ششم: توقف روند فتوحات
در اواخر خلافت عثمانسبه دلیل وجود موانع انسانی و طبیعی متعدد، روند فتوحات در اقصی نقاط قلمرو خلافت، متوقف شد. این مسأله باعث بروز شایعات و اکاذیب بسیاری در میان مردم و بالأخص اعراب بادیهنشین گردید. آنان چنین شایع میکردند که عثمان بنا به میل و خواست خود، زمینهای فتوحات را در میان اطرافیان تقسیم نموده و دیگران را از آنها محروم ساخته است [۱۳۰۹]. این دروغها و افتراها، تأثیر شگرفی بر روحیه اعراب بادیهنشین گذاشت که به دلیل توقف جنگها و فتوحات، اوقات خود را به خوردن و خوابیدن میگذراندند و یا به گوش دادن به شایعات و حرف و حدیثهای مربوط به عثمان و والیان او سپری میکردند. عثمان، از بزرگان صحابه و والیان و امرای خود درخواست نمود که برای حل این مسایل، راهکارهایی ارائه دهند. در این میان عبدالله بن عامر که مردی دانا و از بزرگان و اهل رأی بود پیشنهاد داد جنگ نگه دارد تا دیگر دست از این هیاهو و جاروجنجالهای ناروا بکشند [۱۳۱۰]. در واقع، تنها راه حل نیز همین بود؛ زیرا از این قبیل افراد که شناخت درست و عمیقی از دین نداشتند و از تزکیه و تربیت دینی و اسلامی بیبهره بودند انتظار هر نوع رفتار نادرست و ناپسندی را میتوان داشت و تنها یک تلنگر کافی بود تا این اعراب، سر به شورش بر آورند و فتنهها و آشوبهای بسیاری را ایجاد نمایند و عملاً نیز چنین شد و فتنهانگیزان و منافقان، با ترفندهای زیرکانه، از این خصلت ناپسند اعراب نهایت بهرهبرداری را نموده و آنان را درگیر فتنهها و آشوبهای عظیمی ساختند. [۱۳۱۱]
[۱۳۰۹] تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة (۱/۳۴۴). [۱۳۱۰] تاریخ طبری (۲/۳۴۰). [۱۳۱۱] تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة (۱/۳۵۳).