قدرت و قوت بیشتری داشته‌اند؟ هیچ چیزی چه در آسمان‌ها و چه در زمین خدا را درمانده و ناتوان نخواهد کرد. چرا که او بسیار فرزانه و خیلی قدرتمند است».

و اعتقاد راسخ داشت که خداوند، آفریدگار همه چیز است:

﴿ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢ [الأنعام: ۱۰۲].

«آن (متّصف به صفات کمال است که) خدا و پروردگار شما است. جز او خدائی نیست‌؛ و او آفریننده‌ی همه چیز است. پس وی را باید بپرستید (و بس؛ چرا که تنها او مستحقّ پرستش است) و حافظ و مدبّر همه چیز است».

این فهم صحیح و عمیق و اعتقاد راسخ نسبت به مسأله قضا و قدر، نتایج وآثار مهمی در درون این مرد بزرگ گذاشت که در مباحث آینده به تفصیل به آن خواهیم پرداخت. او از طریق درک عمیق قرآن، به حقیقت خود و همه انسان‌ها پی برد و دانست حقیقت او نخست به اصلی دور که همان خلقت از خاک است برمی‌گردد و سپس وجود خود را به عنوان یک انسان از یک نطفه‌ی ناچیز و بی‌ارزش می‌گیرد:

﴿ ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِينٖ ٧ ثُمَّ جَعَلَ نَسۡلَهُۥ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن مَّآءٖ مَّهِينٖ ٨ ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَكُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَۚ قَلِيلٗا مَّا تَشۡكُرُونَ ٩ [السجدة: ۷- ۹].

«آن ذاتی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید، و آفرینش انسان (اوّل) را از گل آغازید. سپس خداوند ذرّیّه او را از عُصاره آب (به ظاهر) ضعیف و ناچیزی (به نام منی) آفرید. آن گاه اندام‌های او را تکمیل و آراسته کرد و از روح متعلّق به خود (که سرّی از اسرار است) در او دمید، و برای شما گوش‌ها و چشم‌ها و دل‌ها آفرید (تا بشنوید و بنگرید و بفهمید، امّا) شما کمتر شکر (نعمت‌های او) را به جای می‌آورید».

آن حضرت به این باور رسیده بود که خداوند، خود، انسان را به صورت و ظاهری زیبا و متناسب آفریده، به او نعمت عقل و تشخیص و توان سخن گفتن عطا فرموده، آسمان‌ها و زمین و هر آنچه در آن‌هاست را مسخّر او گردانیده، این موجود را بر بیشتر آفریده‌هایش برتری داده و او را با فرستادن پیامبران، قدر و منزلت فرموده است.

و از جمله‌ی مهم‌ترین نماد اکرام و احترام خداوندنسبت به انسان این است که زمینه‌ی ایجاد محبت و رضایت خداوند را در وجود انسان به ودیعت نهاده، و این اوج کرامت و شرافت نوع انسان است و این شرافت را تنها از طریق تبعیت نبی‌اکرم جکه مردم را به سوی اسلام و حیات طیّبه در دنیا و آخرت فرا می‌خواند، می‌توان جست:

﴿ مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧ [النحل: ۹۷].

«هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، بدو (در این دنیا) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و (در آن دنیا) پاداش (کارهای خوب و متوسّط و عالی) آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد».

عثمانسبا شناخت آیات قرآن به حقیقت عداوت شیطان با انسان و لزوم نبرد بشر با این موجود پلید پی برد که به طرق مختلف و شیوه‌های گوناگون تلاش می‌کند انسان را به انجام معصیت وسوسه نماید و آتش سوزان شهوت را در او شعله‌ور سازد.

حضرت و دیگر صحابه کرام، با استعانت از خداوند بزرگ و توانا به جهاد با آن موجود پست و نیز شیطان درون خویش پرداختند. آنان با پندگرفتن از داستان حضرت آدم و اخراج او از بهشت و رحمت الهی، به این اصل پایبند بودند که جوهر و اساس اسلام، اطاعت مطلق و بی‌چون و چرا در برابر خداوند است، و انسانی که قابلیت گناه و عصیان را دارد باید با عبرت گرفتن از عصیان آدم، ضرورت توکل بر پروردگارش را از یاد نبرد و از اهمیت توبه و استغفار غافل نشود. او و دیگر یاران رسول جنفس خویش را از تکبّر حفظ می‌نمودند و به خوبی، اهمیّت سخنان زیبا و تأثیر آن بر مخاطب خویش را دریافته بودند:

﴿ وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ ٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ يَنزَغُ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِينٗا ٥٣ [الإسراء: ۵۳].

«(ای پیغمبر!) به بندگانم بگو: سخنی (در گفتار و نوشتار خود) بگویند که زیباترین (و نیکوترین سخن‌ها) باشد. چرا که اهریمن (به وسیله سخن‌های زشت و ناشیرین) در میان ایشان فساد و تباهی به راه می‌اندازد، و بی‌گمان اهریمن (از دیر باز) دشمن آشکار انسان بوده است (و پیوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزینه‌ی وسوسه شعله‌ور سازد)».

آری، این‌چنین بود که عثمانسبا اسلام زیست، و در راه نشر آن جهاد نمود، اصول و فروع دینش را از قرآن و سنت پیامبرش جست و از پیشوایان اسلام شد؛ امامانی که راه راست را به مردم نشان می‌دهند و مردم از رفتار و گفتارشان تبعیت می‌کنند و نباید فراموش کرد که عثمان از کاتبان وحی و مورد اعتماد پیامبر خدا جبود. [۷۷]

[۶۳] السیرة النبویّة، الصَلّابی (۱/۱۴۵). [۶۴] الفتاوی (۱۳/۱۷۷). [۶۵] صحیح بخاری، فضائل القرآن، حدیث شماره: (۵۰۲۷). [۶۶] تاریخ الإسلام؛ عهد الخلفاء الیراشدین، الذهبی، ص۴۶۷. [۶۷] الفتاوی (۱۱/۱۲۲) والبدایة و النهایة (۷/۲۲۵). [۶۸] البدایة و النهایة (۷/۲۲۵) و فوائد الکلام، ص۲۷۵. [۶۹] إرشاد العباد لاستعداد لیوم المعاد، ص ۸۸. [۷۰] همان، ص ۹۰. فوائد الکلام، ص۲۷۸. [۷۱] همان، ص ۹۱. فوائد الکلام، ص۲۷۸. [۷۲] البیان و التبیان (۳/۱۷۷). فوائد الکلام، ص۲۷۳. [۷۳] البدایة و النهایة (۷/۲۲۵). [۷۴] همان (۷/۲۲۵). [۷۵] الخلافة الراشدة و الدولة الأمویّة، ص۳۹۷. [۷۶] منهج الرَّسول فی غرس الروح الجهادیّه، ص۱۰ –۱۶. [۷۷] السیاسة المالیة لعثمان بن عفّان ص۲۲. التبیین فی أنساب القرشیین، ص ۹۴.